به گزارش کودک پرس ، «اعتیاد» از آن دست معضلاتی است که مولد بسیاری از دیگر آسیبهای اجتماعی، به شمار میرود و به همین دلیل برخی از صاحبنظران «اعتیاد» را مادر دیگر آسیبها از جمله «کودک آزاری» عنوان میکنند.
ماجرای شکنجه اعظم زن مشهدی و دختران ۵ و ۷ سالهاش هدیه و هانیه توسط همسر او، یکی از صدها مواردی است که سرپرست معتاد کودک به آزار و اذیت کودکان خود دست میزد و البته همه حساسیتها تنها برای موقعی بود که این کودک آزاری چند روزی در صدر اخبار صفحه حوادث رسانهها بود.
به گفته جامعه شناسان و روانشناسان حوزه اجتماعی، معضل فقر، کودک آزاری، خشونتهای خانگی، همسر آزاری و دیگر معضلات و جرائم دنیای امروز رابطه مستقیم و تنگاتنگی با اعتیاد دارند و قربانی اصلی این معضل خانمان سوز، کودکان هستند. در این گزارش تاثیر معضل اعتیاد در وقوع و بروز کودک آزاری مورد بررسی قرار میگیرد.
معضل کودک آزاری مصادیق متعددی را در بر میگیرد و این معضل اجتماعی، امروزه بیشتر بر اثر اعتیاد والدین یا سرپرست کودک رقم میخورد و وجود رابطه میان اعتیاد و کودک آزاری، امری غیرقابل انکار است.
حسین شیخ، مددکار اجتماعی و درمانگر حوزه اعتیاد در این زمینه اظهار داشت: اعتیاد به عنوان عامل ایجاد کننده بسیاری از آسیبهای اجتماعی محسوب شده و متاسفانه عواقب ناشی از این معضل در بسیاری از موارد دامنگیر کودکان میشود.
این مددکار اجتماعی در ادامه تصریح کرد: معضل کودک آزاری مصادیق متعددی را در بر میگیرد و این معضل اجتماعی، امروزه بیشتر بر اثر اعتیاد والدین یا سرپرست کودک رقم میخورد و وجود رابطه میان اعتیاد و کودک آزاری، امری غیرقابل انکار است.
شیخ تاکید کرد: در برخی از موارد والدین معتاد و مصرف کننده موادمخدر، از کودک خود برای فراهم کردن مواد مورد نیاز از طریق مختلف، مثل تکدیگری برای تامین پول مورد نیاز ماده مخدر مصرفی و همچنین استفاده ابزاری از کودک در تهیه مواد سوءاستفاده میکنند که این مسئله از جمله مصادیق واقعی کودک آزاری محسوب میشود.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: برخی از والدین معتاد نیز پس از مصرف مواد مخدر، به ویژه مخدرهای صنعتی به اذیت و آزار کودک خود دست میزنند و متاسفانه این امر در جامعه امروز ویژه در نقاط آسیبخیز و محروم به میزان قابل توجهی مشاهده میشود. من نیز بارها در جریان کارم با چنین کودکانی روبرو شدهام.
این درمانگر اعتیاد تاکید کرد: آسیب فقر نیز به طور مستقیم با معضلی، چون اعتیاد مرتبط بوده و به عبارتی بسیاری از افرادی که به مصرف موادمخدر روی میآورند، در مدت زمان کوتاهی به معضل فقر نیز گرفتار میشوند.
شیخ در ادامه تصریح کرد: در نقاط حاشیه نشین و محروم آسیبهای اجتماعی با تنوع و میزان بالاتری رخ میدهد و از طرف دیگر هر چه آگاهی افراد نسبت به معضلاتی، چون کودک آزاری کمتر باشد، احتمال وقوع این آسیب و در معرض خطر بودن تعداد بیشتری کودک در مناطق فوق وجود دارد.
در بسیاری از موارد کودکان توسط والدین معتاد مورد اذیت و آزار قرار گرفته و در برخی از مواقع نیز غفلت والدین مصرف کننده موادمخدر، مورد تهدید قرار گرفتن کودکان و اذیت و آزارهای مختلف جسمی و جنسی از سوی دیگران را باعث میشوند.
حبیب الله مسعودی فرید معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در گفتگو با خبرنگار حوزه حوادث و انتظامی گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اظهار کرد: بین شدیدترین موارد کودک آزاری و اعتیاد رابطه مستقیمی وجود دارد.
فرید در ادامه تصریح کرد: با بررسی دقیق پروندههای کودک آزاری تشکیل شده در اورژانس اجتماعی، موضوع رابطه غیرقابل انکار دو معضل اعتیاد و کودک آزاری به تایید رسیده است.
وی خاطرنشان کرد: در بسیاری از موارد کودکان توسط والدین معتاد مورد اذیت و آزار قرار گرفته و در برخی از مواقع نیز غفلت والدین مصرف کننده موادمخدر، مورد تهدید قرار گرفتن کودکان و اذیت و آزارهای مختلف جسمی و جنسی از سوی دیگران را باعث میشوند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور تاکید کرد: مصادیق کودک آزاری در نقاط مختلف کشور، متفاوت است و نگرش به این معضل باید به صورت یک اولویت جدی برای سایر دستگاههای مسئول تبدیل شود تا شاهد کاهش وقوع این معضل اجتماعی باشیم.
مسعودی فرید تصریح کرد: وجود قوانین مشخص و اجرای بدون اغماض و چشمپوشی در حوزه دفاع از حقوق کودکان نقش به سزایی در کاهش وقوع جرائم این چنینی دارد و امیدواریم که نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با جدیت بیشتری نسبت به تصویب لایحه حمایت از حقوق کودکان تلاش کنند.
