نشر کشور چقدر نیازهای کودکان را برطرف میکند
در تقویم کشور ۱۸ تیرماه به نام ادبیات کودک نامگذاری شده است. روزی که سالروز درگذشت زنده یاد مهدی آذریزدی، نویسنده سرشناس ادبیات کودک هم هست. در سالهای اخیر در کشور ناشران زیادی در عرصه کودک و نوجوان متولد شدند و به تولید اثر پرداختند.
به گزارش کودک پرس ، به این بهانه در گزارشی تحقیقی سعی کردیم به بررسی بخش کودک نمایشگاه کتاب در سالی که گذشت بپردازیم که آینه تمامنمای نشر کودک است و تمام داشتههای آن یکجا در معرض نمایش قرار میگیرد. گزارش حاضر حاصل بازدید از سالن های کودک ونوجوان سی ویکمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و تجربیات، مشاهدات و بررسی های نمایشگاهی سالیان اخیر برگزاری نمایشگاه کتاب است.
تاکنون یک میلیون و230هزار عنوان کتاب در کشور چاپ شده است که بهره کودکان و نوجوانان از کل کتابهای منتشرشده به روایت بانک خانه کتاب 14درصد است. امسال حدنصاب کتب ناشران افزایش داشت، به طوری که ناشران کودک ونوجوان باید 45عنوان کتاب (که حداقل 15عنوان آن در طی چهار سال اخیر چاپ اول باشد) در چنته میداشتند. طبق این ضوابط 288ناشر کودکونوجوان با 35هزار عنوان کتاب، در نمایشگاه حضور داشتند. آمار نمایشگاهی حکایت از بازدید تقریباً نیمی از مراجعان، از سالنهای کودکونوجوان دارد. امسال سهم بخش کودکونوجوان از کل ناشران حاضر در نمایشگاه 14درصد و از کل عناوین کتابهای عرضه شده 7درصد بود.
** ناشران نوظهور، فعال، خسته و ناراضی
دو،سه سالی است اندکی از ناشران علمی-آموزشی، عدهای از تولید کنندگان اسباببازی و چند مؤلف سرشناس به حوزه کتاب کودک ورود پیدا کردند. معدودی از ناشران قدیمی هیچ کار جدیدی بیرون نداده و چند وقت است که تقریباً غیرفعال اند. برخی ناشران نامدار کودک یا در بخش بزرگسال فقط غرفه داشتند و کارهای کودک شان را آنجا ارائه میکردند یا فقط کارهای بزرگسال خودشان را آورده بودند یا کلاً به نمایشگاه نیامده بودند.
در نمایشگاه هم با ناشران کودک ونوجوانی رو به رو میشویم که در یک موضوع حرف اول را میزنند مثلاً محیطزیست، طنز، دایره المعارف، رمان کلاسیک، ادبیات کهن، سرگذشت مشاهیر، بهداشت، فلسفه، کتاب سرگرمی، کتب نوزادی و غیره.
دو، سه سالی است ثبت نشان جداگانه برای کودک ونوجوان همه گیر شده و جدا از ناشران فعال قدیمی که نام و آرم جداگانهای برای کارهای کودکشان داشتند، جدیداً حتی ناشران دولتی هم از قافله جانماندند. پاره ای از ناشران هم رفته بودند سراغ کار افزارها (APP) یا در کنار کتاب، اسباببازی تولید میکردند یا موسسه و کارگاه برگزار میکردند.
** تناسب بازار نشر با نیاز فرد و جامعه
این مطلب را برای آن دسته از ناشران است که انتشارات را بنگاه صرفاً اقتصادی نمیدانند یا آن دسته که پیرو مکتب «هنر برای هنر» نیستند، بهتر بگویم برای ناشر دغدغهمند و مسوول عرض میکنم که اگر یکی از شما پرسید: «رسالت انتشارات و منظومه نشر شما چیست؟ تناسب کتابهای شما با مشکلات فردی و اجتماعی کجاست؟ تا حالا کجای این خلأها را پر کردی؟» چه جوابی دارید؟ در بندهای زیر مطلب را بیشتر باز میکنم.
