ادبیات کودک به بنیادی تخصصی نیاز دارد

به گزارش کودک پرس،  «افشین علا» از شاعران موفق و شناخته شده ادبیات کودک و نوجوان است، که آثار متعددی در این زمینه منتشر کرده است. همکاری با مجلات کیهان بچه‌ها، سروش نوجوان، همکاری در راه‌اندازی روزنامه آفتابگردان، سردبیری برنامه‌های کودک و خردسال و نوجوان و برنامه شب بخیر کوچولو در رادیو، سردبیری نشریات گنبد کبود، صدف و دوست، ریاست فرهنگسرای کودک و مدیریت در شبکه فرهنگ رادیو از جمله سوابق اوست. وی تا سال ۱۳۹۴ عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران نیز بود.
اکثر تالیفات او در زمینه شعر خردسال، کودک و نوجوان است. اما در قالب‌های نیمایی و به ویژه غزل نیز تجربه‌های فراوانی دارد. «یک عالم پروانه»،‌ «بلدم شعر بگویم»، «نسیم»، «دختر باد»، «یک سبد بوی بهار»، «خاطرات مه گرفته»، «دو منظومه بلند عاشورایی»، «گل صد برگ و تانک» و «بازنویسی تذکره الاولیای عطار» از جمله آثار این شاعر کودک و نوجواناست.

بیشتر مجموعه شعرهای کودک و نوجوان علاء در جشنواره‌های کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جایزه کتاب سال سروش نوجوان، جایزه اشعار عاشورایی و … صاحب رتبه شده‌اند. وی در اولین جشنواره شعر فجر نیز شاعر برگزیده در حوزه شعر نوجوان شناخته شد.

به متاسبت روز ادبیات کودک و نوجوان، مصاحبه‌ای با افشین علا انجام شده است که در ادامه می‌خوانید.

تحلیل شما از وضعیت و جایگاه ادبیات کودک و نوجوان در ایران چیست؟

ادبیات کودک و نوجوان در سال‌های اخیر خیلی اوضاع رو به راهی ندارد. من خودم یکی از منتقدان جدی وضعیت نشر در ادبیات کودک و نوجوان هستم به ویژه در حوزه شعر کودک. برای همین سال‌ها است که مجموعه شعری را برای انتشار ارائه ندادم. به جهت اینکه هم ناشران و هم نویسندگان به سمت مضامین و نگاه کلیشه‌ای به شعر کودک رفته‌اند و کتاب‌ها عمدتا بازاری است و به شکل عوام پسندانه‌ای منتشر می‌شود. این منافات دارد با جهش خوبی که بعد از انقلاب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان خصوصا در دهه شصت داشتیم.

در این دهه چهره‌های شاخصی وارد ادبیات کودک، چه در داستان، شعر و چه در تصویرگری شدند. ما در این دهه یک پرونده خوبی داریم، اما این درختی که رشد کرد دچار آفاتی شد، از جمله غفلت پدید آورنده‌گان کتاب از گنجینه ادبیات کهن فارسی. یعنی درست است که با کودک باید با زبان کودکانه حرف زد با معیارهایی که با ذهن و زبان کودک نردیک باشد اما باید دایره واژگانی کودک را در نظر گرفت و همچنین از موضعی با کودکان حرف زد که برای آنها جذاب و به روز باشد.

این منافاتی ندارد که اثر، به ویژه شعر کودک با تعریف درست آن منتشر شود. یعنی ما آنقدر به دام سوژه‌های فانتزی و دایره واژگانی محدود اکتفا کردیم که وظیفه ذاتی شاعر که زبان‌آموزی و وسعت بخشیدن به دایره واژگانی و مفاهیم است را از یاد برده‌ایم. ما نباید فراموش کنیم که مخاطب ما آگاه نیست که کتاب را انتخاب کند. بزرگسالان می‌آیند و آنچه را که باب میل خودشان است، انتخاب می‌کنند. بچه‌ها چشم امیدشان به دست‌های ما است ما سلیقه آنها را جهت می‌دهیم.

