به گزارش کودک پرس، دهه 60 و 70 و مزاحمت های تلفنی را به یاد می آورید؟ آن روزها موبایل نبود، تلفنها آیدی کالر نداشتند و تا گوشی را بر نمی داشتی، نمی دانستی قرار است با چه کسی صحبت کنی. ممکن بود 10 بار تلفن را برداری و 10 بار صدای فوت و صدای شخصیتهای کارتونی را بشنوی، تهدید بشوی یا اصلا کسی پشت خط صحبت نکند. وقتی موبایل ها صاحب قابلیت بلوتوث شدند، کافی بود در یک مکان عمومی بلوتوث را روشن کنید و انواع آنچه نبایداز سوی ناشناس ها به سمتتان سرازیر شود. اضافه شدن قابلیت فیلم و عکس به موبایل ها، دردسرهای خود را به همراه داشت که البته هنوز نيز هست. حالا این روزها اپلیکیشن های پرکاربرد نیز به این چرخه اضافه شده و پدیده های جدیدی از انواع مزاحمت را رقم زده است.
این مزاحمتها البته به دلیل قابلیت رسانه بودن این اپلیکیشنها، بازتاب گستردهای دارند. اپلیکیشن هایی مانند تلگرام و اینستاگرام، این روزها به فضای نسبتا ارزان، در مواقعی رایگان و البته سریع و موثر تبادل اطلاعات تبدیل شده اند. قرار گرفتن یک پست در یک کانال یا صفحه و در ادامه بارها و بارها بازنشر آن، منجر به اطلاعرسانی و دیده شدن سریع موضوع میشود. کافی است یکی دو روز بگذرد تا خبری خاص بین مردم پیچیده باشد. اخبار دروغ مربوط به گم شدن کودکان یکی از انواع این مزاحمت های تلگرامی است. کمی فوریت و نگرانی را چاشنی چنین خبری می کنند و دست به دست می چرخانند، کار تمام است! این روزها تصاویر زیادی از بچهها با عنوان گمشده به همراه با نوشته هایی که از مردم تقاضا می کند عکس را چند روزی به پروفایل خود بزنند یا با فلان شماره تماس بگیرند، دیده می شود. فارغ از اینکه کودکانی بوده اند که از این طریق پیدا شده اند اما بسیاری از این خبرها دروغ است و هرازچندگاهی با داغ شدن اخبار مربوط به کودک آزاری ها، بازار این آزار رسانی ها نیز داغ میشود. خانمی عکس کودکی را به پروفایلش می زند و از هرکس که بتواند می خواهد همین کار را بکند، بعد ناگهان می فهمد موضوع از بیخ و بن دروغ بوده است. این خانم و افرادی نظیر او، به باعث و بانی انتشار خبر لعنت می فرستند و برای پدر و مادر این کودک دل می سوزانند و در نهایت عکس را بر می دارند. موضوع اما به همینجا ختم نمی شود. القای فضای نامنی در جامعه ، اخلال در باورپذیری مردم و عدم توانایی در تشخیص صحت اخبار از جمله تبعات چنین مردم آزاری هایی است.
سرگرمی، به بهای نامنی در جامعه!
در روزهایی که از قتل آتنا در پارس آباد و جریحه دار شدن احساسات مردم گذشته، تصاویر مربوط به کودکان گمشده نیز افزایش یافته است. اما با خیلی از شمارهها که تماس میگیری، می بینی خانواده ها به جنون رسیده اند. می گویند نمی دانند کدام مردم آزاری، عکس بچه آن ها را با شماره تماس شان بین مردم پخش کرده است. التماس میکنند که از بازنشر خبر خودداری کنید و به شکل واضحی متشنج شده اند. یا اینکه می گویند عکس متعلق به مدتی قبل و کودک آن ها خیلی وقته که پیدا شده است. معلوم نیست که ایجاد چنین فضایی، یک برنامه سازماندهی شده برای القای ناامنی در جامعه است یا تنها مردم آزاریهایی که از اذهان بیمار بر می آید. با این حال هر چه هست، اخلال در باور مردم، روشن کردن آتش احساسات و بعد آب ریختن روی آن و ایجاد حس انزجار، راه را برای کودکربایی و کودک آزاریهای بیشتر باز خواهد کرد؛بی آنکه احساسات مردم، دیگر مثل قبل به جوش و خروش بیاید. در اینخصوص «علیرضا شریفی یزدی» جامعه شناس در گفت و گو با «قانون»، شبکه های مجازی را یکی از پر نفوذترین رسانه های حال حاضر معرفی میکند و معتقد است این فضا چندان کنترل پذیر نیست؛ پس تاثیرات منفی آن نیز مانند تاثیرات مثبت، پررنگ خواهد بود.
