به گزارش کودک پرس ، اینکه چرا تعدادی از دختران از تحصیل بازمی مانند به گفته کارشناسان دلایل مختلفی دارد که مهمترین آنها، مسائل فرهنگی، اقتصادی، فقر، باور غلط والدین برای ازدواج زودهنگام دختران و دور بودن مدرسه از خانه و هزاران دلیل دیگر است که راه تحصیل را به روی برخی دختران و حتی پسران بسته است.
فرحناز مینایی پور مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه حدود 6 میلیون دانش آموز دختر در مدارس مختلف کشور تحصیل می کنند، می گوید: اکنون حدود ٢٠ درصد دختران مقطع متوسطه دوم تمایلی به ادامه تحصیل ندارند. یکی از مشکلات در حوزه آموزش دختران که معتقدم فاجعه ای در مقطع متوسطه است، نبود تمایل به تحصیل توسط خود این دختران است.
به گفته وی، البته تمام تلاش وزارت آموزش و پرورش، افزایش پوشش تحصیلی دختران است زیرا همیشه مقیاس آن از پسران پایین تر بوده است.
وی ادامه می دهد: بر اساس آمارهای سال تحصیلی 96 95، تعداد کل دختران بازمانده از تحصیل در کل کشور در مقطع متوسطه دوم 203 هزار و 855، در مقطع متوسطه اول 132 هزار و 707 نفر و در دوره ابتدایی 79 هزار و 863 نفر بوده است.
این در حالی است که علی باقرزاده رئیس سازمان نهضت سوادآموزی نیز پیشتر درباره آمار سواد زنان و مردان اینگونه اعلام کرده بود که بر اساس آمارها در حال حاضر 2 میلیون و 690 هزار نفر از افراد 10 تا 49 ساله در کشور بیسواد مطلق هستند که از این بین، ٦٣ درصد را زنان و ٣٧ درصد را مردان تشکیل می دهند.
به گفته وی، همچنین ٤٤ درصد از بیسوادان در مناطق روستایی و ٥٦ درصد در مناطق شهری هستند که تلاش این است اختلاف باسوادی زنان و مردان را کم کنیم و از سال ١٣٥٥ تاکنون این موضوع محقق شده است. مردان ٨،٨ سال و زنان هشت سال تحصیل می کنند که در این زمینه نیز فاصله بین مردان و زنان وجود دارد.
* دلم برای مدرسه تنگ شده است
وقتی با او صحبت می کنم تنها حسرت روزهای از دست رفته را می خورد، دلش کمی تنهایی می خواهد تا بداند که چه بر سرش آمده که امروز که تنها 16 سال سن دارد، سواد آنچنانی ندارد. سوادی که امروز دیگر از کتاب، درس و مدرسه به فضای مجازی هم رسیده است.
تا کلاس پنجم ابتدایی درس خوانده، بزرگترین آرزویش بازگشت به مدرسه است اما چه کند که در روستایشان نه مدرسه ای وجود دارد نه امکاناتی که بتواند از آنها استفاده کند. در روستایی دورافتاده در جنوب کشور بزرگ شده است. زندگی را اینگونه تجربه کرده است که فقط تا پایان دوره ابتدایی فقط می تواند درس بخواند.
وی حرف هایش را ادامه می دهد و در لابلای کلامش، این جمله را چند بار بازگو می کند؛ دلم برای مدرسه تنگ شده، دلم می خواهد درس بخوانم اما تا مدرسه راهنمایی اطراف روستایمان حدود چهار کیلومتر فاصله است که برای دختران هم غیرممکن است و بسیاری از خانواده ها اجازه نمی دهند که دختران تنها به روستاهای اطراف بروند.
این همه آرزویی که این دختر نوجوان دارد، برای بسیاری از دختران و پسران در شهرها، آرزو نیست و شاید بسیاری از آنها بدون دلیل تمایلی به درس خواندن ندارند، امکانات هست اما رغبت کم شده است؛ این در حالی است که کودکی در روستایی دورافتاده بزرگترین آرزویش را تحصیل می داند.
