فرزند قانونمند، جامعه منضبط

کودکان را می توان از سنین پایین قانونمند کرد.متعادل باشیم؛ نه سهل گیر نه سختگیر باید قانون را به طور شفاف به کودک توضیح دهیم

به گزارش کودک پرس ، کودکان را می توان از سنین پایین قانونمند کرد.متعادل باشیم؛ نه سهل گیر نه سختگیر باید قانون را به طور شفاف به کودک توضیح دهیم

متعادل باشیم؛ نه سهل گیر نه سختگیر قانونمندکردن کودکان ونوجوانان یک نکته قابل تامل دارد، این که کودکان را می توان از سنین پایین قانونمند کرد. یکی از روان شناسان کودک می گوید: در مسیر قانونمندکردن کودکان مهم این است که چطور این کار را انجام دهیم تا کودکان مان بدون مخالفت این قانونمندشدن را پذیرا باشند. به گفته سمیرا طاووسی، کودکان در این مسیر نباید احساس کنند اجباری در کار است.اگر این احساس را به کودکان مان منتقل کنیم بی شک آنها در این مسیر ما را همراهی خواهند کرد: «برای قانونمند و منضبط کردن کودکان باید شفاف باشیم.

به عنوان مثال باید قانون را به طور شفاف به کودک توضیح دهیم. اگر می خواهیم برای فرزندمان هفته ای یک یا دو بار خوراکی بخریم باید به او توضیح دهیم که چه روزهایی می توانیم خوراکی بخریم، چون در این شرایط کودک دیگر اصرار نمی کند که همه روزهای هفته این اتفاق تکرار شود. هرچند والدین در قبال اصرار کودکان نباید عصبانی شوند و مشاجره کنند. تنها راهکار توضیح قانون است.»

«بچه عزیز است، اما تربیتش عزیزتر.» جمله ای که بارها از مادران دهه60 و قبل تر از آن شنیده ایم، به وقت مخالفت با یکی از خواسته های کودکان. اگرچه نسل های بعد از این مادران رویه را تغییر دادند و مبنا را گذاشتند بر برآورده کردن خواسته های ریز و درشت آنها. رویه ای که ریشه در سختگیری هایی داشت که خود به وقت کودکی با آن روبه رو بودند و در دوران مادری سعی کردند مادر آسان گیرتری باشند.
بسیاری از والدین محبت کردن را بدون درنظرگرفتن محدودیت، در فضای خانه حاکم کرده اند؛ اولیایی که اغلب با نارضایتی کودک شان روبه رو هستند و با تعجب از خود سوال می کنند: همه چیز برایش فراهم است، این نارضایتی از چیست؟ این درحالی است که ریشه این نارضایتی را باید در رفتار اولیا جست وجو کرد نه کودکان.

شاید تابه حال برای اولیا پیش آمده باشد که به این سوال بیندیشند: چرا بچه های ما قانون گریزند؟ واقعیت امر این است که هر قانون گذاری در خانه در ابتدای امر با دافعه اعضای آن روبه رو می شود به خصوص از طرف کودکان. این مساله بسیار طبیعی است اما بخش مهم ماجرا این است که آموزش و اجرای قانون از اوایل دوران کودکی آغاز می شود و بعد از این دوره جا انداختن آن بسیار دشوار خواهد بود.

بهترین زمان آموزش، 5 تا 7 سالگی

«اتاقت را مرتب کن، راس ساعت 9 باید بخوابی، روزی یک ساعت بیشتر حق استفاده از تبلت و تلویزیون را نداری و…» در نگاه اول همه این درخواست ها نشان از ایجاد محدودیت برای کودکان دارد درحالی که پشت این دستورات اهمیت پرورش شهروندی منضبط است. قانونمند و منضبط بودن رویه ای است که باید از همان ابتدا بخشی از زندگی کودکان باشد. بنابر نظر صاحب نظران حوزه کودک، بهترین سن آموزش مهارت های زندگی سه تا هشت سالگی است. درواقع اگر یک سری آموزش ها را در این فاصله سنی به کودک بدهیم، می توانیم مطمئن باشیم که زندگی فردی و اجتماعی سالمی در پیش خواهد داشت.