پدرم معتاد به تریاک بود و علاوه بر روزی دو وعده مصرف این ماده مخدر، گاهی هم با دوستانش پای بساط مشروب مینشست و این سوختگیها انگار نشانهای شده است تا خاطرات آن روزهای سخت هیچگاه از جلوی چشمانم دور نشود.
ملیحه مادر معتادی است که در کودکی خود از طرف پدرش که او نیز به بیماری اعتیاد مبتلا بوده است، مورد اذیت و آزار قرار گرفته است و عوارض اذیت و آزارهای پدر معتاد به وضوح در دستهایش دیده میشود.
او که این روزها در ۳۵ سالگی به سر میبرد، به زنهای ۵۰-۶۰ ساله بیشتر شباهت دارد. ملیحه در خصوص رد سوختگیها و بریدگیهای روی دست هایش گفت: پدرم معتاد به تریاک بود و علاوه بر روزی دو وعده مصرف این ماده مخدر، گاهی هم با دوستانش پای بساط مشروب مینشست و این سوختگیها انگار نشانهای شده است تا خاطرات آن روزهای سخت هیچگاه از جلوی چشمانم دور نشود.
ملیحه رازهای سر به مهر کودکی سختی را که پشت سر گذاشته است را اینطور فاش کرد: من سومین فرزند خانواده و ۷ ساله بودم که مادرم به دلیل کتکهای زیادی که از پدرم میخورد و دعوا و مشاجرات همیشگیاش با پدرم، از او جدا شد.
او اضافه کرد: پس از جدایی پدر و مادرم از یکدیگر، من و ۳ خواهر و دو برادرم، هیچکدام رنگ خوشبختی را ندیدیم. خواهر بزرگترم که آن روزها، دختری ۱۰ ساله بود، از طرف پدرم ماموریت داشت تا هر روز بساط نشئگی او و دوستان از خدا بیخبرش را آماده کند و در همین گیر و دار هم خودش و هم من نیز معتاد شدیم.
ملیحه در ادامه به رد بریدگیها و سوختگیها روی دست راستش اشاره کرد و گفت: رد پای سنگدلی و بیرحمی پدر معتاد ما هم روی دست من و هم دستهای خواهرم مژگان باقی مانده است و پدرم زمانی که بساط نشئگیاش دیر آماده میشد، ما را به شدت تنبیه میکرد.
ملیحه که خودش این روزها مادر سه فرزند قد و نیم قد است به رد سوختگی نسبتا عمیقی روی صورت دختر دو سالهاش اشاره میکند و میگوید: من توی این سالها مواد مختلفی را امتحان کردهام، از تریاک گرفته تا شیشه و دوا (هروئین) و حتی مدتی را هم قرص مصرف میکردم؛ یک زمانی قرص و شیشه را با هم مصرف کردم و یکی از همان روزها وقتی که حسابی سرگرم نشئگی بودم ناگهان پایپ از دستم رها شد و روی صورت دختر کوچکم که از همسر سومم است، افتاد. تا به خودمم بیایم یک تاول بزرگ در اثر داغی پایپ، زیر چشم دخترم ماندگار شد.
او میگوید: پشیمانم که چرا صورت دخترم با دستهای خودم به این روز افتاده است، اما هیچ کاری از دستم برای او برنمیآید و البته این دختر هم بزرگ بشود، یکی مثل خودم میشود؛ یک زن بیپناه که بخاطر بیسرپناهی تا کنون به صیغه چند نفر درآمده و از ۳ نفر از آنها بچهدار شده است و دو فرزند اولش در بهزیستی نگهداری میشوند.
ملیحه گفت: هر دو برادرم مجید و منصور، در حال حاضر به دلیل دعوا و درگیری سر مواد با دو نفر از دوستانشان، هم اکنون در زندان به سر میبرند و مریم خواهر بعد از خودم، صیغه مردی میان سال شده است و با او زندگی میکند و آتنا کوچکترین عضو خانواده از هم پاشیده ما نیز بخاطر اینکه شوهرش دستِ بزن داشت و بد دل بود، به تازگی طلاق گرفته است و این روزها سرکار میرود.
خمیازهای لبهای غنچه و بیرنگ «نازنین» دختر ملیحه را که به نظرم سنی بیش از ۳ سال نداشت باز کرد و وقتی متوجه حضور من شد، بیشتر خودش را در آغوش مادرش فشرد؛ آغوش مادری که اگر چه امنیت ندارد، اما ترس از دیگران، این کودک بیدفاع را به خود دلگرم کرده است.
ماجرای زندگی ملیحه حکایت گذران عمر کودکان بیشماریست که با والدین معتاد خود زندگی میکنند و خطرات فراوان سلامت جسمی و روحی و روانی آنها را تهدید میکند.
بدون تردید تصویب لایحه حمایت از حقوق کودکان و اجرای دقیق آن، گامی بزرگ در نجات جان نوزادان و کودکانی خواهد بود که اعتیاد والدینشان، زندگی حال و آینده آنها را متاثر از مشکلات متعددی ساخته است.
شاید در همسایگی خود ما نیز از این دست کودک آزارها رخ میدهد و جان کودکی از طرف پدر یا مادر معتاد خود مورد تهدید است و مشغلههای زندگی به ما اجازه نمیدهد که پیگیر علت گریههای گاه و بیگاه کودکان در و همسایه باشیم؛ اما نباید فراموش کرد که ممکن است بیتفاوتی هر یک از ما حادثه شوم دیگری را برای یک کودک دیگر رقم بزند و جان کودکی دیگر را بستاند.
ارسال دیدگاه