عده ای معتقدند که شکستهای مکرر کودکان به چنین رفتاری ( انزوا گزینی) منتهی می شود. در این مواقع بر استفاده از همسالان (الگو) به عنوان عامل تغییر کودکان گوشه گیر تایید کرده اند. معمولا کودک گوشه گیر دچار احساس حقارت است پس به جای سرزنش باید او را مورد محبت و تشویق قرار داد.
بچههای منزوی و گوشهگیر، غالباً از یک مشکل روحی و روانی رنج میبرند که بهنوعی ترس از اجتماع را در آنان به وجود آورده است. باید به آنها کمک کرد تا از این حالت خارج شوند و خود را بیابند.
از نظر تعريف به حالت نسبتاً پايداري که کودک در بيشتراوقات به تنهايي بازي کند ( در جمع هم بازيها و هم سالان ) گوشه گيري اجتماعي ( social withdrawal ) گفته مي شود. عمده شخصيت افراد در 8 سال اولد تولد شکل مي گيرد. در 2 تا 3 سال اول تولد پدر و مادر ( کلاً خانواده ) پايه هاي آن را پي ريزي مي کنند و عمده بقيه آناز طريق تعامل و بازي با همسالان شکل مي گيرد. در واقع، کودک فقط از طريق بازي و رابطه با همبازي ودوستان است که خود را به طور کامل مي شناسد، عواطفش بدرستي شکل مي گيرد و الگوي روابط بين فردي و اجتماعي را مي آموزد و بسياري از مشکلات فردي، اجتماعي و رواني افراد ريشه دراين دوران کودکي دارد وگوشه گيري و انزواي کودک را بايستي علامتي جدي گرفت و بدرستي علت آن را شناخت و باآن برخورد نمود.
بیشتر كودكانی كه در سنین حدود 2 یا 3 سال هستند، چند دوست خیالی برای خود دارند كه این دوستی ها تا حدود 4 و 5 سالگی هم ادامه می یابد؛ البته هر چه سن كودک بیشتر می شود، شدت این دوستی ها كمتر خواهد شد و به همین دلیل بیشترین و عمیق ترین دوستی بچه ها با دوستان خیالی را در سنین حدود سه سالگی می بینیم.