بالاترین سطح درماندگی در رابطه با «دیگری» حضور یک کودک است

به گزارش کودک پرس ، پنل ادبیات کهن در دومین روز از سومین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی با عنوان «ادبیات کودک و دیگری» با حضور مصطفی مهرآیین، دکتر ارجی، فرزانه لطفی، لیلا کفاش‌زاده و جمعی از نویسندگان و اعضای شورای کتاب کودک روز پنجشنبه (3 آبان‌ماه) در سرای کتاب موسسه خانه‌کتاب برگزار شد.

مصطفی مهرآیین، جامعه شناس و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، مقاله خود را با عنوان «ظهور فرهنگ، هدفی دیگر در اندیشه‌های رورتی، لویناس، کریستوا و ریکول»، ارائه داد و در این باره گفت: چهار متفکری که من به آن‌ها پرداخته‌ام، هم متفکر ادبیات و هم متفکر مفهوم «دیگری» هستند. رورتی فیلسوف متفکر آمریکایی و بیشتر پراگماتیست است، اما علاقه عجیبی به ارزش ادبیات در جهان دارد و به طور خاص متفکر «دیگری» هم هست. او در مقاله «افول حقیقت رستگاری‌بخش و ظهور فرهنگ ادبی»، از حقیقت رستگاری‌بخش حرف می‌زند و تعریف خیلی  ساده‌ای از آن دارد؛ آن هم این است که اگر می‌خواهیم این دنیا را جای بهتری کنیم، برای ساختن خود چه کاری می‌توانیم کنیم؟ و لازمه پاسخ به آن را داشتن هدف و آگاهی از اهداف دیگران می‌داند.

رورتی راه و روش جدید برای زندگی کردن را در ادبیات می‌بیند
او ادامه داد: رورتی می‌گوید تا قبل از این که من ایده خود را طرح کنم، مبتنی بر دو الگوی دین و علم، از ما خواسته‌اند حقیقت را دنبال کنیم. او می‌خواهد به ما بگوید هر دو این الگوها ته کشیده و الان تنها الگوی نجات‌بخش انسان، ادبیات است. البته این به این معنا نیست که این الگوها کار نمی‌کند، بلکه نمی‌توانند آن کاری را که مد نظر رورتی است را انجام دهند. او راه و روش جدید برای زندگی کردن را در ادبیات می‌بینند و به اعتقاد او ادبیات از جنس تجربه زیسته است.

داستان‌نویسان و داستان‌خوان‌ها عاشق‌ترین موجودات عالم‌اند
مهرآیین در ادامه به کریستوا پرداخت و گفت: کریستوا معتقد بود دو قشر عاشق‌ترین موجودات عالم‌اند؛ یکی داستان‌نویسان و دیگری داستان‌خوان‌ها. از نمونه‌های امر نشانه‌ای از نگاه کریستوا، صدا و لالایی مادر است. کریستوا می‌گوید منبع شناخت انسان فقط عقلانیت نیست؛ چیزهای دیگر هم هست و به همین دلیل یکی از نکات مهمی که کریستوا طرح می‌کند، این است که چگونه ادبیات از فلسفه سرپیچی می‌کند؟ یعنی ادبیات به معنای نمادی از امر نشانه‌ای دائماً جهان ما را به هم می‌ریزد.

وی افزود: به اعتقاد کریستوا، تنوع نباید فقط بیرونی باشد. مهم این است که این بیگانه‌های بیرونی و دیگری، در درون شما وارد شوند و آن صلح بیرونی به صلح درونی تبدیل شود. اینکه در یک جامعه خشونت پایین باشد، یا آدم‌ها در آن نمی‌جنگند، نشانه اهل صلح بودن آن جامعه نیست؛ بلکه در یک جامعه زمانی صلح خواهد بود که در درون آدم‌ها آشتی باشد، و این آشتی حاصل نخواهد شد الا زمانی که شما ادبیات بخوانید یا داستان‌نویس شوید؛ چون زمانی که ادبیات می خوانیم دیگران خود ما هستیم.

