علل ترس کلاس اولی‌ها از مدرسه

به گزارش کودک پرس ، برخی کودکان هنگام جدا شدن از مادر اضطراب بسیار شدیدی پیدا می کنند. گاهی کودک در خانه هم مانند سایه مادرش را دنبال می کند تا به این وسیله بر اضطراب خود غلبه کند. چنین کودکانی به جدا شدن از مادر و خانه، تمایلی نشان نمی دهند چون به شدت به مادر وابسته اند.

«اضطراب جدایی» به شکل های گوناگون مانند بی اشتهایی، دردهای شکمی، حالت تهوع، مشکلات خواب، سردرد و کابوس های شبانه خود را نشان می دهد. در صورت بروز علایم اضطراب جدایی در نوجوانان، باید بررسی و درمان جدی تر باشد زیرا در برخی موارد علایم اولیه افسردگی نوجوانان همین اضطراب جدایی است.
اصطلاح «هراس از مدرسه» اصطلاحی جامع و فراگیر است. ریشه بیشتر این حالت همان ترس از ترک خانه است و اگر کودک را وادار به مدرسه رفتن کنیم، اضطراب او به هراس تبدیل می شود. در واقع مدرسه نماینده دنیای خارج و نوعی واقعیت است که با واقعیتی که کودک در خانه تجربه کرده متفاوت است. کودکان مدرسه هراس نمی توانند مواجهه با این واقعیت را تحمل کنند. خودداری از رفتن به مدرسه طیفی دارد که یک سر آن گاهی مدرسه رفتن است و سر دیگر آن به زور مدرسه رفتن یا برای همیشه مدرسه نرفتن. این امتناع میان دختران و پسران به یک اندازه رایج است و عمدتا بین سنین ۵ تا ۱۱ سالگی ظاهر می شود.
ترس های مفرط و غیرمعقول از مدرسه معمولا برای اولین بار در دوره پیش دبستانی، کودکستان یا کلاس اول نمایان می شوند و در کلاس دوم به اوج خود می رسند، با این حال خودداری از رفتن به مدرسه می تواند در هر سنی رخ دهد و معمولا هم پس از یک دوره ماندن در خانه که طی آن کودک بیش از حد معمول نزد پدریا مادر خود بوده، ظاهر می شود.
واقعیت این است که درمان کودک مدرسه هراس بسیار با اهمیت است و والدین نباید نسبت به آن بی تفاوت باشند چرا که مدرسه نرفتن تاثیرات بدی بر کودک و خانواده می گذارد. برای مثال موجب اختلافات خانوادگی و به هم ریختن خانواده می شود، مشکلات تحصیلی ایجاد می کند، تعاملات اجتماعی کودک را کم می کند و زمینه ساز بزهکاری، اضطراب و افسردگی می شود و عواقب اقتصادی دارد.
علل مدرسه‌هراسی
تشخیص اینکه کودکان به دلایل مختلف از حضور در مدرسه خودداری می کنند اهمیت بسزایی دارد. بهره هوشی بیشتر این کودکان در حد متوسط یا بالای متوسط نشان می دهد مشکلات تحصیلی علت بی میلی آنها به مدرسه نیست. گاهی اوقات ترس از مدرسه، از اطاعت محض از معلم یا دیگران و مقررات خارج از خانه، مقایسه شدن با کودکان ناآشنا و تجربه ترس از شکست ناشی می شود. برخی کودکان به دلیل تمسخر، آزار، تهدید و زورگویی بچه های دیگر و مورد انتقاد قرار گرفتن یا تنبیه شدن توسط معلم از مدرسه می ترسند. برای بسیاری از کودکان ترس از رفتن به مدرسه در واقع دور شدن از والدینشان -اضطراب جدایی- است.
اکراه و امتناع از رفتن به مدرسه می تواند به دلایل مختلف باشد. در مواردی هم ترس کودک شدید و غیرمنطقی است و تصور می کند در جمع ارزیابی می شود یا خجالت می کشد زیرا مجبور است در کلاس درس جواب دهد. مراسم صبحگاهی در برخی کودکان مبتلا به مدرسه هراسی، استرس زاست و اغلب این کودکان دچار هراس از مکان های بسته هستند. شاید به همین دلیل برای برخی از این کودکان لازم باشد که هر وقت احساس ضعف و سستی می کنند بتوانند کلاس را ترک کنند.
