به گزارش کودک پرس ، با توجه به کودک آزاریها و کودک رباییهای اخیر باید به کودکان آموخت که در صورت بروز تهدید و تعرض میتوانند با اورژانس اجتماعی شماره تماس ۱۲۳تماس بگیرند و از مددکاران اجتماعی درخواست کمک کنند.
همچنین میتوان با آموزشهای متناسب با شرایط جسمی و جنسی، کودکان را نسبت به خطرات احتمالی آگاه کرد. از کودکان در معرض انواع آسیبها اجتماعی میتوان به کودکان کار و خیابان اشاره کرد. آنها خشونتهای روانی و عاطفی مختلف را در قالب ترحم، تنفر و نگاه بزهکارانه تجربه میکنند. با این تفاسیر اگر کودکان کار از آزارهای جسمی در امان باشند باز هم مورد خشونتهای روانی و عاطفی قرار میگیرند.
آنچه در ادامه میخوانید نظرات حبیب ا… مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور درباره اقدامات انجام شده در این سازمان برای ارتقای امنیت و رفاه کودکان کشور است.
اغلب خانوارهای ایرانی در هنگام اطلاع از بروز کودک آزاری در مورد فرزندشان سکوت را ترجیح میدهند.به نظر شما دلایل شدت گرفتن کودک آزاریهای اخیر چیست؟
با بررسی کودک آزاری و کودک رباییهای عمدی و سهوی شاهد واکنش مناسب از سوی مردم در فضای مجازی و رسانهها هستیم. این امر نشاندهنده تغییر فرهنگی در کشور است. در ضمن مردم ما با این مساله به شکل منفعل برخورد نمیکنند. با بررسی روند کودک آزاریها باید تاکید کرد که در کشور میزان حساسیت افراد نسبت به این بزه افزایش یافته است. هم اکنون با فعالیت در فضای مجازی اخبار کودک آزاری در کمترین زمان ممکن به اطلاع طیف وسیعی از مخاطبان میرسد و واکنشهای فراوان در جامعه به همراه دارد. مردم ما نسبت به کودک ربایی و کودک آزاری بیتفاوت نیستند و این امر از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای مثال سه دهه پیش در مدارس بهطور روزانه تعداد قابل توجهی از کودکان تحت تنبیه بدنی قرار میگرفتند. در آن دوران تنبیه دانشآموز یک ابزار تربیتی محسوب میشد، اما هم اکنون تعریف ارائه شده از تربیت مناسب، شیوه تربیتی قبل را منسوخ کرده است. در سالهای اخیر آمار کودک آزاریها افزایش نیافته، بلکه حساسیت نهادهای اجتماعی نسبت به این قضیه افزایش یافته است. در این میان برخی از کودکان در ارتباط با مواد مخدر تحت کودک آزاری قرار میگیرند، چون مصرفکننده مواد مخدر صنعتی نسبت به مواد مخدر سنتی با توهم بیشترروبهروست. کودکان در خانوادههای معتاد بیشتر تحت کودک آزاری به شیوههای مختلف قرار میگیرند. در واقع میتوان گفت که کودک آزاری تحت تاثیر مواد در کشور افزایش یافته است. در کودکآزاری میتوان به مقوله اطلاعرسانی و ایجاد حساسیت جامعه اشاره کرد. در ضمن این موارد برای هر یک از فعالان در حوزه مسائل اجتماعی باعث بروز مداخلات و سبب شناسی شده است.