سهم ترجمه: ظاهراً درصد زیادی آثار چاپ شده در ایران ترجمه است ولی اگر ناشران بیشتر خلاقیت به خرج بدهند، اتاق فکر داشته باشند، مقداری خطر پذیری کنند و به مؤلف داخلی میدان بدهند، حجم ترجمه در بعضی موضوعات پایین میآید. وفاداری مترجم به مؤلف یا مخاطب: جالب است کسی که رعایت حق نشر و تکثیر کتاب را نمیکند؛ دم از وفاداری به متن بزند.
بحث سر بومی سازی ساده است که فقط هوشیاری مترجم و ناشر را میطلبد. برای مثال ناشر کتاب در مورد ماساژ کودک ترجمه کرده، بعد در آخر عیناً فهرست مراکز ماساژ کشور مؤلف را آورده است! یا دانشنامه تاریخی ترجمه کرده است که مؤلف هرچه بدگویی در بخش ایران و اسلام کرده ولی مترجم متعهد به متن نه به خود و جامعهاش باقی مانده است.
کپی کاری و کار تکراری: یکی از مصائب بازار نشر کار روی کتب پر فروش آمازون یا کتب خارجی پرطرفدار ناشران داخلی است. در بخش کودک ونوجوان نمایشگاه امسال حدود 60 عنوان کتاب مشاهده شد که توسط ناشر دیگری منتشر شده بود (فارغ از ادبیات کلاسیک).
پربسامدترین آنها مجموعه «Wimpy Kid» بود که بیش از هفت ناشر -که اکثراً معروف هستند- با نامهای مختلف چاپ کرده بودند (بعضی از این ناشران حتی مقوله کاری شان ربطی به این موضوع ندارد). عموم مردم آن هم در رده سنی کودک ونوجوان قدرت تمیز بین ترجمه ها و کتاب سازی ها را ندارند؛ وقتش را هم ندارند که توی این همه غرفه (یا بیرون از نمایشگاه در کتاب فروشی ها) دنبال بهترین بگردند.
** سیاست ترجمه مجموعه ها
یکی از مصادیق نداشتن نظام موضوعی برای نشر در ترجمه مجموعهها خودش را نشان میدهد، ما به عنوان مخاطب، کتاب را خریدیم و میبینیم در فصل اول گفته است برای جا افتادن مطلب رجوع کنید به فلان کتاب این مجموعه، فصل بعد میروی نوشته طرز تهیه این ابزار را در بهمان کتاب مجموعه گفتیم، خوب شما هم مشتاق دنبال بقیه مجموعه میگردی ولی میبینی هیچ ناشری هنوز ترجمهاش نکرده است. برای فهم بهتر این مسأله میتوانید ترجمه مجموعه «Dummies» در ایران را بررسی کنید.