تولد هر کودک به مثابه ورود یک روایت تازه به جهان است
این جامعه‌شناس ضمن اشاره به کتاب «زندگی روایت است» از کریستوا در خصوص هانا آرنت و توضیح دیدگاه او، عنوان کرد: از نگاه هانا آرنت، ادبیات جایی است که ما تکثر به معنی تنوع را می‌فهمیم از نگاه او هم تولد کودک و هم مرگ مهم هستند. چرا که تولد هر کودک به مثابه ورود یک روایت تازه به جهان است. به گفته هانا آرنت، تولد هر کودک یک امر سیاسی است، چون آغاز یک روایت و قصه تازه است؛ البته او مرگ را هم یک امر سیاسی می‌دانست.

عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در ادامه به دیدگاه‌های لویناس اشاره کرد و گفت: به گفته لویناس انسان دو ویژگی دارد، یکی حرف زدن و دیگری توان سخن گفتن است. توان سخن گفتن یعنی اینکه من بالقوه مخاطب دیگرانم و دیگران بالقوه مخاطب من هستند. به اعتقاد او توان سخن گفتن مهم است نه گفته‌ها.

بالاترین سطح درماندگی در رابطه با دیگری، حضور یک کودک است
او ادامه داد: لویناس فیلسوف دیگری است. از نگاه او مهم‌ترین موقعیت‌ها، رودررو شدن چهره به چهره با دیگران است؛ چرا که در واقع دیگری یعنی راز، یعنی مفعول بودن. از نگاه لویناس ادبیات جای بروز دیگری است که می‌تواند ما را به موقعیت‌های اخلاقی ببرد و آن چیزی که در این موقعیت مهم است، این است که دیگری، هم به تو به عنوان یک انسان رجوع می‌کند و هم اینکه احتمالا بیچاره و درمانده است. بالاترین سطح درماندگی در رابطه با دیگری، حضور یک کودک است بنابراین موقعیت‌های اخلاقی را مثل روبرو شدن با یک کودک می‌دانست.

مهرآیین در ادامه به پل ریکول پرداخت و بیان کرد: ریکول متفکری تحت تاثیر ژان نابر فیلسوف است. ریکول یکی از بهترین راه‌های بازیابی میل به زیستین را، رفتن به سمت دیگران و محصولات آنان می‌داند و راهکارش هم که هرمونتیک و تفسیر است. در نگاه او بازیابی میل به دیگری در خواندن ادبیات تفسیر دیگران به شکل گشوده است.

ادبیات «دیگری» پرور است
ارجی، دیگر سخنران این نشست، به ارائه مقاله خود با عنوان «مفهوم دیگری در ادبیات کودکان و خاصه افسانه‌ها» پرداخت و در این باره گفت: این نکته که مفهوم دیگری یک مفهوم سیال و لغزنده است و می‌شود از منظرهای متفاوت به آن نگاه کرد، ما را مقداری متوقف می‌کند که در ادبیات باید از چه منظری به این مفهوم نگاه کنیم؟ ولی در یک نگاه کلی باید گفت که ادبیات دیگری پرور است. یعنی اساساً می‌شود گفت که بیش از هر نحله، نظریه، مکتب، فکر و متنی، ادبیات توانسته ویژگی‌های «دیگری» را تبلور دهند و عینی و ملموس کند.

او ادامه داد: دو شاخصه در ادبیات می‌شناسم که مولفه‌های دیگری‌پرورند و ویژگی‌های دیگری را در ادبیات تجسم می‌بخشند. اولین شاخص این است که برخلاف تصور بسیاری که فکر می‌کنند، ادبیات یک معنای تکمیلی یا ثانویه است؛ ادبیات در حقیقت یک قاعده تشبیهی است، اساساً معنی‌ساز است و در زبان، آن مفهوم خاصی را به وجود می‌آورد که قبل از آن نبوده است. بنابراین می‌توان گفت ادبیات فرم و ساختار زبان را آگاهانه می‌شکند و این شکستن، محصول یک اتفاق ساده نیست. اولین ویژگی اساسی ادبیات این است که  فرم‌شکن، قاعده‌شکن، هنجارشکن و برجسته‌ساز است و این برجسته‌سازی در ذات و جوهره زبان است، نه در واژه کلمه و ساخت نحوی.

