برای اینکه باغبانان در کار خود موفق شوند باید وظایف خود را بهدرستی انجام دهند و حقوق فرزند را بهجای آورند. شیر دادن، انتخاب نام نیک، تعلیم قرآن، تربیت دینی، تکریم و احترام به اولاد، عدالت میان فرزندان از مواردی است که باید مورد توجه والدین قرار بگیرد.
یکی از مسائلی که اکثر خانوادهها در رابطه با کودکان خود با آن مواجه هستند چگونگی تشویق کودکان به کارهای خوب و پسندیده است. اینکه والدین در زمان انجام یک کار پسندیده از جانب کودکشان چه رفتاری از خود نشان دهند که انگیزه وی برای انجام دوباره را در پی داشته باشد.
مبانی تربیت قرآنی
بنیاد اولیه تربیت قرآنی را می توان بر سه اصل اساسی دین « توحید، معاد، نبوت» بیان کرد. پس جهانشناسی اسلامی، دقیقاً ضد جهانبینی ماتریالیستی است. جهانبینی ماتریالیستی آدمی را در اتاق تاریک طبیعت و ماده، زندانی میکند و تربیت را نیز بر همین اساس برنامه ریزی میکند. اما جهان بینی اسلامی، بر پایه توحید و مبدأ خلقت است. یعنی اینکه جهان از یک مشیت حکیمانه به وجود آمده و اساس آن خیر و رحمت و رسانیدن موجودات به کمال درخور آنهاست .محور این جهانبینی توحید ذات مقدس الهی است که جهان از او آغاز و به او پایان مییابد. دراین نوع نگرش، انسان در بین آفریدههای هستی از کرامت و شرافت خاصی برخوردار است و جهان، دانشگاهی است که انسان تربیت میکند و خداوند نیز آدمی را بر طبق نیت و کوشش درستی که انجام میدهد مزد میدهد. و این حرکت تکاملی تا پایان هستی ادامه می یابد.
فرزند؛ آزمون بزرگ الهی
فرزندداری ارتباط تنگاتنگی با عواطف و احساسات بشری دارد و به بخش بزرگی از نیازهای عاطفی و احساسی بشر از این طریق پاسخ داده می شود. عشق و علاقه به فرزند همان اندازه که پاسخگوی عواطف و احساسات آدمی است همان اندازه مایه آزمونهای بزرگی برای اوست. انسانها به اشکال گوناگون در دام این آزمون گرفتار میشوند و به سادگی نمیتوانند سربلند از آن بیرون آیند.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید که برخی از مردم به فرزند تفاخر می ورزند (کهف، آیات ۳۴ تا ۳۹) و فرزند بیشتر را مایه تفاخر و بزرگی خود بر می شمارند و بدان بر دیگران تکبر می ورزند و خودنمایی میکنند (مریم، آیه۷۷؛ و نیز سبا، آیات ۳۴ و ۳۵) همین تفاخر و تکاثرطلبی، آنان را از خود و خدا جدا میکند و موجبات شرک، کفر و انکار قیامت و معاد ایشان را فراهم میآورد. (کهف، آیات ۳۴ و ۳۶ و ۳۷ و ۴۲)
البته برخی از فرزندان به طریق دیگر مایه گمراهی بشر میشوند و در دام خسران و زیان ابدی می افتند. (نوح، آیه ۲۱) از این افراد میتوان به کودکی اشاره کرد که حضرت خضر(ع) وی را میکشد چون زمینه کفر و گمراهی والدین خود را فراهم می آورد. از امیرمؤمنان علی(ع) این معنا درباره عبدالله بن زبیر آمده است که موجبات گمراهی پدرش زبیر را فراهم آورد و او را به جنگ با علی(ع) وادار کرد.
