محمدرضا سرشار در داستان بلند «آنجا که خانهام نیست» که به چاپ سیزدهم رسیده، ماجرای دو نوجوان شیرازی را روایت میکند که برای دستیابی به یک زندگی مطلوب شهرشان را به قصد تهران ترک میکنند.