ارجی اضافه کرد: ویژگی دوم ادبیات بر اساس همان قاعده اول، این است که کاراکتر و شخصیت، خصوصاً در داستان که ادبیات آن را می‌سازد، ویژگی چندلایه، پردلالت و متکثر است. پردلالتی و چندلایگی در ادبیات منحصر به فرد است. این ویژگی در هیچ مقوله دیگر قابل تعریف نیست. یعنی ادبیات ویژگی‌هایی از درون ناخودآگاه می‌گیرد و به قهرمان می‌دهد که این مولفه‌ها در زندگی عادی و متعارف وجود ندارد. بنابراین ادبیات در دنیای خودش، مولفه‌هایی بسا متناقض را جمع کرده که این ویژگی‌ها در انسان بیرون از این دنیا اصلا وجود ندارد. چندلایگی و پردلالتی ادبیات دیگری را می‌شناسد و ادبیات، حفره‌ها و حلقه‌های مفقوده انسانی که شخصیت‌های ایدئولوژیک آن را ندیده‌اند را دیده است.

در جامعه ما گاه افسانه زدایی می‌شود
وی در ادامه گفت: من معتقدم که افسانه‌ها از منظر دنیا و ادبیات کودکان، از گذشته دور تا امروز قوی‌ترین و اساسی‌ترین دنیایی هستند که دیگری را بی‌نقص و بی‌شبهه می‌پرورانند؛ چرا که افسانه‌ها خصوصاً از نگاه کودک، نقشه روح بشر و ذهن کودک هستند و بسیار توانسته‌اند به شکل نمادین، عقده‌ها، آرزوهای سرکوب شده و امیال انسانی خصوصاً کودک را بشناسند. به همین خاطر در جامعه ما آگاهانه افسانه زدایی می‌شود.

ارجی در پایان گفت: در افسانه‌ یک شخصیت خیلی عمومی وجود دارد. در افسانه‌های ما، قهرمان داستان عملا یک انسان ضعیف است ولی در چرخه داستان موفق می‌شود که این همان دیگری است که به بهترین شکل به کودک می‌آموزد که می‌توانی با مکانیسمی که قهرمان داستان طی کرده و به موفقیت رسیده، ضعف خود را رفع کنی و به موفقیت برسی.

در اغلب روایت‌های نمکی، خود نمکی جنسیت زنانه دارد
فرزانه لطفی به ارائه مقاله‌ای با عنوان «دیگرانگی جنسیت در داستان‌های عامیانه نمکی» پرداخت و در این باره گفت: در اغلب روایت‌های نمکی، خود نمکی جنسیت زنانه دارد. کتاب‌ها ابزارهای آموزشی هستند که کودک در نهاد خانواده، با این بستر فرهنگی یک‌سری آموزش‌ها را به طور غیرمستقیم می‌بیند و تاثیر خودش را در جهان‌بینی کودک می‌گذارد. از طرف دیگر، راوی‌ها یا خالق اثرها، ایدئولوژی و نحوه اندیشه خود را به طور غیر مستقیم در متنی که روایت می‌کنند، پنهان می‌کنند که به گونه‌ای آموزش برای کودکان با مطالعه داستان‌ها و کتاب‌ها است.

او ادامه داد: دیگرانگی جنسیت خود محصولی از یک فرآیند اجتماعی است که به کودک منتقل می‌شود. من در تحلیل داستان نمکی، ابتدا خود متن را مورد بررسی قرار دادم تا ببینم مردسالارانه است یا بیشتر یک مقوله زنانگی در آن رخ داده است نمادهای زبانی را مورد بررسی قرار دادم، که هر کدام به چه نحوی مقولات زنانگی و مرد سالاری را مطرح کرده‌اند؟ تا حدودی هم به ایدئولوژی پنهان شده در متن پرداخته‌ام و در مجموع شاخصه‌هایی که معیارهای زنانگی و مردانگی در متن را مشخص می‌کنند را مورد توجه قرار داده‌ام. در مجموع روایت‌هایی که من بررسی کردم، زنان به عنوان دیگری در متن به دو شکل هستند؛ زنان منفعل و ساده یا زنانی که به عنوان دیگری در تقابل نقش‌هایی هستند که از سوی جامعه به زنان تحمیل شده است.