زندگی در روستا به همراه پدر، مادر، خواهران و برادران بر آنها فقط سایه کار را افکنده است، به جز کار و تلاش در روستا برنامه ای دیگر ندارند، شاید دلشان درس و دانشگاه هم بخواهد اما امکانپذیر نیست. این مشکلات بیشتر در روستاها و برخی شهرهای مرزی و دورافتاده اتفاق می افتد که بسیار برایشان زجرآور است.
* با دخترم درس می خوانم
زمانی که برای بازدید از یک مرکز اورژانس اجتماعی به یکی از شهرهای کشور رفتم، در آنجا با دختری 22 ساله آشنا شدم که فقط چند کلاس درس خوانده است، زندگی را از 12 سالگی تجربه کرده است. چون پدر و مادرش این اعتقاد را داشتند که باید دختر خیلی زود راهی خانه شوهر شود اگر بماند شاید دیگر نتواند ازدواج کند.
وقتی لب به سخن گشود، گفت: اگر چه ما در شهر زندگی می کردیم اما این اعتقادات و باور هم وجود داشت، من فقط چند کلاس درس خواندم و راهی خانه ای به نام خانه عشق شدم اما از عشق چیزی در آن ندیدم چون همسرم هم تنها چهار سال از من بزرگتر بود و هیچ کدام تجربه یک زندگی را نداشتیم.
شاید اگر من هم درس می خواندم روزگار بهتری داشتم، اما چه کنم که باور غلط خانواده ام من را به خانه امن اورژانس اجتماعی رسانده اند، راهی برایم انتخاب کردند که دیگر بازگشتی ندارد. باید اینجا بمانم تا دختر هفت ساله ام هم به زندگی پر از حسرت من گرفتار نشود.
وقتی کودک بودم همیشه با همبازی هایم که صحبت می کردیم، می گفتم دوست دارم درس بخوانم، به دانشگاه بروم و معلم شوم، اما این یک رویایی بیش نبود و اکنون معلم دخترم در خانه امن هستم. دختری که نمی خواهم آینده ای مانند زندگی من برایش رقم بخورد. دوست دارم درس بخواند. او اکنون در مدرسه است و تجربه های شیرین درس و مدرسه را دارد.
کاش می شد که من هم پدر و مادری داشتم که زندگی ام را اینگونه پیش بینی می کردند، چون حالا که دخترم به مدرسه می رود، من هم به قول معروف «فیل ام یاد هندوستان کرده است»، تازه به فکر درس و مدرسه افتاده ام و همراه با دخترم درس می خوانم. اما درس در این سن با سن دخترم خیلی متفاوت است. اما بازهم نیاز است.
از زندگی با همسرش می گوید و تنها دو چیز را به یاد می آورد اینکه هیچ چیز از خانه داری و همسرداری نمی دانستم و دوم اینکه هیچ مفهومی از زندگی با عشق نفهمیدم چون همسرم به خاطر مشکل اعتیادی که داشت من و فرزندم را از حدود سه سال پیش ترک کرد، ما هم در بهزیستی و خانه امن با هم زندگی می کنیم.
حسرتی که از گذشته دارم این است که اگر لااقل درس می خواندم، می توانستم دنبال کار یا پیشه ای بروم اما اکنون بدون هیچ سوادی شاید فقط باید خدمتکار این خانه و آن خانه باشم که به خاطر دخترم در خانه امن مشغول درس خواندن و هم کسب پیشه ای همچون قالیبافی هستم تا شاید از این طریق روزگاری را که سردی در آن لانه کرده است، به روزگاری گرم در کنار خانواده تجربه کنم.