به گفته این جامعه شناس، در کشوری مانند ایران بعید نیست که انتشار برخی از این اخبار ، سازماندهی شده و برای ایجاد حس ناامنی باشد. اما عده ای نيز از سر تفنن و سرگرمی چنین خبری را منتشر می کنند ودیدن بازتاب آن برایشان لذت دارد، به همان شکل که از زدن زنگ خانه ای در کودکی، فرار کردن وپنهان شدن در یک گوشه و دیدن عکس العمل عصبی صاحب خانه سرگرم می شدند. عده ای دیگر نيز از سر خیرخواهی و دلسوزی، خبر را بازنشر می دهند، بیآنکه صحت آن را بدانند. القای عدم امنیت به خانواده ها و بالا رفتن اضطراب اجتماعی ، خانواده ها را مجبور می کند بیش از گذشته فرزند خود را کنترل کنند و این کنترل بیشک کاهش اعتماد به نفس کودک را در پیخواهد داشت. بياعتماد کردن مردم به رسانه های جمعی نیز، از دیگر تبعات این دروغ هاست.
مردم، سبد رسانه ای ندارند
بازار قلقلک دادن احساسات مردم با تصویر بچه های گمشده داغ است. مدتی قبل، تصویر پسر بچه ای به عنوان گمشده منتشر شد؛ در حالی که این کودک اصلا ملیت ایرانی نداشت و در یکی از شهرهای هند زندگی می کرد! خبر این بود که: «پسربچه ای چهل روز است در یک پاسگاه پلیس پیدا شده و هیچ شماره یا آدرسی از پدر و مادر خود ندارد. لطفا این پیام را در گروه های مختلف انتشار دهید تا به پدر و مادر این پسر خردسال کمک کنیم فرزندشان را پیدا کنند». در حالی که عکس این پسر، مدتی قبل در هند منتشر شده بود! یوسف، کودک گمشده دیگری بود که مدتی قبل پیدا شد اما هنوز نيز از عکس های او سوءاستفاده احساسی می کنند و حتی در برخی گروه های زنانه، ختم 14 هزار صلوات و غیره برای پیدا شدن او برگزار می کنند.
بازنشر مورد دیگر که البته صحت دارد اما این روزها خانواده کودک را به هم ریخته است و مادر کودک در تماس تلفنی گریه می کند که بگویید عکس بچه را پخش نکنند، پلیس به ما گفته که این اتفاق برای امنیت فرزندم خطر دارد. در این راستا «مهدی معتمد» جامعه شناس در گفت و گو با «قانون» به همراه شدن مردم با جو صحیح و ناصحیح فضای مجازی اشاره می کند و می گوید: «جریانی به حرکت میافتد و با کوچک ترین فشار، مردم را از جا می کند و با خود می برد؛ در صورتی که حتی در صورت صحت چنین اخباری، به سرعت رسانه ای کردن آن درست نیست. در صورت صحت نداشتن خبر نيز، خانواده ای که عکس فرزند خود را همه جا به عنوان گمشده دیده، دیگر قادر نیست مثل قبل زندگی کند. ترسی دايمی همیشه با آن ها همراه خواهد بود که سلامت فرزندشان را تحت تاثیر قرار ميدهد. این بچه به طور حتم مثل سایر همسالانش بزرگ نخواهد شد و حتی ممکن است تبعات چنین فضایی را بعدها به خانواده خود یا به جامعه تحمیل کند. مردم باید بیاموزند که این قدر سریع تحت تاثیر اخبار فاقد ارزش واقعی قرار نگیرند». آنچه مسلم است افزایش سواد رسانه ای مردم هنوز نیازمند آموزشهای بسیار است.
تقصیر مردم نیست، آن ها سبد رسانه ای درست و معرفی شده ای ندارند و در مورد نحوه استفاده از رسانه آگاه نیستند، پس اخبار را باور می کنند. لازم است در همین فضای مجازی، کمپینی برای ایجاد سبد رسانه ای مردم و تشخیص صحت خبر از طریق اعتبار رسانه و عدم مشارکت در بازنشر هر خبر تنها به صرف دلسوزی، ایجاد شود. تا آگاهی نباشد، آب گل آلود است و عده زیادی هستند که از آب گل آلود، ماهی بگیرند.
ارسال دیدگاه