خداوند در آیه ۱۴ سوره تغابن از دشمنی برخی از فرزندان با پدران مؤمن خود در امر دین خبر میدهد، در همین آیه خداوند به مؤمنان توصیه میکند تا هوشیاری خود را حفظ کنند و از تأثیرات سوء فرزندان خود در امر دین بر حذر باشند؛ چنان که از ایشان خواسته است تا با عفو و گذشت و چشم پوشی همراه با هوشیاری زمینه بازگشت آنان به دین را فراهم آورده و اجازه ندهند تا ایشان به سبب تسلط عاطفی خود بر والدین آنان را گمراه کنند. در حقیقت مدارا با فرزندان باید به شکلی باشد که ایشان به دین بازگردند نه اینکه موجبات تزلزل دینی والدین را فراهم آورند و آنها را به راهی که می روند ببرند و در دام گمراهی افکنند.
اصولا یکی از روشهای آزمون الهی، آزمون با نعمت است که از این جمله میتوان به آزمون انسانها با فرزندان اشاره کرد. از این رو خداوند در آیاتی از جمله ۲۸ سوره انفال و ۱۴ و ۱۵ سوره تغابن نسبت به آزمایش مؤمنان از طریق فرزندان هشدار میدهد تا آمادگی روحی و روانی برای این آزمون سخت و خطرناک داشته باشند. این آزمون، اشکال گوناگونی دارد که از جمله آنها مرگ فرزندان است (بقره، آیه ۱۵۵)
خداوند در آیه ۳۴ سوره ص، افکنده شدن جنازه فرزند سلیمان بر تختش را وسیله ای برای آزمایش او میداند و در آیات ۸۳ تا ۱۰۶ صافات، حضرت ابراهیم(ع) مأمور ذبح فرزندش میشود تا اینگونه، آزمون الهی را بگذراند.
البته از نظر قرآن، فرزند خود یک ارزش است به شرط آنکه درمسیر تعالی وکمال مورد ارزیابی قرار گیرد و عامل بازدارنده نباشد. با این همه حتی اگر فرزند به عنوان یک ارزش و نعمت الهی با دیگر امور چون احسان و انفاق و محبت به خدا و اولیای الهی سنجیده شود، فرزند درمقایسه با آن باقیات صالحات، دارای ارزش محدود و ناچیزی است. (کهف، آیه۴۶)
به سخن دیگر، امید بستن به فرزند، درمقایسه با امیدواربودن به پاداش الهی امری کم ارزش و ناچیز است؛ بنابراین باید توجه بیشتری به دیگر باقیات صالحات داشت و برای ذخیره آخرت و دست یابی به کمالات از آن بهره برد.
تاکید به تربیت در قرآن
(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ )( اى کسانى که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مىنمایند! (تحریم :۶)
یکی از امتیازات و ویژگیهای قرآن مجید این است که خود یک کتاب تربیتی است و همه آیات آن به طور مستقیم و غیر مستقیم در مقام تربیت انسان در رده های مختلف سنی، از خردسال تا کهن سال است. گاه این وظیفۀ خطیر را به صورت مستقیم و گاه به صورت غیر مستقیم بیان کرده است. یکی از بخش های مهم تربیت، تربیت فرزندان است که قرآن در سوره های متعدد و در ضمن بیان سرگذشت انبیا و فرزندان آنان (حضرت نوح، ابراهیم، یعقوب، یوسف و…) به مسائل تربیت فرزند (اهمیت، محور ها، شیوه ها و…) آگاهی داده است.
حساسترین وظیفه پدر و مادر در برابر فرزندانشان، تربیت صحیح آنان است
اسلام شخصیت آینده کودک را مرهون تربیت و پرورش و مراقبت پدر و مادر میداند و برای تمام لحظات زندگی و دوران عمر افراد، دستورات خاص و مقررات ویژه ای دارد.
یکی از مسائل مطرح شده در اسلام، مسئله وظایف والدین در تربیت فرزندان است که در نظر قرآن جایگاه ویژه ای دارد.
