تاثیر اجتماع در رشد کودک

هدف آموزش به کودکان تنها یاد دادن اندیشه های کم و بیش عقلانی یا فضایل اخلاقی مانند راستگویی، شجاعت و... نیست. کارکرد یک فرد در اجتماع بسیار فراتر از این است افراد باید یاد بگیرند که مطابق الگوهای تعریف شده توسط ساختار تولیدی و مصرفی گروه و جامعه ای که در آن زندگی می کنند کار کنند و مصرف کنند.

به گزارش کودک پرس  در قرن های گذشته مهمترین ویژگی شخصیتی که در آن زمان جزو فضایل اخلاقی طبقه ای متوسط بود شامل تمایل به مال اندوزی و صرفه جویی، تمایل به بهره کشی از دیگران خصوصا کارگران و… بود، این ویژگی ها در قرن چهاردهم از بین رفتند و دیگر از فضایل اخلا قی شمرده نشدند و به جای صرفه جویی از مصرف لذت بردند.

 
در جامعه موسسه های اقتصادی بر پایه همکاری تمام کارمندان و کارگران فعالیت می کنند و از این جهت وقت شناسی، منظم بودن و قابل اعتماد بودن در کار به وجود میآید و برای کارکرد مناسب هر جامعه ای به فرد به عنوان اعضای جامعه نیاز دارد و اگر به ضرر جامعه تصمیم بگیرد کارکرد جامعه را تهدید می کند و رفتار اجتماعی باید به شکل یک ویژگی شخصیتی درآید و خصوصیات فرد شخصیت جامعه را می سازد و از آن جا که شخصیت والدین هماهنگ با شخصیت اجتماعی است آن ها شخصیت کودک را مطابق با شخصیت اجتماعی شکل می دهند.

 
به این ترتیب خانواده تبدیل به عامل روانی جامعه می شود و نباید تغییر اساسی در جامعه پیش بیاید این روند منظم ادامه می یابد و اگر تغییری پیش بیاید چون ناسازگاری بین شخصیت اجتماعی، سنتی و نیازهای جامعه به وجود میآید که افراد برای مقابله با آن آمادگی دارند.

 
در چنین وضعی والدین احساس ناتوانی می کنند و قدرت نفوذی خود را از دست می دهند و فرزندانش را درک می کنند در نتیجه غالبا برای حل این مسائل گیج کننده و جبران آن نیازمند کمک می باشند و نسل جدید دیگر معنای زندگی را نمی داند زیرا فضایل اخلا قی چون فروتنی و صداقت و هدر دادن بیشتر پول متمرکز شده و والدین احساس ضعف می کنند و این درست است که از نظر اجتماعی انسان ها باید برای شخصیت اجتماعی شان هدفی داشته باشند و هر چه اختلا ف بین خواسته های اجتماعی و خواسته های بشر بیشتر باشد جامعه بدتر خواهد شد.

 
در این وضعیت انسان تنها می تواند بین یک شخصیت روانی با نیازهای انسان همخوان شود و یکی را برگزیند این که والدین امروز به سادگی تحت تاثیر خواسته های جامعه قرار نگیرند تا به موفقیت یا پول یا تجملا ت بیشتری دست یابند آن ها باید روی این که چه ارزش ها و ایده آل هایی را برمی گزینند به سادگی تسلیم کودکانشان نشوند. وجود ارزش خود را فراموش می کنند و بیماری روانی نشانه ای است از نیاز ارضا نشده و کمبود محبت که برای بودن دلیلی وجود ندارد، نشانه ایست از کمبود عدالت، از این که چیزی مهم گم شده و به همین دلیل تمایلات آسیب شناختی رشد پیدا می کند.

 
اگر والدین می خواهند فرزندانشان نه فقط موفق بلکه سالم نیز باشند، باید ارزش های اساسی که باعث سلامت روان میشوند در کنار هم قرار گیرد و به چیزهایی که باعث موفقیت اند بها دهند یا سردرگمی به آینده ای که نه در گذشته و نه در حال آن را می شناسند، زمان خود را سپری نمایند و انتخاب عقلانی بهترین راه حل مشکل است.

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع:       ویستا