به گزارش کودک پرس ، در نامه جمعی از اعضای هیأت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش به رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران آمده است: اگر چه نظام آموزشی کشور خالی از مشکلات نیست، اما همراهی سازمانها و دستگاههای برون بخشی از جمله صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با این مشکلات مبتلابه و تشدید آنها، توجیه منطقی نداشته حتی اثرات مخربی را درپی خواهد داشت، لذا بدینوسیله فرصت را غنیمت شمرده ما (جمعی از اعضای هیأت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش) نکاتی را پیرامون اثرات منفی برخی برنامههای آموزشی و تبلیغی آن سازمان به استحضار میرسانند:
بخش قابل توجهی از برنامههای شبکههای مختلف صدا و سیما به تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم منابع کمک درسی به بهانه موفقیت دانشآموزان در آموزش مدرسهای (منتهی به کنکور و روشهای آمادگی برای آن) اختصاص داده شده است. این برنامههای تبلیغاتی که در حجم وسیعی و در بهترین ساعات پر مخاطب بر روی آنتن میرود، از یک سو موجب تشویش خاطر خانوادهها و اضطراب شدید دانش آموزان شده و از سوی دیگر به صورت پنهان و ضمنی این پیام را القا میکند که منابع اصلی درسی و آموزشهای رسمی مدرسهای ناقص و ناکافی است. از این رو، به نقش و جایگاه آموزش وپرورش رسمی و مدرسهای به عنوان یک نهاد حاکمیتی حساس و خطیر در جامعه، صدمه سختی زده و میزند.
در پی القای این پیام نامناسب که از طریق امواج گسترده تبلیغاتی رسانه ملی، در سطح گستردهای از جامعه صورت میگیرد، تولیدات کنترل نشده مکتوب و غیر مکتوب، تحت عنوان منابع کمک درسی ( تجاری و عموماً کم کیفیت) راه خود را به خانههای دانشآموزان و حتی کلاسهای درس و مدارس باز کرده و نتیجه چنین وضعیتی شکلگیری مطالبات سطحی آحاد جامعه از مدرسه نیز شده است. به این معنی که توقع و انتظار از مدرسه به جای ارائه فرصت های تربیتی ارزشمند و زندگی ساز و آمادگی فرزندان این مرز وبوم برای زندگی سالم، سازنده و پاک، به کار بر روی کتاب های بازاری (کمک درسی) و اجرای تستهای آسیبزا، چرخش یافته است. تا جایی که فهم عموم از پیشرفت تحصیلی مدرسهای به چنین موفقیتهای صوری سطحی فرو کاسته شده است و توجه همگان را به سمت و سوی روشهای یاددهی یادگیری ضعیف و توسعه «توهم یادگیری» سوق داده است. گویی نقش و جایگاه نظام آموزشی به ویژه در دوره متوسطه، آماده کردن دانش آموزان برای موفقیت در آزمون ورود به دانشگاه خلاصه شده است.
همه اینها در جامعه منجر به شکلگیری پدیده «گرداب آموزشی» گردیده که حجم عظیمی از سرمایههای مادی و معنوی جامعه را در خود بلعیده و نابود میسازد. متاسفانه این پدیده، به صورت آشکار و نهان مزاحم ایجاد فرصتهای یادگیری با کیفیت در سالهای زندگی مدرسهای شده و دست و پای اولیای مدارس را برای فراهم آوردن فرصتهای مناسب یادگیری بسته است. در حالی که اگر این حجم از امواجی که از طریق صدا و سیما منتشر میگردد، بر روی نیازهای حیاتی و حقیقی نسل نوجوان و کسب توانایی ها و شایستگی های ضروری آنان متمرکز شود، آثار عظیم و ارزشمندی در جامعه بر جای میگذارد.
از آنجا که اصل فراگیر «اولویت مصالح تربیتی کودکان و نوجوانان » تصریح شده در مبانی نظری سند تحول بنیادین نظام تربیت رسمی و عمومی، بر عملکرد تمامی نهادهای حاکمیتی کشور جاری و حاکم است؛ از جنابعالی انتظار میرود، برنامه های تبلیغاتی مورد اشاره را نه از منظر معیار کمّی و مادی مانند حجم و جذب مخاطب و کسب منابع مالی بلکه از منظر مصالح تربیتی نسل نوجوان جامعه، مورد عنایت و ارزیابی دقیق قرار دهید. تا به واسطه آن ذائقه تربیتی نسل نوجوان و به ویژه خانوادهها، از امور سطحی به سمت ارزشهای تربیتی اصیل و زندگی بخش، متحول گشته و نسل نوخاسته را برای ورود به زندگی در جامعه پرچالش آینده آماده کنند. شایان ذکر است که اگر ملاک و معیار دسترسی به تریبونهای صدا وسیما، قدرت مالی نهادها و موسسات باشد، تردیدی نیست که اصل « اولویت مصالح تربیتی» در جامعه معطل خواهد ماند و از این روند، جامعه با آسیب های جدی مواجه خواهد شد.
بهطور مشخص پیشنهاد میشود که برنامههای آموزشی شبکههای مختلف سیما ، ناظر به برنامههای درسی رسمی مدرسه ای و آمادگی برای کنکور که شرح آن رفت، تنها در شبکه هفت متمرکز شده و این برنامه ها با نظارت هیأتی از معلمان خبره آموزش و پرورش و متخصصان تهیه و پخش شده و به تبع آن، تبلیغات حجیم کتابهای کمک درسی و روشهای نا متعارف و غیر اصولی کسب موفقیت در کنکور( که به سطحی گرایی آموزشی و تربیتی منجر شده است) بسیار محدود گردد؛ خوشبختانه مصوبات اخیر شورای عالی آموزش و پرورش راه را برای ممانعت از تبلیغ آزمونهای فراگیر و کتابهای کمک درسی دوره ابتدایی فراهم کرده است.
از بذل عنایتی که میفرمائید سپاسگزاریم. برای شما و همه همکاران دلسوزتان در آن سازمان تأثیرگذار و به فرموده حضرت امام خمینی ( ره) دانشگاه عمومی، از خداوند متعال آرزوی روزافزون داریم.
ارسال دیدگاه