خداوند متعال در سوره فرقان یکی از ویژگیهای بندگان راستین را توجه خاص به تربیت فرزند و خانواده خویش میداند تا آن جا که آنها برای خود در برابر آنها احساس مسئولیت فوق العاده ای میکنند چنان که میفرماید: «آنها پیوسته از درگاه خدا می خواهند و میگویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما کسانی قرار ده که مایه روشنی چشم ما گردد»
مسلما چنین افرادی آنچه در توان دارند در تربیت فرزندان و همسران و آشنایی آنها به اصول و فروع اسلام و راه های حق و عدالت، فروگذار نمیکنند و در آنجا که دستشان نمی رسد دست به دامن لطف پروردگار می زنند و دعا میکنند.
همچنین در آیه شش سوره التحریم که در بالا به آن اشاره شد خیرخواهی برای اعضای خانواده و تربیت دینی آنان را تکلیفی بایسته برعهده مومنان دانسته، روی سخن را به همه مومنان کرده و دستوراتی درباره تعلیم و تربیت همسر و فرزندان و خانواده به آنها میدهد و میفرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ ها هستند نگاهدارید.»
نگهداری خویشتن به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است، و نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هرگونه آلودگی، در فضای خانه و خانواده است.
این برنامه ای است که باید از نخستین سنگ بنای خانواده، یعنی از مقدمات ازدواج، و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه ریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.
به تعبیر دیگر حق زن و فرزند تنها با تأمین هزینه زندگی و مسکن و تغذیه آنها حاصل نمیشود، مهم تر از آن تغذیه روح و جان آنها و به کار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است.
از آیه فوق به خوبی استفاده میشود که انسان در مقابل همسر و فرزند خویش مسئولیت سنگینتری نسبت به دیگران دارد، و موظف است تا آنجا که میتواند در تعلیم و تربیت آنها بکوشد، آنها را از گناه بازدارد و به نیکی ها دعوت کند، نه اینکه تنها به تغذیه جسم آنها قناعت کند.
انتخاب نام شایسته
انتخاب نام خوب برای کودک امری بسیار مهم و حساس است که تأثیر زیادی بر شخصیت و روح و روان او دارد، نام زیبا و شایسته، نماد هویت و شخصیت آینده هر فرد و مایه افتخار و مباهات وی خواهد بود.
مهر و محبت
ارتباط عاطفی با فرزند موجب میشود که وی با والدین خویش صمیمی باشد، به آنان اعتماد کند و آنان را پناهگاه خویش در بحران های زندگی بداند. خداوند در قرآن کریم، خطاب به پیامبرش میفرماید: «به خاطر رحمت خدا بود که تو با آنان ارتباط صمیمی و مهرآمیزی پیدا کردی، اگر خشن بودی، هیچ کس دور تو جمع نمی شد.»
در این میان والدین بسیاری هستند که به فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمیکنند. محبت وقتی سازنده و تأثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد؛ این نیاز، را می توان به شکل های گوناگون از جمله بوسیدن کودک، در آغوش گرفتن، گفتن جملات زیبا و محبت آمیز، خریدن هدیه و اسباب بازی و… برآورده کرد.
از نکات بسیار مهمی که والدین باید در این زمینه به آن توجه داشته باشند این است که از زیاده روی و افراط در محبت بپرهیزند که این خود نیز مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت.
خداوند در سوره منافقون مسلمانان را از محبت و علاقه زیاد به مال و فرزند که باعث غفلت از یاد خدا میشود، برحذر میدارد و میفرماید:«ای کسانی که ایمان آوردهاید مبادا اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل گرداند و هر کسی چنین کند از زیان کاران است.»
محبت زیاد و بی جا، موجب ناز پروردگی، لوس بار آمدن و از خود راضی شدن کودک میشود و به سبب وابستگی شدید کودک به والدین، فرزندان را از کسب استقلال باز می دارد و در حقیقت زمینه ضعف و سستی کودک و عدم شکیبایی و پایداری او در مقابل مشکلات را فراهم میکند.
سالمسازی محیط رشد فرزندان
پرورش صحیح فرزندان بدون توجه به ایجاد فضای سالم و مناسب و آرام میسر نمیشود.
قرآن کریم با تأکید بر ایجاد خانواده سالم و آرام، براین نکته تأکید کرده، میفرماید: «و از نشانه های او این است که همسرانی از (جنس) خودتان برای شما آفرید، تا بدانها آرامش یابید، و در بین شما دوستی و رحمت قرار داد؛ قطعاً در آن ها نشانه هایی است برای گروهی که تفکر میکنند.»