برای مقابله با کودک آزاری چه اقداماتی باید انجام داد؟
باید بتوان استراتژیهای مختلف را نسبت به کودک آزاریها و ویژگیهای آن شناسایی کرد. برای مثال با بررسی پرونده بنیتا (کودک هشتماهه دزدیده شده) باید سارق خودرو و پدر او که خودرو را رها کرده مورد بررسی قرار بگیرند. برای مقابله با کودک آزاریها باید به افزایش آگاهی و مهارت مردم توجه کرد. برای مثال مددکاران سازمان بهزیستی در مهد کودکها برای ارتقای مهارتهای زندگی نحوه برخورد با افراد غریبه را به کودکان توضیح میدهند. همچنین با بررسی پرونده آتنا اصلانی باید تاکید کرد که اگر کودک از مهارتهای خود مراقبتی برخوردار بود، آن اتفاق ناگوار رخ نمیداد. برای مقابله با انواع و اقسام کودک آزاریها میتوان آموزشها را از مراقبتهای دوران بارداری آغاز کرد. برای مثال در بدو تولد نوزاد هم میتوان والدین را در مراکز درمانی درباره نحوه فرزند پروری آگاه کرد، چون بیش از نیمی از کودک آزاریها به دلیل غفلت والدین رخ میدهد. در ضمن کودک آزاری فقط به ضرب و شتم کودک ختم نمیشود، بلکه هرگونه توهین، تحقیر و مقایسه کودک با دیگران او را مورد آسیب قرار میدهد. در دو سه سال اخیر سازمان بهزیستی مسائل مختلف همچون حریم خصوصی را در مهد کودکها به کودکان آموزش میدهد، اما هم اکنون سازمان بهزیستی در پی آموزشهای فراگیر است. در این برنامه قرار است والدین و سرپرستان کودکان هم تحت آموزش قرار گیرند. همچنین با این آموزشها میتوان کودکان و نوجوانان را در مدارس به شکل آگاه پرورش داد. در ضمن با آگاه سازی جامعه نسبت به خدمات ارائه شده همچون اورژانس اجتماعی 123 میتوان با مشاهده هرگونه کودک آزاری مسئولان امر را نسبت به آن آگاه کرد. دومین استراژی سازمان در زمینه کاهش کودک آزاری تقویت نهادهای حمایتی، اجتماعی و روانی است. همچنین با همکاری رسانهها به ویژه رسانه ملی میتوان در زمینه آگاه سازی جامعه اقدامات مناسب انجام داد. باید دانست که برای رسیدگی به کودک آزاری فقط سازمان بهزیستی مسئول نیست، بلکه تمامی سازمانهای اجتماعی نسبت به این امر مسئولیت دارند. برای مثال وزارت بهداشت فقط مسئولیت مسائل بهداشت و درمان کشور را بر عهده ندارد، بلکه این سازمان با ارائه برنامههای متعدد میتواند رسانه ملی را مکلف به پخش برنامههای آموزنده در زمینه کودک آزاری کند. رسانه ملی به عنوان یک رسانه گسترده و استفادهکننده از بیت المال باید خود را نسبت به ارتقای آگاهی جامعه در زمینه کودک آزاری یا کودک ربایی مسئول بداند، چون در کشور فقط 10 تا 12درصد کودکان در سنین مهد کودک در مهد کودکها تحت آموزش قرار میگیرند و دیگر کودکان در خانه هستند. در اصل یکی از راههای آموزش همگانی رسانه ملی است. سومین اقدام آگاه سازی از افزایش فعالیت حوزههای قضائی و انتظامی است. در این زمینه میتوان مردم را از مجازات کودک آزاری آگاه کرد.
لایحه حمایت از کودکان چندین سال است در کمیسیون قضائی مجلس وجود دارد. به نظر شما این لایحه به چه میزان میتواند در کاهش کودک آزاری در جامعه تاثیرگذار باشد؟
در این قانون 9 مادهای، کودک آزاری جرم عمومی محسوب میشود. بر اساس این قانون هر فرد با آگاهی از کودک آزاری در محیط پیرامون خود موظف به آگاه سازی محاکم انتظامی و قضائی است. در صورت اطلاع ندادن، فرد منفعل در این قضیه مجرم است. شخص خاطی بر اساس قانون به شش ماه حبس و پرداخت جزای نقدی محکوم میشود. در این میان بسیاری از افراد در جامعه ما از تدوین چنین قانونی نا آگاه هستند. برای مثال برخی از افراد با مشاهده ضرب و شتم کودک با این استدلال که پدر یا مادر فرزندشان را تربیت میکنند، از کنار این موضوع میگذرند، در حالی که کودک آزاری یک موضوع خانوادگی نیست و در زمینه کودک آزاری دیگر اصطلاح چهار دیواری اختیاری معنا ندارد. با بررسی افراد گزارشدهنده درباره کودک آزاری به اورژانس اجتماعی باید تاکید کرد که اغلب آنها اقوام یا همسایگان بودند. برخی بر این باورند که در زمینه کودک آزاری قانون وجود ندارد، اما باید دانست که قانون سال 81 حداقل 80درصد مشکلات ناشی از کودک آزاری را میتواند حل و فصل کند، طبیعتا با تصویب این قانون میتوان در زمینه کودک آزاری به اطلاعرسانی پرداخت.