اما ماجرای احترام به قانون و آموزش این مهم به گفته صاحب نظران این حوزه پنج تا هفت سالگی است. درحقیقت کودکان در این بازه زمانی پنج تا هفت سالگی، می تواند معنای قانون را با اعمال صحیح آن در خانه دریابد. شکایت یا تعجب از رفتار کودکان در میان اولیای نسل جدید بسیار به چشم می خورد؛ اولیایی که سعی شان پرورش کودکی است که از قافله رقابت در آسایش از هم سن وسالان شان عقب نمانند. به این دست از اولیا باید گفت شما دچار مشکلات شناختی نسبت به فرزندان خود و شیوه تربیتی اعمال شده در خانه هستید. این اولیا تصور می کنند بچه ها هستند که باید تغییر کنند، اما مدت زمانی نمی گذرد که درمی یابند بسیاری از مشکلات آنها در نتیجه بی توجهی به وضع قوانین مناسب در خانه و نبود آموزش مناسب و بهنگام در دوران کودکی رخ داده است.

متعادل باشیم؛ نه سهل گیر نه سختگیر

پدرومادرها همیشه بهترین ها را برای فرزندان شان می خواهند. شهروند منظم و قانونمند بودن، می تواند یکی از بهترین هایی باشد؛ بنابراین اگر می خواهید فرزند قانونمندی تربیت کنید در گام اول شیوه نظارت بر آنها را متعادل کنید؛ یعنی نه پدرومادر سهل گیری باشید و نه سختگیر. فراموش نکنید منضبط تربیت کردن فرزندان به خصوص نوجوانان بسیار دشوار است. دوران نوجوانی دوران دستیابی به هویت و استقلال است، بنابراین قانون گذاری برای کودکان به مراتب آسان تر از قانون گذاری برای نوجوانان است، پس از کودکی منضبط بودن را به آنها بیاموزید. و اما منضبط تربیت کردن نوجوانان؛ پدرومادر و مدرسه دو نقش آفرین این مقوله اند، بنابراین فراموش نکنید تا نوجوان تان در محیط خانه قوانین را نیاموزد در مدرسه هم معلم نمی تواند روی او نفوذ کامل داشته باشد.

قاطع باشیم اما نه پرخاشگر

«قدم دوم درقانونمندکردن کودکان مشخص کردن جریمه رعایت نکردن قانون است.» به گفته سمیرا طاووسی، جریمه درنظرگرفته باید در حد خطایی باشد که اتفاق افتاده است. اگر قانون می گذاریم در این خانه کسی حق دادزدن ندارد وقتی کودک مان این کار را انجام داد باید جریمه ای متناسب با آن در نظر بگیریم. مثلا یک روز اجازه ندهیم گوشی دست بگیرد.

البته باید به کودک مان توضیح دهیم که به خاطر زیرپاگذاشتن قانون دادزدن جریمه می شوی. به گفته طاووسی، در قانون گذاری مشکل نداریم، مشکل در درست اجراکردن آن است: «قانون زیاد خوب نیست، چون کودک قانون گریز می شود.» در مسیر قانونمندکردن کودکان باید این نکته را هم درنظرگرفت که خود والدین هم باید به قوانین وضع شده در خانه احترام بگذارند.

در چنین شرایطی کودک هم تابع قوانین می شود: «چرا کودکان امروزی قانون پذیر نیستند و اغلب کنترل زندگی را در دست دارند؟ چون با جیغ و روی مخ والدین رفتن می توانند کارشان را جلو ببرند.» این روان شناس کودک معتقد است که قاطع بودن والدین به معنای پرخاشگری نیست. آدم جدی فردی است که موضع خود را تغییر نمی دهد و نیاز به داد و فریاد و پرخاشگری ندارد: «والدین مجری قانون هستند، بنابراین با شفافیت و قاطعیت می توانند به راحتی کودکان منضبط و مسئولیت پذیر تربیت کنند. در چنین محیطی کودک می داند هر کار و تصمیمی عواقبی دارد، بنابراین مسئولیت کارهایش را به عهده می گیرد.»