محتوای بومی: ناشران و پدید آورندگان که انتخابشان را کردهاند، حالا اگر شما بخواهید برای فرزندتان کتاب بخرید بین این موضوعات کدام را اولویت میدهید «ورزش باستانی یا یوگا؟ زندگینامه تختی یا مسی؟ سرگذشت حسابی یا انیشتین؟ شرح حال انبیاء یا خدایان روم؟ داستان مصور تهمتن یا تن تن؟ آموزش تقوای جنسی یا آموزش مسائل جنسی؟ مهارتهای اخلاقی یا مهارت های اجتماعی؟ برکت مال یا سود اقتصادی؟»
خلأهای نشر کودک ونوجوان: بعضی موضوعات یکدفعه فراوان میشود مثل «هنر درمانی» که بیشتر ناشران چاپ کرده بودند؛ به طوریکه حتی ناشری یک گوشه سوای غرفه ها روی یک استند فقط همین کتابها را میفروخت، ولی بعضی موضوعات را هرچه در نمایشگاه میگردی کم کار شده یا کار خوبی نشده است ولو مورد نیاز بوده مثل آسیب های اجتماعی، دانشنامه- فرهنگنامه تألیفی، علوم راهبردی (فناوری های برتر)، داستان مصور (پینما) داخلی، کتب تصویری (داستان بدون متن)، کتاب سرگرمی، کتابهای مخصوص گروه سنی آ (نوزاد و نوپا)، مهارتهای خانه داری، وطن دوستی، انقلاب، دفاع مقدس و… تصویرگری بانوان در کتابهای کودک: بچهها حق دارند در مورد کتابهای ایرانی گیج بشوند! به نظرم ارشاد، صداوسیما، نگارگران، اهالی دین و فرهنگ باید با هماندیشی یک راهحل واحد برای این مقوله درنظر بگیرند.
** مثلث اصلاح و بهبود رویه (دولت، اهالی نشر و مردم)
در سند چشم انداز آمده است ایران در امر کتابخوانی باید به رتبه نخست منطقه و پانزدهم در جهان برسد. یادم است آن موقع که لیگ فوتبال میخواست حرفهای شود میگفتند باید آب معدنیاش هم حرفهای شود. خوب هر جامعه برای این رشد نیاز به نهادهای سیاستگذار و اجرایی، نمایشگاه کتاب، صنعت چاپ، ناشر، مؤلف و مروج فعال و کاردان دارد و این اتفاق نمیافتد مگر با همت، آموزش و افزایش بهره وری دست اندرکاران و ارتقای سطح مخاطب. مشکل نمایشگاه محل برگزاری آن نیست!
اقسام مخاطبین: مردمی که به نمایشگاه میآیند در دو دسته اصلی جا میگیرند، یا کتاب مورد احتیاج خود را میشناسند و با فهرست سراغ غرفه ها میروند یا نمایشگاه میآیند که غرفه ها را گز کرده و پیشخوان شان را نگاه کنند تا شاید یک کتاب چشمشان را بگیرد یا تلفیقی از این دو گروهاند. مردم سرشان کلاه میرود اگر از قبل با اهلش مشورت نکرده و به بازار آن جنس مسلط نباشند.
خلأ این بخش را به نظرتان کدام نهاد یا موسسه فرهنگی پر کرده است. اساساً مردم جا یا کسی را برای مرجع این ضمیر میشناسند؟ شاید بگویید کتابدار یا کتابفروش، بله، آن ها هم درحد علاقه، تخصص و تجربه خودشان کمک حال هستند ولی رستم دستانم آرزوست.
گروه سنی: یکی از مهمترین مشکلات والدین برای خرید کتاب آشنا نبودن بسیاری از ایشان با تقسیم بندی های سنی درج شده در کتاب هاست (از آ تا و). از این که بگذریم خیلی از ناشران هم همتی برای درج صحیح رده سنی کتاب ندارند.
موضوع کتاب: سه ضلع بالا در رابطه با موضوع کتاب هم دچار مشکل اند. مخاطبی که نمیداند برای موضوع مورد نظرش چه واژهای را باید جستوجو کند، ناشری که موضوع اصلی و فرعی کتاب خودش را در کتاب اعلام و درج نمیکند، فیپا دهندهای که درست از سر عنوان های موضوعی بهره نمیبرد. به طور مثال برای اکثر داستان ها در شناسنامه کتاب تنها این موضوع قید میشود «داستان فارسی قرن14». خانه کتابی که حتی با وجود قانون دسترسی آزاد به اطلاعات، تقریباً مشابه همان اطلاعاتی که از وبگاه های معرفی یا فروش کتاب بهدست میآورید؛ به شما میدهد.
منبع: روزنامه صبح نو
ارسال دیدگاه