نابسامانی خانواده، اختلاف و درگیری بین والدین، عدم رابطه صمیمی میان اعضای خانواده به ویژه والدین، در نتیجه فقدان امنیت و آرامش در خانواده، تربیت صحیح فرزند را تهدید و به مخاطره میاندازد.
هدایت اعتقادی فرزندان
خداوند درسوره لقمان آیه ۱۳ میفرماید:
«وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»
«به خاطر بیاور هنگامى را که لقمان به فرزندش در حالى که او را موعظه مىکرد- گفت: پسرم، چیزى را شریک خدا قرار مده که شرک ظلم عظیمى است. »
در این آیه و چند آیه بعد از آن، سخن از لقمان حکیم و بخشى از اندرزهاى مهم این مرد الهى به فرزندش در زمینه توحید و مبارزه با شرک و نیز بیان مسائل مهم اخلاقى می باشد.
از دیگر آیات ناظر به موضوع هدایت اعتقادی فرزندان می توان به آیات ۱۳۲ و ۱۳۳ بقره اشاره نمود که وصیت و سفارش ابراهیم(ع) و یعقوب(ع) به فرزندانشان برای یکتاپرستی و دوری از شرک را یادآر می شوند.
جالب اینکه یعقوب(ع)حتی در بستر بیماری و در آخرین روزهای عمرش، از هدایت اعتقادی و نظارت بر باورهای آسمانی فرزندانش غفلت نمیکند.
چند نکته درباره آیه ۱۳ لقمان:
۱- از بهترین راه هاى تربیت صحیح فرزند، گفتگوى صمیمى با اوست. «وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ»
۲- از رسالت هاى پدر نسبت به فرزند، موعظه است. «قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ»
۳- فرزند، به نصیحت نیاز دارد. «وَ هُوَ یَعِظُهُ»
۴- با نوجوان باید با زبان موعظه سخن گفت، نه سرزنش. «وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ»
۵- موعظه باید با محبّت و عاطفه همراه باشد. «یا بُنَیَّ»ک
تکریم و احترام به کودک
احترام و تکریم شخصیت انسان یکی از شیوه های تربیتی آیین حیات بخش اسلام است و آموزه های قرآنی برپایه و اصول احترام به انسان و کرامت انسانی بنا نهاده شده است.
خداوند متعال در قرآن کریم انسان را مورد تکریم و ستایش خود قرارداده، میفرماید: ما فرزندان آدمی را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا بر مرکب های راهوار سوار کردیم و از انواع غذاهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات برتری بخشیدیم.»
از نظر اسلام کودکان و نوجوانان هم شایسته کرامت و احترام هستند و باید به احساسات آنان احترام گذاشت. والدین در این خصوص وظیفه مهم و خطیری برعهده دارند آنان باید شخصیت کودک را مورد توجه قرار داده، براساس اصل کرامت و حرمت انسان با او رفتار کنند.
