از شفای کودک بلوچ تا ناکامی سرطان بانوی سیستانی در برابر اراده الهی

سه شب فرزندم را دخیل پنجره فولاد شمس‌الشموس کردم لحظات به غروب پیش می رفت چشمانم را خواب سنگینی فرا گرفته بود، کودک سه ساله ام که توان انجام هیچ حرکتی را نداشت بر روی زانوهایم بود…

به گزارش کودک پرس ، هر سال حرم مطهر رضوی در روز شهادت امام خوبی‌ها، میزبان عشاقی است که از راه دور و نزدیک، خودشان را به این مکان مقدس می‌رسانند تا عهد دیرینه‌شان را با بزرگ‌ترین برکت و ارزش ایران تجدید کنند.

برای زوار عاشقی که از هر سوی ایران و جهان برای زیارت امام هشتم شیعیان پا به مقدس‌ترین نقطه کشورمان می‌گذارند، تولد و شهادت برای ابراز ارادت فرقی نمی‌کند و شلوغی همیشگی حرم گواه این ادعاست. با این حال حرم عشق در روز میلاد و شهادت حال و هوای دیگری دارد؛ همه می‌آیند تا در این روزهای خاص در کنار امامشان باشند و ضمانتشان را به ضامن آهو بسپارند. در این بین زائران زیادی هستند که رنج سفر با پای پیاده را به جان خریده و با عشق، دل در راه این سفر می‌گذارند.

عنایات ویژه هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، زمان و مکان نمی‌ شناسد؛ خواه مسیحی، یهودی یا مسلمان باشی فرقی نمی‌ کند، چرا که او چراغ هدایت است و فطرت ‌های پاک را به خوبی راهنمایی می ‌کند، کافی است که از با عمق وجود او را صدا بزنید و او را بخوانید.

سکانس اول: شفا گرفتن کودکی که قطع نخاع شده بود
آنچه که در ادامه می ‌آید شرح حال مادریست که با ناامیدی کیلومترها راه را در سال 1364 طی می کند تا راهی مشهد شود و امام رضا(علیه‌السلام) را واسطه ای برای ضمانت و شفای پسرش کند.
کبری جهانزاده در گفت وگو با عصرهامون افزود: گوشی اداره که زنگ خورد هراسان خودم را به خانه رساندم کودک سه ساله ام که ساعتی پیش در خانه بازی می کرد هم اکنون همچون لاک پشتی مچاله شده بود که توان انجام هیچ حرکتی را نداشت.

دکترها علت را قطع نخاع اعلام کردند؛ ناامیدی در کنج دلم میهمان شده بود فرزندم را بی حرکت در مقابلم نظاره می کردم و هیچ کاری از دستم بر نمی آمد یک هفته کارم گریه و زاری بود تا به پیشنهاد همسرم راهی مشهد الرضا شدیم.
در منزل رو به سوی حرم امام رضا(علیه‌السلام)نذر کردم و با گریه به ایشان گفتم: پزشکان از فرزندم قطع امید کرده‌اند، از شما می‌خواهم درمانش کنید تا از دستش ندهم.
سه شب فرزندم را دخیل پنجره فولاد شمس الشموس کردم لحظات به غروب پیش می رفت چشمانم را خواب سنگینی فرا گرفته بود فرزندم بیش از یک هفته غذایی نخورده بود، بی حرکت با دست و پایی کج بر روی زانوهایم بود که خواب میهمان چشمانم شد.

نمی دانم چه مدت طول کشید که همسرم صدایم زد کبری «علی» شفا پیدا کرد شاید خواب نبودم اما رمق بیدار شدن هم نداشتم. در عالم خواب باورم نمی شد همسرم برای چندمین بار خطاب به من گفت:«علی راه می رود» ناگهان چشمانم باز شد جا خوردم هاج و واج نگاه می کردم، اشک از چشمانم سرازیر شده بود. در آن لحظه جز شکرگذاری به درگاه خدا با صدای بلند هیچ کاری نمی توانستم انجام دهم.