اضطراب جدایی، عاملی اساسی در مدرسه‌هراسی کودکان
ترسهای مدرسه ای کلا در 4 مرحله خود را نشان می دهند؛
مرحله اضطراب ناشی از جدایی
مرحله امتناع از مدرسه رفتن
مرحله آشفتگی مرضی درونی
مرحله احساس درد، تهوع و به هم خوردگی دل که البته اساس آن اختلال اضطراب جدایی است
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی نسبت به جدایی از والدین یا دور شدن از خانه، اضطراب مفرط، ناتوان کننده و نامتناسب با سن خود را نشان می دهند. اینگونه ترس ها ممکن است در کودکان به صورت احساس اضطراب مبهم بروز کند یا کودک هر شب کابوس ببیند که او را دزدیده اند، کشته شده یا والدین او مرده اند. برای این کودکان دشوار است که به تنهایی در یک اتاق باشند، تنها بخوابند، خرید کنند و به مدرسه یا اردو بروند. کودکان مبتلا به این نوع اضطراب اغلب تمایل دارند در آغوش والدینشان باشند، آنها را سایه به سایه دنبال کنند و شبها کنار آنها یا درست پشت در اتاق خواب آنها بخوابند.
در کودکان بزرگتر شکایت های جسمانی خاص یا اظهار ناراحتی عمومی در مدرسه متداول است و معمولا باعث می شود کودک به خانه بازگردانده شود. کودکان مبتلا هنگام جدایی از والدین خود بی تاب شده و به هر عذر و بهانه ای متوسل می شوند تا دوباره پیش پدر و مادرشان برگردند. عملکرد تحصیلی این گروه از کودکان به دلیل درخواست های مکرر برای خارج شدن از کلاس درس، نگرانی شان نسبت به جدایی از والدین و غیبت های مکرر از مدرسه پایین است. درواقع می توان گفت با توجه به اینکه اضطراب جدایی در 9 تا 18 ماهگی بهنجار است، اختلال اضطراب جدایی به این دلیل ایجاد می شود که کودک نتوانسته این مرحله رشدی را با موفقیت پشت سر بگذارد یا بر اثر استرس، به مراحل قبلی رشد برگشته است.
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد اختلال اضطراب جدایی می تواند پیش درآمدی برای اختلال وحشت زدگی یا هراس از مکان های باز در بزرگسالی باشد. بالا بودن شیوع اختلال اضطراب جدایی بین فرزندان مادرانی است که اختلال اضطرابی و افسردگی دارند و شیوع آن بین خواهر و برادرهای کودکان دچار اختلال اضطراب جدایی بالاست.
همچنین محققان دریافته اند کودکان مبتلا به این اختلال به شدت در معرض خطر ابتلا به هراس اجتماعی هستند که در آن وضعیت های اجتماعی -معاشرت با غریبه ها، قرار گرفتن در موقعیت هایی که انسان را دستپاچه می کنند و…- اضطراب زا می شوند. چنین به نظر می رسد پسرانی که مادرشان بیمار است در برابر این اختلال آسیب پذیرتر از دیگران هستند. ظاهرا آنها به گونه ای غیرعادی به مادرانشان متکی اند و بیش از اندازه نگران حال آنها هستند. در بسیاری موارد این کودکان، مستعد پاره ای ناراحتی های عاطفی هستند و هراس از مدرسه تنها یکی از اشکال متعددی است که حالت رکود و شکست را منعکس می کند. می توان گفت نشانه یا عارضه هراس از مدرسه گرچه فقط یکی از شیوه های بروز درد است، گاهی به اختلال رابطه میان یکی از والدین و کودک اشاره دارد.