آرزویم این بود که بیرون از خانه امن با دخترم روزگار خوشی داشته باشم اما چه باید کرد که دیگر راهی وجود ندارد و مجبورم با همه سختی هایی که در زندگی داشتم، از صفر شروع کنم به امید اینکه راهی را که انتخاب کرده ام، راهی همراه با پیشرفت و موفقیت باشد.
* کودکان بازمانده از تحصیل باید شناسایی شوند
معصومه ابتکار معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری نیز می گوید: انتظار می رود با همکاری وزارت آموزش و پرورش و این معاونت با اجرای طرحی موثر کودکان بازمانده از تحصیل به ویژه دختران شناسایی شوند. البته دولت اقدامات خوبی برای تحصیل آنها انجام داده است، اما فکر می کنیم با همکاری دیگر دستگاه ها می توان این مشکل را حل کرد.
وی ادامه می دهد: برای کودکان بازمانده از تحصیل به ویژه دختران باید طرحی داشته باشیم تا با حضور در محله ها این کودکان شناسایی شوند و درخواست کردیم وزارت آموزش و پرورش این طرح را اجرا کند.
ابتکار برخی دیدگاه های فرهنگی و فقر را در بازماندگی دختران از تحصیل موثر می داند و می گوید: در تعدادی از نقاط کشور بیشتر از مناطق دیگر با مشکل بازماندگی دختران از تحصیل مواجه هستیم که بسیار نگران کننده است.
وی خاطرنشان می کند: در بسیاری از شهرها و شهرستان ها نیز به دلیل نبود دسترسی های لازم، شماری از دختران از تحصیل بازمی مانند که باید بیشتر به این موضوع پرداخت.
* طرحی برای شناسایی دختران بازمانده از تحصیل
فرحناز مینایی پور مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش اضافه می کند: در انجام یک پروژه مشارکتی با همکاری معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، دختران بازمانده از تحصیل در پنج استان کشور شناسایی می شوند. این طرح اکنون به صورت آزمایشی در استان های آذربایجان غربی، کرمان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و هرمزگان آغاز شده است و برنامه ریزی به گونه ای است که در تمام استان های کشور این طرح به اجرا گذاشته شود.
وی خاطرنشان کرد: بر اساس آمارها اکنون پوشش تحصیلی دختران در مقطع ابتدایی 98 درصد، دوره متوسطه اول 92 درصد و متوسط دوم 81 درصد است که مهمترین مقطع دوره متوسطه دوم است؛ چرا که حدود 19 درصد دختران در این مقطع ترک تحصیل می کنند یا بازمانده از تحصیل می شوند.
مینایی پور هدف اصلی این طرح را، شناسایی عوامل موثر در ترک تحصیل دانش آموزان دختر در تمام استان های کشور می داند که تحت عنوان «بسته عملیاتی بازگرداندن دختران بازمانده از تحصیل به چرخه تحصیل» به تفکیک شرایط استانی اجرایی می شود. البته شناسایی راهکارهای موثر در افزایش ماندگاری دختران در سیستم آموزشی و تدوین برنامه عملیاتی شیوه های بازگرداندن دانش آموزان دختر بازمانده از تحصیل به چرخه تحصیل از دیگر اهداف اجرای این طرح است که البته در مرحله اول به ریشه یابی عوامل موثر در ترک تحصیل دختران پرداخته می شود.
وی برخی عوامل موثر در ترک تحصیل دختران را مانند ازدواج زودهنگام و مسائل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی می داند و ادامه می دهد: اینکه در برخی استان ها عوامل اصلی چیست، برای ما مهم است که به همین منظور طرح به تفکیک استانی اجرا می شود تا عوامل موثر ترک تحصیل در هر استان شناسایی شوند. با اجرای این طرح عوامل ترک تحصیل به صورت منطقه ای مشخص می شود تا پس از شناسایی دلیل ترک تحصیل در هر منطقه، بتوانیم راهکارهای عملیاتی برای کاهش میزان بازماندگی از تحصیل دختران را شاهد باشیم.
ارسال دیدگاه