فقط فرزندم را سالم در حالی که در آغوش مادربزرگش جا گرفته بود می دیدم، زائران تمامی لباس هایش را بر تنش پاره کرده بودند بگونه ای که تمامی تنش زخمی شده بود اما خوشحال بودم فرزند شفا گرفته آقا علی ابن موسی الرضا(علیه‌السلام) بود.

سکانس دوم: کودک بلوچ در بارگاه امام هشتم حاجت روا شد
امیرحسین عبداللهی کودک نابینای بلوچ دلگانی یکی از حاجت مندان حرم رضوی است که سال گذشته در ایام دهه ولایت و امامت در حرم امام رضا (علیه‌السلام) حاجت روا و شفا یافت.
پدر امیرحسین عبداللهی اظهار کرد: پسرم از بدو تولد دچار ناراحتی قلبی و کم بینایی بود، به یاری خداوند متعال و الطاف امام رضا (علیه‌السلام) سلامتی کامل خودش را در حرم این امام همام و در ایام دهه ولایت و امامت سال گذشته به دست آورد.

وی با بیان اینکه یک سال از حاجت روا شدن امیر حسین می گذرد، افزود: این روزها تمام ذکر و دعاهایم برای شفای بیماران است چون می‌دانم شفای لاعلاج‌ترین بیماری‌ها در برابر کرامت ائمه ساده‌ترین کار است، بر همین اساس من و مادر امیرحسین از آن روز نذر کرده ایم در برابر این معجزه‌ای که ضامن آهو به ما نشان داد تا آخر عمر نوکری‌اش را کنیم و هر سال با فرزندمان به بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) برویم.

سکانس سوم: ناکامی سرطان بانوی سیستانی در برابر اراده الهی
جمیله شفیعی بانوی سیستانی در حالی که سرطان تمام وجود او را فراگرفته بود و هیچ درمانی برای آن وجود نداشت توسط امام رضا(علیه‌السلام) و حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) سلامت خود را بازیافته است.
این بانو در حال حاضر یکی از هنرمندان سیستانی به شمار می رود که به قول معروف از هر انگشت او چندین هنر می‌ریزد.
وی در گفت وگو با خبرنگار اوشیدا اظهار کرد: در سال ۱۳۷۹ سرطان تمام وجودم را فراگرفت و پس از هشت عمل جراحی نه تنها بهبود حاصل نشد بلکه پزشکان از درمان من قطع امید کردند، در اوج ناامیدی در فنی و حرفه ای ثبت نام کردم و روز به روز بر تعداد هنرهای خود افزودم به طوری که در طول دوران بیماری بیش از ۳۰ هنر جدید یاد گرفتم.
وی بیان کرد: در آن زمان دخترم تنها ۹ سال داشت و روز به روز ضعیف تر شدنم را در برابر بیماری به عینه می دید و برای به دست آمدن سلامتی من دعا می کرد.

این بانوی سیستانی با عنوان اینکه باید برای جشن تکلیف دخترم چادر نماز خریداری می‌کردم اما به دلیل بیماری و مراجعات مکرر به پزشک فرصتی برای خرید پارچه باقی نمی‌ماند، بیان کرد: خواندن قران و ادعیه قبل از خواب یکی از عادت هایم بود، همانند هر شب قبل از خواب رو به قبله نشسته و شروع به خواندن قران کردم و سپس خوابیدم در خواب دیدم که رو به قبله نشسته و قرآن را باز کردم در آنجا فرزندانم در حال بازی و همسرم نیز در کنارم نشسته بود؛ در خواب می دیدم در عین اینکه قرآن می خوانم از درد هم به خود می پیچم که به ناگاه دیدم یک بانوی بلند قامت با چادر حریر با گل‌های آبی یا سبز با پیراهن حریر از همان پارچه ولی با گل‌های بنفش که از روی سینه و گردن به بالا سرشار از نور بود به همراه یک مرد نورانی به من نزدیک شدند.

