پشت صحنه کودک انگاری چه می‌گذرد

به گزارش کودک پرس ، خانواده مهم‌ترین نهاد یک جامعه است. بخش عمده‌  تربیت نیروی انسانی یک جامعه در خانواده انجام می‌پذیرد. بعد از عصر صنعتی شدن با وجود پدید آمدن نهادهای متفاوت برای رفع نیازها انسان‌ها، خانواده بازهم نهاد کلیدی جامعه بود. با این حال در کشورهای غربی و آمریکا شاهد از بین رفتن نهاد خانواده و به وجود آمدن بحران‌های بسیاری در پی آن هستید. این جوامع در چند سال اخیردر پی بازسازی نهاد خانواده با سیاست‌های رفاهی هستند.

در جامعه ایرانی هم با توجه به سنت خود ایرانیان و هم ارزش‌های دین اسلام، خانواده جایگاه بسیار پررنگی دارد. در حالی که خانواده در جامعه اهمیت فوق العاده‌ای دارد، تهاجم فرهنگ دیگر کشورها و هم‌چنین برخی از سیاست‌های غلط دولت‌ها منجر به این شده است که ارزش این نهاد متزلزل شود.

 

کاهش ازدواج؛ کاهش جمعیت

تشکیل یک خانواده با ازدواج شروع می‌شود. به همین دلیل یکی از سیاست‌هایی که می‌تواند به گسترش خانواده کمک کند، تسهیل ازدواج است. با وجود ارزش‌گذاری فوق العاده به خانواده و ازدواج در جامعه ایران، شاهد این هستید که در چند دهه اخیر سن ازدواج در میان جوانان بالا رفته‌است. از سوی دیگر آمارها و تحقیقات تجربی و روانشناختی نشان می‌دهد؛ سن بلوغ در میان جوانان ایرانی کاهش یافته است. سن بلوغ جنسی در دختران به 11.5 و در پسران به 13.5 رسیده‌است.

 

 

 آمارهای دیگر نشان‌گر این هستند که 60 درصد دختران جامعه ایران قبل از 18 سالگی ارتباط با جنس مخالف را تجربه کردند و 40 درصد آن‌ها زمانی ارتباط را شروع کردند که سنشان کمتر از 14 سال بود. این آمارها، نشان می‌دهد که سن رابطه با جنس مخالف به مقطع راهنمایی رسیده‌است. هم‌چنین براساس آمارها، ارتباط با جنس مخالف در سنین مدرسه، سه برابر شده‌است. با وجود افزایش ارتباط با جنس مخالف و پایین آمدن سن بلوغ در جوانان ایرانی، دولت و خانواده‌ها باید به فکر حمایت و کنترل این رفتارها در جهت مناسب باشند.

بلوغ زودرس و نیازهای جنسی

 طبق ارزش‌های جامعه ایرانی جهت درست برطرف کردن نیازهای جنسی و عاطفی فرد ازدواج کردن است. براساس تحقیقات، روابطی که در سنین پائین رخ می‌دهد، تنها به هدف برآورده کردن نیاز جنسی نیست، بلکه مهم‌ترین هدف این روابط برطرف کردن خلا عاطفی است. از سوی دیگر تحقیقات نشان می‌دهند که بلوغ زودرس جسمی با جامعه پذیری افراد ارتباط مستقیم دارد. به طوری که افراد با بلوغ زودرس جنسی دچار اختلال در روابط اجتماعی نمی‌شوند، بالعکس جامعه‌پذیری افراد تقویت می‌شود.

 بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که نه تنها سن بلوغ جنسی افراد کاهش یافته است، بلکه بلوغ عاطفی افراد هم کاهش پیدا کرده‌است. هم‌چنین آمادگی جامعه‌پذیری نیز در فرد تقویت می‌شود. در نتیجه؛ با توجه به کاهش سن بلوغ جنسی و عاطفی جوانان و آمادگی جامعه‌پذیری و پذیرش مسئولیت در آنان، نمی‎توان چشم خود را بر روی حقایق بست و افراد در این سن را کودک خطاب کرد.

از سوی دیگر، فارغ از این آمارها که عمدتا در مناطق شهری رخ داده‌اند، کشور با فرهنگ‌های متفاوتی در شهرهای کوچک‌تر، روستاها و منطق عشایرنشین مواجه است. در این فرهنگ‌ها و قومیت‌ها نحوه‌ی تربیت افراد در خانواده بسیار متفاوت است. به طوری که دختران و پسران بسیار زود مسئولیت‌پذیر می‌شوند و به انواع بلوغ می‌رسند. بالطبع م ازدواج در سنین پائین میان آن‌ها مرسوم و جا افتاده است.

 

 

کودک‌انگاری دختران زیر ۱۸ سال

با توجه به شمای کلی داده‌شده از فضای جامعه، لایحه افزایش حداقل سن ازدواج بدون دادن راهکاری جایگزین نمی‌تواند، اثر مثبتی بر روی جامعه داشته باشد و حتی پیامدهای منفی، به خصوص بر روی فرهنگ‌ها و قومیت‎های کشور می‌گذارد.

لایحه افزایش حداقل سن ازدواج در ابتدا با هدف قرار  دادن افراد زیر 18 سال، سپس زیر 16 سال و اکنون زیر13 سال در پی ممنوعیت ازدواج‌ در این سنین است.

 

 

 پیش فرض لایحه، این است که تمام افراد زیر 13 سال کودک هستند و در نتیجه تمام ازدوج‌ها در این سنین کودک همسری اطلاق می‌شوند. لکن در واقعیت کودک انگاری صورت گرفته است و حقایق جامعه به صورت جامع و کارشناسی شده دیده نمی‌شود. با وجود آن‌کهازدواج‌های زیر 13 سال در قانون با محدودیت مواجه هستند، باز هم تصور می‌شود که می‌توان با ممنوعیت کامل این ازدواج‌ها جلوی آسیب معدودی از ازدواج‌های زیر 13 سال در دختران را که با فاصله سنی نامتعارف رخ می دهند، گرفت. در حالی که اکثر ازدواج های با اختلاف سنی بالا و نامتعارف به صورت غیرقانونی رخ می‌دهد و ریشه آن در عواملی مانند فقر و اعتیاد است. بنابراین طرح تنها ازدواج‌های موفق،صحیح و قانونی در این سنین را مورد هدف قرار می‌دهد و مشکلات متعدد دیگری را برجای می‌گذارد.

 

 

 

 

منبع: فارس