بنابراین چه بخواهیم چه نخواهیم در کار کودک، ما وظیفه تعلیمی و تربیت سلیقه داریم و این طور نیست که صرفا اثری را که شعر باشد و زبان کودکانه دارد در احتیار کودک قرار داد. اگر زبان فصیح نبوده و دچار لغزش باشد و از گنجینه ادبیات کهن خالی باشد، این سهل انگاری زبانی در شعر کودک، لطمه به زبان و ذهن او می‌زند. چون قرار است ادبیات کودک کلیدی باشد برای ورود به ادبیات کهن. اگر نگاه ما کلیشه‌ای و فانتزی باشد بچه‌ها به این وادی وارد نمی‌شوند.

یکی از راه‌هایی که می‌تواند کودک را با ادبیات فارسی آشنا کند و او را به این سمت هدایت کند. کتاب‌های درسی است. در وزارت آموزش و پرورش چقدر از شما و همکاران شما در این زمینه دعوت می‌شود؟

به هیچ‌وجه. من انتقاد اساسی به این مساله دارم. این انتقاد هم به وزارت آموزش و پرورش وارد است. مثلا من که نزدیک به 30 سال است در حوزه ادبیات کودک و نوجوان قلم می‌زنم همیشه سعی کردم آثاری که منتشر می‌کنم با وسواس و گزیده باشد. به مهندسی کلام و واژگان و ذهنیت و شرایط سنی کودک معتقدم. ولی یکی دو مورد به طور تصادفی دیدم در کتاب‌های درسی از آثار من بدون اطلاعم چاپ شده است.

در حالی که این امر مستلزم مشورت و نشست با شاعران است و همین طور در نظر گرفتن معیارهایی برای گزینش شعر. ضمن اینکه الان وضعیت شعر در کتاب‌های درسی، گویا سهمیه‌ای شده است. مثلا چندتا اسم وجود دارد که برای هر کدام تعدادی شعر در نظر گرفته شده است.

این شاعران توانمند هستند اما در این میان شاعرانی هم هستند که آثار ضعیف و سستی دارند و وجود این اشعار با زبان سست‌شان در کتاب‌های درسی فاجعه است. این را در همه دولت‌ها خطاب به همه مدیران آموزش و پرورش گفته‌ام ولی نه پاسخی شنیدم و نه دعوت شدم برای چاره اندیشی در مورد کتب درسی.

در بخش ادبیات داستانی به ندرت آثار شاخصی در حوزه دفاع مقدس منتشر می‌شود. در حوزه شعر کودک که خیلی به ندرت کتابی منتشر می‌شود. تحلیل شما در این خصوص چیست؟

این مشکل مختص به حوزه کودکان و نوجوانان نیست. به هر حال آنچه که از نظر موضوعی در حیطه ادبیات کودک و نوجوان اتفاق افتاده است تابع وضعیتی است که در حوزه نشر به صورت عام شاهد آن هستیم. این نقیصه که اشاره کردید به همه هنرمندان، نویسندگان، ناشران و مدیران فرهنگی برمی‌گردد، چه در حوزه عام و چه در حوزه کودک و نوجوان. اگر در حیطه عام تدبیری اندیشیده شود در حوزه کودک هم اثرگذار خواهد بود.

باید پذیرفت کار در زمینه کودک با مضامین دفاع مقدس و انقلاب اسلامی مشکل‌تر است. بزرگسالان با این مفاهیم آشنا هستند و آنها را درک کرده اند اما کودکان و نوجوانان این‌طور نیستند و ما هستیم که باید این مفاهیم را نشان دهیم. متاسفانه در این زمینه هم، سلیقه‌ای، مقطعی و مناسبتی برخورد کردیم. یکی از انتقاداتی که به این جریان وارد است، این است که نهادهای فرهنگی در هفته دفاع مقدس و مناسبت‌های آیینی به نشر آثار می‌پردازند.

اما این کفایت نمی‌کند، من همیشه این مثال را زدم، یک افسانه‌ای در کشور هلند به نام «پتروس فداکار» تبدیل شد به داستانی که در کتاب‌های درسی، همه کودکان آن را خوانده‌اند. حالا معلوم نیست این داستان واقعیت داشته باشد یا نه اما ما در کشور خودمان «حسین فهیمده» را داریم که کاری برای آن نکردیم. عظمت کاری که فهمیده انجام داد قابل قیاس با کار «پتروس» نیست.