مجازاتهای تنبیهی را در زمینه کودک آزاری چگونه ارزیابی میکنید؟
باید با ارائه خدمات پیشگیرانه از بروز بزه جلوگیری کرد. وقتی کودک نسبت به خطرات احتمالی در پارکهای خلوت و اماکن تاریک مطلع شود، طبیعتا میزان کودک آزاری کاهش مییابد. در ضمن برای کودک ربایی یا آدم ربایی مجازات سنگین وضع شده است. بنده برای مقابله با کودک آزاری خواستار تشدید مجازات هستم تا بتوان از این مجازاتها به شکل بازدارنده استفاده کرد. برای مثال در برخی مواقع برای مجازات فرد خاطی در کودک آزاری جریمه نقدی لحاظ میشود که بازدارنده نیست، اما باید سبب شناسی موضوع بررسی شود. باید نوع مجازات بر اساس شرایط هر فرد تدوین شود. در این وضعیت قاضی موضوع را بررسی و از روانشناسان مورد تایید نظرخواهی کرده و دلیل بروز چنین جرمی را جویا میشود. در واقع مجازات به تنهایی بازدارنده نیست. فقط با تنبیه فرد پرخاشگر نمیتوان با مجازات حبس او را درمان و تنبیه کرد، بلکه باید با انجام مشاوره بر تغییر رویکرد و رفتار در افراد تاکید کرد. در این شرایط باید نهادهای انتظامی و قضائی پروندههای مربوطه را در اولویت رسیدگی قرار دهند.
میتوان افزایش اختلال روان را دلیل افزایش کودکآزاری دانست؟
بله. چهارمین استراتژی سازمان بهزیستی برای کاهش کودک آزاری توجه به سلامت روان است. در کشور ما 26درصد از افراد به یکی از اختلالات روانی مبتلا و نیازمند درمان هستند. باید دانست که میزان قابل توجهی از کودکآزاریها به دلیل وجود اختلال روانی در بین افراد است. از سوی دیگر برخی از کودک آزاریها به دلیل نداشتن مهارتهای زندگی اتفاق میافتد. برای مثال پدر یا مادر به دلیل کاهش آستانه تحملشان فرزندشان را به دلیل انجام یک کار اشتباه مورد ضرب و شتم قرار میدهند. در دولت دوازدهم باید یکی از اولویتهای طرح تحول سلامت هزینه برای ارتقای سلامت روان باشد. با بررسی کشورهای پیشرفته میتوان تاکید کردکه 10درصد بودجه بخش درمان در بخش سلامت روان هزینه میشود، اما در کشور ما سهدرصد از بودجه سلامت روان در بخش درمان هزینه میشود. در کشور با ارتقای سلامت افراد و غربالگری اختلالات روانشناختی میتوان اقدامات اساسی انجام داد. بر اساس بررسیهای علمی 50درصد اختلالات روانی قبل از سن 14سالگی آغاز میشود. با این تفاسیر اگر بتوان توجه به سلامت روان را در مدارس با کمک وزارت بهداشت نهادینه کرد، طبیعتا میزان خشونت در جامعه کاهش مییابد. استراتژی پنجم سازمان هم استفاده از ظرفیت رسانه است. باید با استفاده از ظرفیت رسانه ملی بتوان اقدامات مناسب انجام داد. برای مثال با بررسی نحوه پوششدهی رسانه به مساله کودک آزاری میتوان از رسانه انتظار داشت که همچون یک رپرتاژ آگهی از کنار چنین مسائل بگذرد یا میتوان از آن به عنوان پنجره فرصت استفاده کرد. در کشور 140 مرکز در زمینه کودک آزاری راهاندازی شده است. همچنین حدود 340 اورژانس اجتماعی در شهر تهران و 450 اورژانس اجتماعی در شهرستانها فعالیت میکنند.