ویژگی‌های کودکانی که از مدرسه می‌هراسند
در محیط زندگی آنها تبعیض وجود دارد. سطح وابستگی به مادر در برخی از آنها شدید است.
برخی کودکان مادری از تیپ سلطه جو دارند که سعی داشته کودک را در انحصار خود داشته باشد یا فرزند مادری که اضطراب دارد. احتمالا والدینشان از آن گروه افرادی بوده اند که سعی داشته اند فرزندشان هرگز از خانه خارج نشود. اغلب این بچه ها ترسو و خجالتی هستند. بیشتر اوقات تصور نادرستی از توانایی های خود، به ویژه در مقایسه با دیگر بچه ها دارند. برخی از آنها در مدرسه و گاهی درخانه احساس تنهایی می کنند. راه‌حل هراس از مدرسه برای اینکه ترس فرزندمان را از درس و مدرسه از بین ببریم، می توانیم از روشهای زیر کمک بگیریم:
برخورد مناسب با کودک در منزل
چنین کودکانی نسبت به نظر دیگران در مورد خودشان حساس هستند. از سرزنش و مقایسه و تحقیر فرزندتان برای رفتارهایی که دارد، پرهیز کنید. دوست داشتن او را مشروط به مدرسه رفتن نکنید و وقتی از مدرسه رفتن اجتناب می کند، پیام های هیجانی مانند «من دیگر مادرت نیستم»، به او ندهید و مساله را شخصی نکنید. کودک نباید حس کند برای خوشحالی مادر باید به مدرسه برود. دلیل مدرسه رفتن را برای کودک می توان یک قانون اجتماعی بیان کرد. روابط خانوادگی نیز باید اصلاح شود. لازم است با همسرتان در مورد لزوم حضور کودک در مدرسه همسو باشید.
معرفی تجربه جدیدی به نام مدرسه رفتن
پیش از شروع مدرسه، حتی هنگام ثبت نام، کودک را با خود به مدرسه ببرید. فضای داخل مدرسه را به او نشان دهید و مربی و ناظم مدرسه را معرفی کنید تا آمادگی و آشنایی لازم را به دست بیاورد. در مواردی که کودک از محیط فیزیکی مدرسه وحشت دارد، گذراندن ساعت هایی لذت بخش در مدرسه می تواند به کاهش ترس او کمک کند، پس در روز تعطیل ساعتی را در مدرسه به بازی با او بگذرانید و اجازه دهید نقاط مختلف را جستجو کند و به ایمن بودن محیط پی ببرد. خاطره های خوب و شاد مدرسه تان را برایش بازگو کنید. با او در مورد مشکلات مدرسه نرفتن یا به دست نیاوردن شغل مناسب در صورت مدرسه نرفتن صحبت نکنید. با آرامش کودک را به مدرسه بفرستید و از تاکید و سفارش های مختلف بپرهیزید. توجه داشته باشید اضطراب والدین به فرزندان منتقل می شود. اگر کودک را خودتان به مدرسه می برید، بهتر است برای تغییر شرایط مراقب دیگری که اغلب پدر است، این وظیفه را برعهده بگیرد.
وقتی کودک در مدرسه است
توانایی مراقبت از خود در مدرسه را به کودک بیاموزید، مثلا چگونه می تواند در مدرسه به تنهایی به دستشویی برود. باید بررسی کنید کودک در مدرسه مشکلی نداشته باشد و مورد آزار دیگران قرار نگیرد. آسان جلوه دادن مقررات مدرسه و وجود مربی ای که ارتباط خوبی با کودک برقرار کند به آسان شدن حضور او در مدرسه کمک می کند.