من این مقایسه را در یک منظومه بلند نوجوانانه به شعر کشیدم. این منظومه را انتشارات سروش سال‌ها پیش منتشر کرد اما نه تجدید چاپ شد و نه حمایتی از آن شد. من فکر می‌کنم متولیان امر نباید به سلیقه ناشران اکتفا کنند و باید خودشان وارد گود شوند لذا باید از افرادی که باور و دغدغه دارند دعوت کنند تا ما بتوانیم آن‌طور که برازنده ارزش‌های دینی و انقلابی‌مان هست کار کنیم.

در جایزه کتاب سال دفاع مقدس چقدر آثار ادبیات کودک و نوجوان در داوری‌ها ورود پیدا می‌کند؟ و چقدر در این داروی‌ها نظرات کودکان و نوجوانان لحاظ می‌شود؟

من اصلا ار این جایزه که شما می‌گویید اطلاعی ندارم. حالا اینکه در انتخاب کتاب سال دفاع مقدس در زمینه ادبیات کودک و نوجوان سلیقه این گروه سنی هم دخالت داده می‌شود یا نه، بحث دیگری است. معمولا در انتخاب تخصصی و حرفه‌ای باید معیارهای علمی را در نظر گرفت که شامل حال کودکان نمی‌شود.

اما می‌شود یک بخشی را به کودکان اختصاص داد تا نظرات خودشان را بگویند؛ کما اینکه در جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان در کنار انتخاب هیات داوران، داوران کودکان و نوجوانان هم وجود دارد که فیلم‌های برگزیده خودشان را انتخاب می‌کردند. این مساله هم در مورد انتخاب کتاب کودک و نوجوان نیز می‌تواند اتفاق بیفتد.

در ترجمه آثار ادبیات کودک و نوجوان به زبان فارسی آیا نظارت مستمر و یا دقتی صورت می‌گیرد که هر کتابی ترجمه نشود؟

ترجمه از حوزه‌های ضروری است که پرداختن به آن واجب است. اگر نظارت هوشمندانه و هدفمندی وجود داشته باشد که بخواهد کودکان و نوجوانان را با فرهنگ و ادبیات کشورهای مختلف آشنا کند خیلی خوب است. باید از کتاب‌های ترجمه استقبال کرد. ولی اگر به صورت تصادفی و افسار گسیخته کتاب چاپ کنیم، ممکن است هر کتابی منتشر شود که شاید هم تعمدی در کار نباشد.

این برمی‌گردد به لزوم وجود یک مدیریت قوی و هوشمند در حوزه ادبیات کودک و نوجوان. من بارها به نهادهای مختلف این را گفتم اما این اراده هنوز وجود ندارد. نهادهای فرهنگی موازی متعددی وجود دارد که در حوزه کودک و نوجوان کار می‌کنند اما یک تمرکزی نداریم که در آن اتاق فکری باشد که بتوانند هم تولید اندیشه کنند و هم معیار ارائه دهند تا نویسندگان بر اساس این اولویت‌هایی که کودک و نوجوان این نسل دارد دست به تالیف و ترجمه بزنند.

در بحث ترجمه آثار نویسندگان ایرانی به زبان‌های دیگر اتفاقی افتاده است؟ مثلا آثار شما ترجمه شده‌اند؟

نه. البته برخی از آثار شاعران دیگر مثل «مصطفی رحمان‌دوست» به زبان‌های مختلفی ترجمه شده ولی این عمومیت پیدا نکرده است. این موضوع هم متولی خاص خود را می‌طلبد تا بر اساس ضرورت‌ها ترجمه صورت بگیرد. ما نمی‌توانیم در بحث ترجمه باری به هر جهت رفتار کنیم و هر کتابی را برای کودکان سایر کشورهای جهان ترجمه کنیم. بلکه باید واجد ویژگی‌های جهان‌شمولی باشد تا بتواند مخاطبان خود را پیدا کند که این برمی‌گردد به لزوم تشکیل نهاد تخصصی برای تصمیم گیری در مورد ادبیات کودک و نوجوان که من جای آن را به شدت خالی می‌بینم.