وی با کمی مکث ادامه داد: ارادت خاصی به امام هشتم داشتم؛ به احترام بی بی و آن مرد نورانی که به نظرم امام رضا(علیه‌السلام) می آمد خواستم بلند شوم که ایشان این اجازه را به من ندادند؛ بانوی نورانی که مطمئنم حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) بود دستی به سرم کشید و گفت غصه نخور خوب می‌شوی که در پاسخ ایشان گفتم که بی بی جان خیلی درد دارم گفت ناراحت نباش.
این بانو که از معجزه ائمه اطهار بهره مند شده است، تاکید کرد: صبح که بلند شدم از درد خبری نبود از ذوق دلم می خواست فریاد سردهم، پس از شکرگذاری در درگاه الهی راهی بازار شدم و همان پارچه ای که دیده بودم را خریداری و از آن چادری برای دخترم و یک پیراهن برای خودم دوختم.
وی ادامه داد: پس از مراجعه به پزشک در کمال ناباوری بیماری دیگر در من وجود نداشت و به طور کامل بهبود یافته بودم؛ اکنون سال هاست دیگر دارویی مصرف نمی‌کنم.

مادر شدنم را مدیون کرامت امام رضا(علیه‌السلام) هستم
(م. ص) یکی از بانوان شهرستان میرجاوه درباره عشق و ارادتش به امام رضا(علیه‌السلام) می گوید: اولین باری که سعادت زیارت امام رضا(علیه‌السلام) نصیبم شد شوق و اشتیاقم به زیارت غیرقابل وصف بود، چند روزی که در مشهد بودم تنها مکانی که آرامم می کرد حرم مطهر این امام بزرگوار بود.
وی افزود: 10 سال از ازدواجم می گذشت و از داشتن فرزند محروم بودم افسرده و نامید از دارو ودرمان به بارگاه امام رضا(علیه‌السلام) پناه بردم و از این امام همام خواستم ضامن من نزد پروردگار باشد تا حاجت روا شوم.
وی ادامه داد: اگرچه پزشکان گفته بودند نمی توانم مادر شوم در اوج ناامیدی و ناباوری دوماه بعد بدون احتیاج به درمان باردار شدم و فرزندم موهبتی از جانب خداوند بود که به لطف امام رضا(علیه‌السلام) خداوند به من هدیه کرد و تا آخر عمرم مدیون این لطف خداوند و امام رضا(علیه‌السلام) هستم.

معجزات امام رضا (علیه‌السلام) پلی برای زندگی انسان های ناامید است
عباسعلی وظیفه یکی از بومیان سیستان و بلوچستان که فرزندش توسط امام رضا (علیه‌السلام) شفا یافته است در گفت و گو با چهاربهاران اظهار کرد: وقتی فرزندم به دنیا آمد با ضعف بدنی و نفس تنگی مواجه بود به طوری که پزشکان با انجام آزمایشات و عکس برداری متوجه عارضه قلبی نوزاد شده بودند.
وی با اشاره به سوراخ بودن غیرطبیعی قلب فرزندش افزود: بعد از اینکه پزشکان فرزندم را جواب کردند با ناامیدی به بارگاه علی بن موسی الرضا المرتضی (علیه‌السلام) رفتم که با عنایت خداوند متعال پسرم شفا یافت.
وی معجزات امام رضا (علیه‌السلام) را پلی برای زندگی انسان های ناامید دانست و خاطرنشان کرد: هر انسان ناامیدی از هر دین و مذهبی مورد عنایت ویژه ائمه علیهم السلام قرار دارد و با توسل به آنها هیچگاه ناامید نخواهد شد.

 

 

 

 

منبع: دانا