برخورد با عصبانیت کودک

به گزارش کودک پرس،بعضی تصورات در تربیت کودک مثل به کارگیری جملاتی مانند«گریه کار بدی است. گریه کردن کار دخترهاست» و یا «عصبانی شدن خیلی بد است» از دریچه دانش روانپزشکی امروز به مثابه در نظر گرفتن زمین به عنوان مرکز عالم است! در این مقاله شما با چگونگی برخورد با عصبانیت کودک آشنا می شوید.

 

نحوه کنترل خشم کودک

تحولات شگرفی که در یک قرن اخیر در دانش بشری ایجاد شده است، به گونه ای انکار ناپذیر کیفیت زندگی را تغییر داده است. اگر چه یکی از اصول اساسی دانش بشر خطاپذیر بودن آن است و به کمک همین اصل هم همیشه دانش از نعمت نقد و تحول بهره برده است، امروز بیشتر از هر زمان دیگر، الفبای این دانش مستحکم تر و قابل اعتمادتر است. فرض کنید در دانش فیزیک هر چقدر احتمال خطا در پیش بینی بلایای طبیعی قابل قبول باشد، این خطا که زمین را روزی مرکز عالم می دانستند به هیچ روی تکرار شدنی نیست، دانش روانپزشکی هم با وجود همه پیچیدگی های روان انسان به عنوان پیچیده ترین آفریده آفریدگار از این مورد مستثنی نیست.

بعضی تصورات در تربیت کودک مثل به کارگیری جملاتی مانند«گریه کار بدی است. گریه کردن کار دخترهاست» و یا «عصبانی شدن خیلی بد است» از دریچه دانش روانپزشکی امروز به مثابه در نظر گرفتن زمین به عنوان مرکز عالم است! در این مقاله شما با چگونگی برخورد با عصبانیت کودک آشنا می شوید.

بسیاری از مفاهیم زندگی که برای بزرگسالان به راحتی قابل لمس است، برای کودکان قابل درک و لمس نیست. مغز انسان تا قبل از سن ۱۲ سالگی توان درک مفهوم های انتزاعی مانند سخاوت، شجاعت، ایثار، شراکت یا عصبانیت و… را ندارد. بنابراین استفاده از این کلمات در ارتباط با کوک مانند این است که کسی با شما به زبانی کاملا بیگانه صحبت کند. اولین قدم در ارتباط شما با کودک تعریف مفهوم انتزاعی عصبانیت به زبان کودک است.

پس از تعریف و شناخت این احساس، به کودک راه حل ارائه می شود تا در هنگام عصبانیت بتواند خودش را کنترل کند.

 

گفتگو های پیشگیرانه

آنچه که در زیر می آید نمونه ای است از گفت و گو با کودک درباره این موضوع: تا حالا شده که کنترل خودت را از دست بدهی؟ نق بزنی و جیغ بکشی یا بخواهی کسی را بزنی؟ ممکن بوده که دوستت بدون اجازه به وسایل تو دست زده باشد و یا وقتی از مدرسه برگشته ای بخاطر مشق های زیادت با مامان دعوا کرده باشی؟ اینها چیزهایی است که می تواند تو را عصبانی کند. همه عصبانی می شوند. گاهی عصبانیت خیلی ها هم خوب است.

مثلا وقتی به کسی زور گفته شود یا ظلم بشود عصبانیت به آدم کمک می کند تا زور و ظلم را نشنود. تو باید بدانی با این نیروی قوی و احساس مهم چکار بکنی! آدم ها احساسات خیلی زیادی دارند. مثلا زمانی خوشحال و گاهی ناراحت هستند و خود تو، تو وقتی می خندی احتمالا خوشحالی و با خندیدن این را به بقیه نشان می دهی. عصبانیت هم یک احساس است مثل شادی یا ناراحتی. این کاملا طبیعی است که ما گاهی عصبانی شویم. اگر چیزی تو را عصبانی کند، مثلا تیم مورد علاقه ات ببازد یا بچه های دیگر تو را مسخره کنند و یا شاید بدون اینکه بدانی چرا عصبانی شده ای، بدون تو به تو خواهد گفت که عصبانی هستی.

مثلا نفس کشیدن آدم تند می شود یا صورت آدم قرمز می شود، آدم مشت هایش را محکم فشار می دهد یا دندان هایش را به هم فشار می دهد. بعضی ها شاید آنقدر عصبانی بشوند که بخواهند چیزی را بشکنند یا بعضی ها گریه می کنند. البته بعضی آدم ها هم عصبانیت خودشان را به بقیه نشان نمی دهند و به همین خاطر دل درد یا سردرد می گیرند. پس اگر آدم عصبانیت اش را جوری نشان بدهد که به بقیه آسیب برسد مثلا آنها را بزند و یا اصلا عصبانیتش را نشان ندهد و با خودش غصه بخورد، هیچکدام راه حل های خوبی نیست. پس تو باید راهی پیدا کنی که عصبانیت ات بیرون بیاید بدون اینکه بقیه را ناراحت کند.

اگر یک آدم عصبانی را ببینی، می فهمی که عصبانی است. چطوری؟ خوب او از تو دوری می کند یا حرف نمی زند و ساکت است یا بعضی ها فریاد می کشند و بقیه را اذیت می کنند. اگر کسی این طوری عصبانی بود تو باید هر چه زودتر از او دور شوی. وقتی از آدم عصبانی نباشی. این چند تا کار را هم یادت باشد که کمک می کند:

با یک دوست صمیمی راجع به عصبانیت ات صحبت کن

بگو ۱ ۲ ۳ معجزه، یعنی تا سه بشمر و منتظر باش یک معجزه اتفاق بیفتد که عصبانیت بر طرف شود.

کسی را که دوست داری بغل کن، حتی اگر خرس پشمالوی توی اتاقت باشد.

یک نقاسی از عصبانیت ات بکش.

می توانی نزدیک خانه برای ۵ دقیقه بدوی.

هیچ وقت عصبانی نشدن امکان ندارد، پس یادت باشد که چطوری با عصبانیت کنار آمدن وضع را بهتر یا بدتر می کند. اگر تو عصبانیت را شکست بدهی، پیروز شده ای!

اولیای عزیز، برای کودک خود همیشه پنجره ای بگذارید تا در شرایط دشوار بتواند از حمایت شما استفاده کند. می توانید در منزل خود جایی را برای ابراز عصبانیت یا شکایت در نظر بگیرید، مثلا یک صندلی مشخص در منزل که کسی از آن استفاده نمی کند را به همه اعضای خانواده معرفی کنید و عنوان کنید هر کس که شکایت دارد می تواند وقت عصبانیت روی این صندلی بنشیند حتی خودتان هم این کار را بکنید.

هر کس که روی صندلی نشست از طرف عضو دیگر خانواده مورد حمایت و دلجویی قرار خواهد گرفت. مثلا وقتی کودک شما روی این صندلی نشست، ضمن تشویق او برای اینکه عصبانیت اش را کنترل کرده و صندلی را انتخاب کرده، به او بگویید موضوع چه بوده که باعث شکایت و عصبانیت شده و بسته به موضوع درصدد حل آن برآیید.