دلیل این کم کاری در حوزه ترجمه چیست؟ آیا به مدیران فرهنگی برمی‌گردد یا اقبالی از سوی شاعران و نویسندگان کودک صورت نمی‌گیرد؟

قاعدتا این سهل انگاری‌ها به مدیران فرهنگی برمی‌گردد. آثار گران‌بهایی بعد از انقلاب در ادبیات کودک و نوجوان تولید شده که یکی از جهش‌های فرهنگی ما چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی، بوده است. البته آفاتی هم دارد که باید برطرف شود. آثار ارزشمند فراوان هست اما به جامعه جهانی معرفی نشده یا عادلانه معرفی نشده است. در حوزه تصویرگری کتاب ما توانسته‎‌ایم موقعیت ویژه‌ای کسب کنیم. در حوزه قلم این‌طور نیست. این متولیان فرهنگی هستند که باید این ارتباط را شکل دهند.

آیا از آثار شما در ساخت کلیپ و آلبوم‌های موسیقی استفاده شده تا کودکان بتوانند آثار شما را از این طرق بشنوند؟

نه متاسفانه. شاید موارد معدودی از طرف تشکل‌های مردمی و مذهبی آمده‌اند و بعضی از کارها را به صورت انیمیشن یا سرود منتشر کرده‌اند اما از طرف نهادهای رسمی هرگز این اتفاق نیفتاده است. یکی از راه‌های تعمق بخشیدن به ارتباط کودکان با ادبیات این است که آثار را در صورت لزوم به شکل صوتی و تصویری به دست‌شان برسانیم.

در موضوع انتقال مفاهیم عاشورایی باید چه کرد؟ خصوصا که شما برنده جایزه اشعار عاشورایی هم شده اید.

باورهای یک ملت جزء سرفصل‌های ضروری برای پرداختن در ادبیات کودک و نوجوان است. ما نمی‌توانیم برای مخاطبان کودک و نوجوان شعر بگوییم اما از حماسه کربلا غافل باشیم. همچنان که از شاهنامه باید بگوییم. اما کربلا ویژگی خاصی دارد، چندین قرن است که این حادثه با زندگی مردم ما عجین شده است. کودکان و نوجوانان از کسانی هستند که در عزاداری‌های محرم شرکت می‌کنند.

مضمون عاشورا مضمونی است که کودکان و نوجوانان از بدو تولد با آن مواجه هستند. این حوزه می‌تواند در برابر تحریف عاشورا نیز موثر باشد. به شرط آنکه روی زبان و ادبیات آن کار شود. وقتی اثری قابل تامل در حوزه عاشورا منتشر شود کودک به سمت آثاری که در آن وهن عاشورا وجود دارد نمی‌رود. بنابراین پرداختن به این حوزه از واجباتی است که باید به آن پرداخت. اما اینکه آثاری که در این حوزه منتشر شده چقدر موفق بوده یا نه باید مورد بررسی قرار گیرد.

در مورد خودم باید بگویم جایزه اشعار عاشورایی را به خاطر مجموعه آثاری که در کتاب‌های مختلفی که از بنده منتشر شده گرفتم. پرداختن به کربلا و عاشورا تقریبا در همه مجموعه اشعارم دیده می‌شود.

معضلی که وجود دارد این است که کتاب‌هایی منتشر می‌شود که در آن آثار ضعیفی است که ابتدایی‌ترین اصول شعر کودکان در آنها رعایت نمی‌شود. برای مقابله با این کتاب سازی‌ها چه باید کرد؟

عمده اعتراض من همین قضیه است. برای همین است که سال‌ها کتابی به هیچ ناشری ندادم. گویا همه ناشران حتی ناشران تخصصی که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان پیشتاز بودند، تن به کتاب‌های بازاری داده‌اند. یک شخصیت را به شاعری می‌دهند و از او می‌خواهند ده شعر با مضامین مختلف بگوید. اصلا شاعری سفارشی شده است. در دهه 60 شاعران کودک نشست‌های تخصصی داشتند و با وسواس شعر می‌گفتند.