لطفی در ادامه ضمن ارائه روایت‌های مختلف از نمکی، مانند روایت‌های قاسم محمودزاده، سوسن طاقدیس، ناصر یوسفی، منوچهر کی‌مرام و کتایون دیانتی، توضیح دیگرانگی در این روایت‌ها و مقایسه آن‌ها با یکدیگر، گفت: به طور کلی هنوز جنسیت‌هایی که در کاراکتر نمکی تبلور پیدا کرده، یک هویت تازه کلیشه‌ای برای کودک می‌سازد. به گونه‌ای که کودک را از کودکی خود و اصالت هر کدام از جنسیت‌های متفاوت کودکانه خارج می‌کند و به او القا می‌کند که برای موفقیت و پیروزی باید در قالب دیگری باشی.

عروسک‌ها به مثابه «دیگری»
لیلا کفاش‌زاده که علاوه بر فعالیت در شورای کتاب کودک، در بخش میراث فرهنگی هم فعال است، مقاله خود را به عنوان «عروسک به مثابه دیگری در افسانه‎ها و آیین‌های کهن ارائه کرد و گفت: طبق برهان خلف می‌شود از برعکس کردن یک موضوع، به آن رسید. بنابراین برای رسیدن به «دیگری»، باید ببینیم که «خود» چیست؟ به نظر خیلی از بزرگان، یکی از اولین رویارویی‌های کودک با خود در آینه است. زمانی که بزرگتر می‌شود، گفت‌وگوی درونی هم دیگری است. همیشه بچه‌ها با خودشان حرف می‌زنند و همین‌طور که بزرگتر می‌شویم، با خود حرف زدن را به درون می‌بریم.

او ادامه داد: صحبت درونی در واقع فرصتی است که یک دیگری درونی برای خودمان تصور کنیم، با آن صحبت کنیم و خلاصه اینکه گفت‌وگوی درونی خیلی خوب کمک می‌کند که آدم یک دیگری برای خودش متصور شود و آرام آرام شروع کند به مشق اینکه خود چیست؟ خودآگاهی در دوران کودکی، یکی از باب‌هایی است که باعث ایجاد شناخت می‌شود، یعنی آرام آرام با قرار گرفتن در برابر آینه، دوربین و عروسک می‌فهمیم چیستیم؟

کفاش‌زاده با بیان اینکه در ادبیات کهن ما گفت و گو با عروسک خیلی زیاد رایج است و آوردن مثال‌هایی از قصه‌های که عروسک دارد، به تعریف داستان «عروسک سنگ‌صبور» پرداخت و گفت: به نظر من عروسک سنگ‌صبور در این قصه، دیگری و بخشی از وجود دختر است که فرصت پیدا کرده در خلوت خودش گفت‌وگویی درونی کند. در قصه «موم‌ننه»، هم عروسک نقش دیگری را برای شخصیت داستان بازی می‌کند که تقریبا شبیه همین داستان سنگ صبور و مقداری متفاوت‌تر است.

وی ضمن تعریف داستان‌های دیگر از عروسک‌ها، به عروسک‌های آیینی در مناطق مختلف ایران اشاره کرد و به عنوان نتیجه‌گیری عنوان کرد: یکی از راه‌های پیدا کردن خود که بعدا قرار است در تقابل با دیگری قرار گیرد، گفت‌وگو با خویشتن یا همان عروسک است. عروسک های قومی خصوصیات خیلی عجیب و غریبی دارند. عروسک برای بچه امن است، بچه می‌تواند با عروسک هم‌ذات‌پنداری کند و در عین حالی که کسی جز خودش است، ولی دیگری محسوب می‌شود.

 

 

 

 

 

منبع: ایبنا