تشویق و تنبیه
تشویق و تنبیه از جهاتی مانند ایجاد بیم و امید و بشارت و انذار یک روش تربیتی است؛ اما تفاوت های ظریف و لطیفی میان این شیوه ها و روشها وجود دارد. در وعده اصل آن است که تخلفی صورت نمیگیرد ولی وقتی وعیدی داده شد، ممکن است مربی از آن استفاده نکند و بگذرد. هم چنین در تشویق و تنبیه میزان مشوقها و تنبیهات بیان نمیشود و به کلی گویی میتوان بسنده کرد، ولی در وعده و وعید میبایست میزان تشویق و تنبیه مشخص شود. هم چنین همواره بشارت مقدم بر انذار است(انعام، آیه ۱۴۷؛ فصلت، آیه ۴۳) و تا جایی که میتوان از انذار استفاده نمیشود؛ دیگر آن که اگر بر بشارت چند بار تاکید میشود انذار از نسبت کم تری برخوردار خواهد بود. از این روست که در آیات قرآنی همواره شمار و تعداد بشارت بیش تر از انذار بوده و دیگر آن که تا با محبت و تشویق و بشارت میتوان کاری را پیش برد به سراغ تنبیه و انذار نمی روند. نکته دیگر آن که درباره همان گونه به ویژه انسان هایی که از نظر فکری و رفتاری از خرد خود بهره نمیبرند و بر اساس تقلید و مانند آن عقاید و رفتارهایی دارند، با نگاهی کریمانه با آنان برخورد میشود و به جای تنبیه اصل تشویق مورد توجه قرار میگیرد و به جای آن که در پاسخ بدی آنان به بدی پاسخ داده شود با آنان رفتاری بهتر و پسندیده تر در پیش گرفته میشود تا شخص مسیر هدایت و اصلاح و درستی را بیابد و از مسیر غلط و نادرست بیرون آید.(فرقان، آیات ۶۳ و ۷۵)
نیاز فطری و طبیعى فرزندان به بازی و سرگرمیهای سالم
قالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلى یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ قالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ قالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ(۱) -یوسف /۱۱ تا ۱۴
(برادران نزد پدر آمدند و) گفتند پدر جان! چرا تو درباره یوسف به ما اطمینان نمىکنى در حالى که ما خیر خواه او هستیم؟ او را فردا با ما بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم.
(پدر) گفت من از دورى او غمگین مىشوم و از این مىترسم که گرگ او را بخورد و شما از او غافل باشید. گفتند: اگر او را گرگ بخورد با اینکه ما گروه نیرومندى هستیم، ما از زیانکاران خواهیم بود.
در این آیات، یعقوب پیامبر در برابر استدلال فرزندان نسبت به نیاز یوسف به گردش و تفریح، هیچ پاسخى نمی دهد و عملاً آن را میپذیرد. این خود دلیل بر آن است که داشتن بازی و سرگرمی سالم برای فرزند، یک نیاز فطرى و طبیعى است و نباید از آن جلوگیری کرد.
قرآن کریم در آیه دیگری هم به بازی و مسابقه فرزندان یعقوب با یکدیگر تصریح می کند. (قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِق)گفتند: اى پدر ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم) ۲-یوسف/۱۶)
کوتاه سخن اینکه نباید در این مورد سخت گیری نموده و به بهانه های غیرموجه مانع بازی و سرگرمی های سالم و کودکان و نوجوانان شد. (۳ ۳-تفسیر نمونه،ج۹/ص۳۳۴)(با تلخیص و تصرف)
گذشت و چشم پوشی از خطاهای فرزندان در صورت ندامت
قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ -یوسف/ ۹۸و۹۷
گفتند: پدر، از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم. گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مىطلبم که او غفور و رحیم است.
یوسف در برابر اظهار ندامت برادران گفت یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ (۵)، خداوند شما را بیامرزد، ولى یعقوب به هنگامى که آنها نزد او اعتراف به گناه و اظهار ندامت کردند و تقاضاى استغفار نمودند، مىگوید: بعدا براى شما استغفار خواهم کرد و ظاهرا همانگونه که در روایات وارد شده هدفش این بوده است که انجام این تقاضا را به سحرگاهان شب جمعه که وقت مناسبترى براى اجابت دعا و پذیرش توبه است، به تاخیر اندازد. (۶)(۵-یوسف/۹۲۶تفسیر نمونه،ج۱۰/ص ۷۵)
یک قاعده و مطلب کلی اینست که فرزندان باید بیازمایند تا راه را از چاه، و صواب را از ناصواب تشخیص دهند. یک کودک یا نوجوان یا جوان برای کشف نیازها، استعدادها و تواناییهایش ناگزیر از آزمون و خطاست فلذا خطا و اشتباه او نیز امری اجتناب ناپذیر است و باید با دادن فرصتهای دوباره زمینه شکوفایی و پیشرفت آنها را فراهم ساخت.
تهیه وتنظیم: سیما میرقاسمی
مرجع: ایکنا
ارسال دیدگاه