ماهیت دوران خاص و حساس نوجوانی

به گزارش کودک پرس ،از لحاظ روان شناسی ژنتیک، در تحول روانی آدمی، دوره مهمی وجود دارد که بین دوره کودکی و بزرگ سالی قرار می گیرد و به دوره «نوجوانی» مشهور است. نوجوانی، معرف مرحله تغییر عمیقی است که کودک را از بزرگ سال جدا می سازد. این مرحله واقعا به منزله دگرگون شدن است؛ زیرا در چنین دوره ای، نوجوان دایم در حال تغییر است و حتی خود وی با مشکل بزرگ وضع و موفقیت خویش روبه روست.

اگرچه نوجوان در حال دگرگون شدن و تغییر یافتن است، ولی در عین حال، این دوره ای است که آدمی در مقابل مسائل زندگی، به صورتی که در حیات روزمره در اجتماع بزرگ سالان مطرح می شود، وضع مشخصی به خود می گیرد. بنابراین، می توان گفت: پدیده اساسی نوجوانی تهیه شخصیت است و این عمل تهیه می تواند در اشکال گوناگون ظاهر شود.

نوجوان همان کسی است که تقریبا تا سن یازده، دوازده سالگی، براثر اعجاز «دیگر پیروی اخلاقی» یعنی قبول بی چون و چرای دستورات بزرگ سال دست کم در حلقه ای که حدود و ثغور آن را بزرگ سال رسم کرده بود، رفتاری طبیعی و بهنجار از خود نشان می داد؛ نه تنها به پیروی تن در می داد، بلکه می خواست شرایطی را که توسط بزرگ سال یا پدر و مادر وی پیش بینی و تعیین شده بود، بپذیرد.

اما به ناگاه، تغییر شیوه می دهد و برخلاف سابق، آنچه بزرگ سال می گوید و سابقا مورد قبول وی بود، گردن نمی نهد. این چیزی است که نظر هر کس را به خود جلب می کند. گاهی طرز راه رفتن خود را عوض می کند، لهجه خود را تغییر می دهد، رؤیایی و عشق طلب می شود، نسبت به زیبایی ها با حسّاسیت می نگرد و اندک اندک قدم به دنیای درون خویش می گذارد. افکار وی بیش تر متوجه چیزهایی می شود که مربوط به زمان حال نیستند و با واقعیات همان لحظه تناسبی ندارند. در خلال این تحول، نوجوان آرام آرام نسبت به قدرت فکر هشیار می شود و به زودی در کمند ارزش های فردی خود در می غلتد.

مجموعه این صفات و آثار به منزله کوششی است در راه عبور از این سازش موقت که در پایان دوره کودکی به وجود آمده. این در هم شکستن سازش ها، که به شکل تظاهرات روانی جلوه گر می شوند، موجبات تشویش و نگرانی والدین را نیز فراهم می آورند و تا زمانی که به نوجوان ایمنی داده نشود، این تظاهرات را به عنوان نشانه های مرضی ناسازگاری تعبیر می کنند و در حقیقت، به دلیل ترس از انحراف قطعی رفتار پسر یا دخترشان است که بی اراده، تضادی را که به صورت منازعه بین نسل ها میان آن ها و فرزندانشان برقرار است، دامن می زنند.

اما باید دانست در حالی که رشد و رسیدگی فیزیولوژیک به میزان زیادی، شرایط استقرار نوجوانی را فراهم می آورد، با وجود آن، این عامل به تنهایی نمی تواند مجموعه تظاهرات روانی نوجوان را تبیین و توجیه کند؛ به سرعت رشد قد افزایش می یابد به قسمی که دوره نوجوانی را به اصطلاح می توان دوره «لباس های تنگ و کوتاه» نام نهاد؛ چه در مدت کوتاهی، لباسی که قبلاً اندازه تن نوجوان بوده است، برایش تنگ و کوتاه می شود. اما در کنار تغییرات بدنی، که از لحاظ قامت مورد توجه است، یک سلسله تغییرات مربوط به شکل و هیأت ظاهری بدن (مرفولوژی) بروز می کند که آن ها را «صفات جنسی ثانوی» می نامند. غدد مترشحه داخلی (درونریز) با نیرومندی تمام، در رشد و گسترش بدنی تأثیر می کنند و این تأثیر ناشی از هورمون هایی است که از آن ها ترشح می شود.

آغاز بلوغ:
واژه «بلوغ« به اولین مرحله نوجوانی اطلاق می شود؛ یعنی آن زمان که بلوغ جنسی بارز می شود. واضح تر بگوییم: «بلوغ «به پاس پدیدار شدن هورمون جدیدی که از هیپوفیز ترشح می شود و همچنین هورمون های تناسلی مانند تستوسترون که از بیضه و یا فولی کولین که از تخمدان ترشح می شود آغاز می گردد ولی چون این تغییرات غالبا غیرقابل مشاهده است، شروع نوجوانی غالبا با رشد موهای زهاری، بزرگ شدن پستان ها (در دختران) و بزرگ شدن آلت و بیضه ها (در پسران) مشخص می شود.

خلاصه آن که تحول روانی در دوره نوجوانی در وهله نخست، رنگ جنسی و تناسلی دارد. در وهله دوم، به شکل یک بحران نمایان می شود؛ چون نوجوانی، حتی در عادی ترین شکل خود، بحرانی هیجانی است که در بیش تر موارد، با بیماری روانی فاصله زیادی ندارد.

بدین روی، با نوجوان باید به نرمی رفتار کرد، ولی همواره او را تحت نظر داشت. کسانی که با نوجوانان سرو کار دارند باید آن ها را یاری کنند تا ضمن شکل دادن به هویت شخصی و شغلی آن ها، از والدین جدا شوند و روابط عشقی و جنسی سالمی را آغاز کنند. سرانجام در وهله سوم، به صورت یک دوره ساخته شدن و شکل گرفتن و آماده شدن درمی آید. چنین فرایندی پدران و مادران را غالبا دچار نگرانی و اضطراب می سازد؛ زیرا آن ها به خصوص از زاویه بحران ها، سلامت فرزند خود را دچار خطر می بینند.