آموزش و پرورش در آموزش مهارتهای زندگی به کودکان، نوجوانان و والدین چگونه میتواند با سازمان بهزیستی همکاری کند؟
معلمان و مربیان مدرسه باید با آموزش دادن به دانشآموزان آنها را نسبت به مهارتهای خود مراقبتی آگاه کنند. دانشآموزان باید بدانند که در صورت بروز هرگونه کودک آزاری میتوانند مربی و مشاوران مدرسه را از بروز چنین مسالهای آگاه کنند. پدر و مادرها باید فرزندانشان را آگاه تربیت کنند. در ضمن آموزش و پرورش میتواند کودکان در معرض کودک آزاری را شناسایی کند. اولیای مدرسه با مشاهده هرگونه کودک آزاری میتوانند با کودک یا نوجوان صحبت کرده و از وضعیت او آگاه شوند. همچنین اولیای مدرسه با مشاهده افت تحصیلی در دانشآموزان میتوانند متوجه کودک آزاری شوند. در این شرایط میتوان مسائل منجر به کودک آزاری را شناسایی کرد و به خانوادهها آموزش داد تا آنها در صورت بروز کودک آزاری مراجع مربوطه همچون اورژانس اجتماعی، مهد کودک و نهاد آموزش و پرورش و… را آگاه کنند. هماکنون بر اساس بررسیهای انجام شده قرار است شیوه نامه جدید کودک آزاری و بد سرپرستی به هیات دولت تقدیم شود. در این وضعیت نقش دستگاههای مختلف در زمینه کودک آزاری شفافتر میشود.
با توجه به ارسال گزارش از سازمانهای مختلف برای شما، میتوان در زمینه میزان کودک آزاری در کشور رقم مشخصی را بیان کرد؟
بر اساس گزارشات اورژانس اجتماعی در سال 95 حدود 13هزار تماس در زمینه کودک آزاری ثبت شده است. در این میان حدود هفتهزار تماس مورد تایید قرار گرفته است. با هر تماس تیم درمانگر به محل اعزام شده و با پرسوجو مساله را مورد بررسی قرار میدهند. این افراد با مشاهده کودک آزاری اقداماتی همچون دور کردن کودک از محل را با تایید قاضی انجام میدهند. برای مثال وقتی کودک در خانواده، به دلیل اعتیاد پدرش تحت آزار قرار میگیرد، اورژانس اجتماعی به همراه نیروی انتظامی اقدامات لازم را انجام میدهد. نیروی انتظامی و قضات دادگاه مساله کودکآزاری را با حساسیت دنبال میکنند.
برخی افراد ساکن در مناطق حاشیهای نسبت به کودک ربایی حساس نیستند و با مشاهده چنین امری به برگشت فرزندشان امیدوار هستند. میشودکمی در این زمینه توضیح دهید؟
بیشک چنین آماری در اختیار سازمان بهزیستی نیست. آمار دقیق کودکآزاری و کودک ربایی در اختیار نیروی انتظامی و قوه قضائی است. مردم ما کودک ربایی را کتمان نمیکنند. برای مثال شاید برخی از افراد فرار فرزندشان از منزل را به مراجع انتظامی گزارش ندهند، اما خانوادهها با مشاهده کودکربایی در اسرع وقت نهادهای مسئول را نسبت به این قضیه آگاه میکنند. تاکنون درباره میزان کودک ربایی در مناطق حاشیهای مطالعهای انجام نشده است، چون کودکان کار و خیابان به چندین گروه تقسیم میشوند. دو سال قبل راهاندازی مراکز حمایتی آموزشی کودک و خانواده در دستور کار قرار گرفت. سال گذشته سازمان بهزیستی بر اساس بررسیهای انجام شده ششهزار کودک کار و خیابان را شناسایی کرد. بیش از95درصد این افراد با خانواده زندگی میکنند و کمتر از یکدرصد آنها شبها را در خیابان میگذرانند. در سالهای اخیر بر اساس یک طرح پایلوت پنج استان خوزستان، تهران، البرز، چهارمحال و بختیاری و همدان انتخاب شده و با همکاری بخش غیردولتی در حوزه کودکان خیابانی از آنها خواسته شد تا خدمات روزانه به این کودکان ارائه شود. در این اقدام بیشترین اماکن مورد تردد این کودکان محل فعالیت فعالان حوزه کودک قرار گرفت. برای