عوامل ناراحت کننده مانند تنبیه و توبیخ در مدرسه را باید از بین برد. کودک نباید به علت گریه کردن تمسخر شود و مربیان مدرسه نباید او را به علت گریه کردن به خانه بفرستند. حتی اگر کودک سردرد و سایر علایم اضطراب را نشان داد، باید به مدرسه برود زیرا علایم به تدریج فروکش خواهد کرد. اگر اجازه دهید فرزندتان در منزل بماند به احتمال قوی علایمش تثبیت خواهند شد اما لازم است مدیر و معلم را در جریان وضعیت او قرار دهید چون این کودکان به توجه خاص نیاز دارند.
داشتن مهارت ارتباطی مناسب و دوست یابی باعث کسب تجربه های مثبت کودک می شود. با دادن مسوولیت اجتماعی به کودک کمک کنید بتواند بهتر ارتباط برقرار کرده و نیازهایش را بیان کند. داشتن مسوولیتی در کلاس درس حضور او را در مدرسه هدفمند خواهد کرد.
دروغ گفتن به کودک، بدترین رفتار
بدترین رفتار این است که به بچه دروغ گفته شود. بعضی پدر و مادرها به فرزندشان می گویند کنارت می مانیم و همین جا هستیم، ولی به محض این که حواس او پرت می شود، می روند یا خود را پنهان می کنند. این کار بسیار اشتباه است و باید واقعیت را گفت. باید تحت هر شرایطی بچه را در مدرسه نگه داشت. اگر حال او خیلی بد بود، باید بگوییم اگر اینقدر حالت بد است که نمی توانی در مدرسه بمانی، باید برویم بیمارستان. حالا انتخاب کن؛ مدرسه یا بیمارستان؟ این کار باعث می شود فکر نکند می تواند برگردد خانه چون اگر به خانه برگردانده شود، این رفتارها در او تقویت می شود.
اگر کودک به خانه برگشت
اگر والدین به هر دلیلی مجبور شدند بچه را به خانه ببرند نباید شرایط طوری باشد که به بچه خوش بگذرد یا حتی اوضاع مثل همیشه باشد، یعنی نباید اجازه داد تلویزیون تماشا کند یا پای رایانه بنشیند و حتی بازی کند! والدین باید به او بگویند: «تو مریضی! پس نمی توانی بازی کنی. برو روی تختت». علاوه براین، تکالیف مدرسه اش را هم باید انجام دهد. شرایط نباید طوری باشد که بچه فکر کند چون مریض است، توجه بیشتری می گیرد، ولی نباید با کودک مقابله هم کرد و مثلا به او گفت: «تو داری ادا درمی آوری!» درواقع باید به کودک فهماند که می دانیم ناراحت هستی و دلت برای ما تنگ می شود، ولی هر جا باشی، ما هستیم و دوستت داریم.
وقتی کودک از مدرسه برمی‌گردد
وقتی کودک از مدرسه به منزل برمی گردد، حتما باید یکی از اعضای خانواده کنارش باشد. پس از انجام تکالیف و درس خواندن، اجازه دهید اوقات فراغت، بازی و استراحت داشته باشد. او می تواند در بازی دلیل ترسش را از مدرسه از زبان عروسکش بیان کند و دانستن این علت به حل مشکل وی کمک خواهدکرد. اجازه دهید کودک درباره احساسش در مورد مدرسه صحبت کند. برخی والدین تحمل دیدن احساسات منفی مثل ناراحتی و اضطراب را در فرزندشان ندارند و اجازه بیان آن را به فرزندشان نمی دهند، در حالی که کودکان به دلیل قدرت کمتر تحمل استرس، ممکن است این علایم را بیشتر نشان دهند. از مدرسه برای ترساندن و تنبیه استفاده نکنید، مثلا نگویید: «اگر درس نخوانی، به معلمت میگویم.» کودک را برای مدرسه رفتن تشویق کنید و اگر در خانه ماند، اجازه بازی و تماشای تلویزیون را در ساعت هایی که باید در مدرسه باشد، به وی ندهید و ضمنا خود را از گرفتن مشورت بی نیاز نبینید.

 

 

 

 

منبع: هفته‌نامه سلامت