انتشار کتاب یک اتفاق مبارک بود. اما امروز دیگر این اتفاق نمی‌افتد و اگر من کتابی منتشر کنم، بین کتاب‌های خوش آب و رنگ بازاری گم می‌شود. متاسفانه در این نوع کتاب‌ها ابتذال می‌بینیم و گویا شاعران همه از روی دست هم کپی می‌کنند.

مثلا «ناصر کشاوز» شاعر بسیار خوبی است و جزء پیش‌گامان شعر کودک است و سبک منحصر بفردی دارد. تا زمانی که با آثار کشاورز مواجه هستیم با آثار بارزی روبه‌رو هستیم اما وقتی ده‌ها نفر از روی دست کشاورز تقلید می‌کنند و می‌خواهند با همین فضا و قالب شعر بگویند زبان سستی را می‌بینیم که متاسفانه در بازار نشر، فراوان دیده می‌شوند.

راه‌کار شما برای مقابله با این معضل چیست؟ باید برای مقابله با این معضل چه کنیم؟

من پیشنهادهای زیادی به مسئولین داشتم که هیچ کس نشنید. پیشنهاد من شکل گیری بنیاد تخصصی بود مثلا نهاد شعر کودک یا بنیاد شعر کودک که صرفا با ابزارهای تخصصی و معیارهای پذیرفته شده در نقد ادبی صاحب‌نظران گرد هم بیایند و آثار و کتاب‌ها را ارزش گذاری کنند. ما که نمی‌توانیم جلوی انتشار کتاب‌های بازاری را بگیریم. به هر حال ناشران کار خودشان را می‌کنند. اما این نهاد می‌تواند با پشتوانه تاسیس شود و آثار استاندارد را معرفی و تایید کند تا کم‌کم این آثار به برند تبدیل شود. این آثار خود به خود توجه کودکان و خانواده‌ها را جلب می‌کند. این رویه باعث می‌شود تا شاعران کودک آثارشان را به استاندارد لازم برسانند.

آثار ادبیات کودک و نوجوان در محافل جدی نقد مورد ارزیابی قرار می‌گیرند تا این آثار بیشتر دیده شود؟

یکی از معضلاتی که موجب این خلا در ادبیات کودک و نوجوان شده، نبود محافل جدی نقد است. متاسفانه نقدی در این زمینه وجود ندارد. باید همه متوجه باشند که شاعر و نویسنده، خلق اثر می‌کنند. همه ما قدرت نقد نداریم، فضای نقد باید در اختیار کسانی باشد که تسلط بر ادبیات فارسی دارند و در عین حال از مخاطبان کودک و نوجوان شناخت کافی داشته باشند. کارشناسان این چنینی باید بنشینند و آثار ما را نقد کنند.

امروزه هر کتابی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان منتشر می‌شود و فرقی بین نویسنده با تجربه و کسی که کارش را تازه شروع کرده است، نیست. در این صورت نمی‌توان سره را از ناسره شناخت و طبعا این فضای مطلوبی برای خانوده‌ها نخواهد بود تا کتاب خوب را انتخاب کنند. نقد علمی کتاب کودک باید در محافل دانشگاهی جدی گرفته شود. نباید چنین تصور شود که کار کودک کار در شانی نیست. کار برای کودکان امری است که به آینده آنها ارتباط دارد. باید اساتید فن به این فضا ورود پیدا کنند و نیازهای کودکان را کشف کرده و بشناسند.

آینده ادبیات کودک و نوجوان را بخصوص در حوزه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی چطور ارزیابی می‌کنید؟

با این اوضاعی که توضیح دادم اگر چاره اندیشی نشود متاسفانه اتفاقی نمی‌افتد. حداقل در شعر کودک ما داریم به پایان راه می‌رسیم، مثل خیلی از قالب‌های شعر فارسی که مهجور واقع شده‌اند شعر کودک هم به این جا خواهد رسید. چون نهایت ابتذال، پایان است. اما اگر هر چه زودتر نهادهای فرهنگی، ناشران و شاعران تصمیم بگیرند ورود جدی به ادبیات کودک و نوجوان چه در تولید و چه در نقد آثار داشته باشند، می‌توانیم امیدوار باشیم حرکت خوبی که بعد از انقلاب شروع شد، دوباره شکل بگیرد و به اوج برسد.