مثال فعالان حوزه کودکان کار و خیابان در شهر تهران در حوالی بازار بزرگ تهران با بینش کاهش آسیب نسبت به جذب این کودکان اقدامات مناسب انجام دادند. در این اقدام دلایل فعالیت کودکان کار و خیابان مورد توجه قرار گرفت. بر این اساس میتوان با کمک رسانی به خانوادههای کودکان کار و خیابان اقدامات لازم برایشان انجام داد. اغلب کودکان کار و خیابان به شکل گروهی و خانوادگی در سطح شهر فعالیت میکنند. از سوی دیگر جامعه به موضوع کودکان کار و خیابان حساس است. این حساسیتها باعث شد تا خانواده از این حس مردم سوء استفاده کرده و کودکشان را برای کسب درآمد به خیابان بفرستند. حتی برخی افراد به این دلیل از شهرستانها به تهران آمدهاند. سازمانهای مردم نهاد میتوانند خانوادههای کودکان بد سرپرست را شناسایی کنند. در ضمن برای مدیریت آسیبهای اجتماعی نمیتوان به شکل صفر و صدی وارد عمل شد، یعنی نمیتوان یک معضل اجتماعی را ریشه کن کرد، بلکه میتوان با برنامهریزیهای اصولی شدت آن را کاهش داد. هم اکنون اقدامات بهزیستی برای رسیدگی به کودکان کار و خیابان باعث شده با دیدگاه کاهش آسیب زنجیره ارتباطی جدید برای آنها ایجاد شود. در این وضعیت کودک با آشنایی و ارتباط با مددکار اجتماعی، مشاوره و… در صورت بروز کودک آزاری میتواند آنها را آگاه کند. بر اساس تصمیمات سازمان بهزیستی نباید حتی یک کودک کار و خیابان در سطح شهر مشاهده شود، هر چند بد سرپرستی، افسردگی، اعتیاد، اجاره کودک به باندها و… باعث فعالیت کودک در کارگاههای زیر زمینی شده است. بر اساس مطالعات انجام شده در سازمان بهزیستی کودکان فعالیت در خیابان را به کار در کارگاهها ترجیح میدهند. بسیاری از افراد بر این باورند که حتی ادبیات به کار برده شده در کارگاههای زیر زمینی برای کودکان مناسب نیست، دیگر چه برسد به فعالیت کودکان در این اماکن. باید این کودکان در نهادهای مددکاری جذب شوند.
درباره میزان نوزادفروشی و کودکفروشی چه اطلاعاتی دارید؟
قوه قضائیه در این زمینه اطلاعات موثق را در اختیار دارد. سال گذشته یکی از سازمانهای مردم نهاد موضوع فروش نوزادان را مطرح کرد که عمدتا نگرانی اصلی از بروز این معضل اجتماعی برای زنان کارتن خواب وجود داشت. این زنان تحت تاثیر مواد مخدر بهطور ناآگاه اقدام به این امر میکنند.
آیا با افزایش زنانه شدن آسیبها بر شدت نوزادفروشی و کودکفروشی افزوده نشده است؟
بله. بر اساس همکاریهای انجام شده با وزارت بهداشت قرار شد که مادران معتاد بعد از زایمان به اورژانس اجتماعی معرفی شوند. در این اقدام سال گذشتههزار و 300 نوزاد به سازمان بهزیستی معرفی شدند، در حالی که این نوزادان میتوانستند در معرض فروش و انواع آسیبها قرار بگیرند. برای مثال وقتی یک مادر کارتن خواب و معتاد مسئولیت نگهدای نوزاد را برعهد میگیرد، دیگر نمیتوان نسبت به سلامت آن طفل امیدوار بود. بر اساس بررسیهای میدانی سازمان بهزیستی و گزارشات سازمانهای مردم نهاد میتوان گفت که بیش از 80درصد از نوزادان و کودکان در معرض فروش کاهش یافته است. هم اکنون نگرانی سازمان بهزیستی درباره زایمانهای زنان معتاد در پاتوقها و دیگر محلهای غیر رسمی است. در این شرایط از افراد فعال در حوزه خدمات اجتماعی و سازمانهای مردم نهاد خواستار اطلاعرسانی هستیم. درضمن حمایت از مادران معتاد باردار نیز در دستور کار بهزیستی قرار دارد. در این اقدام باید بتوان این افراد را از خدمات متعدد بهرهمند کرد.
ارسال دیدگاه