پژواک دیگری در فرایند هویت‌یابی

شیدا آرامش‌فرد در همایش «ادبیات کودک و دیگری» به بررسی پژواک دیگری در فرایند هویت‌یابی در رمان نوجوان «امپراتور کوتوله‌ سرزمین لی‌لی‌پوت» پرداخت و گفت: شخصیت اصلی داستان برای رسیدن به یک هویت مستقل و متعادل، در مواجهه با دیگری‌های گوناگون فرآیند هویت‌یابی را تجربه می‌کند، هویت‌های استعاره‌ای هویت کلیشه‌ای، هویت ایدئولوژیک و هویت جنسیتی در بافت داستان حضور دارند و ابعاد مختلف شخصیت در سایه آن‌ها ساخته می‌شود.

به گزارش کودک پرس ، سومین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی با عنوان «ادبیات کودک و دیگری» با حضور جمعی از نویسندگان و اعضای شورای کتاب کودک در سرای کتاب موسسه خانه‌کتاب برگزار شد.

شیدا آرامش‌فرد در پنل سوم این همایش به ارائه مقاله‌ای با عنوان «پژواک دیگری در فرایند هویت‌یابی» پرداخت و گفت: در این پژوهش پیوند مفهوم هویت و دیگری را در رمان نوجوان «امپراتور کوتوله‌ سرزمین لی‌لی‌پوت» جمشید خانیان بررسی کردم. شخصیت اصلی داستان برای رسیدن به یک هویت مستقل و متعادل، در مواجهه با دیگری‌های گوناگون فرآیند هویت‌یابی را تجربه می‌کند. هویت‌های استعاره‌ای هویت کلیشه‌ای، هویت ایدئولوژیک و هویت جنسیتی در بافت داستان حضور دارند و ابعاد مختلف شخصیت در سایه آن‌ها ساخته می‌شود.

این منتقد ادبی در ادامه با بیان اینکه در فرآیند شکل‌گیری هویت، دیگری همواره نقش پررنگی داشته و مفهوم «خود»، با توجه به هم‌گونی با تمایز با دیگران است که ساخته می‌شود، افزود: برخلاف دیدگاه ذات‌گرا در جوامع سنتی که بر همسانی و تشابه در فرآیند هویت‌یابی تاکید داشتند، مدرنیته میل به تمایز دارد. طبق نظر اریکسون هویت مفهومی است که فرد در اوایل دوران نوجوانی تجربه می‌کند برای این‌که خود را از دیگران متمایز کند. این تمایز از دیگران هویت را می‌سازد.

وی با اشاره به اینکه پیوند دو مفهوم هویت و دیگری در بسیاری از داستان‌های کودک و نوجوان نیز بازتاب یافته است به رمان «امپراتور کوتوله سرزمین لی‌لی‌پوت» جمشید خانیان پرداخت و گفت: پیش از پرداختن به این داستان باید به چند نکته توجه کرد. نخست ارتباط اجتناب‌ناپذیر محتوا و مفهوم داستان با فرم و ساختار است. در بعد محتوا، پرداختن به «منی» که دچار بحران هویت است، موضوع داستان است. و متناسب با محتوای داستان که به یک امر فرآیندی و سیال پرداخته، فرم داستان هم مدرن انتخاب شده که تن به قید و بند قوانین سنتی و جزمی نمی‌دهد. سازه‌های داستانی و سیال پرداخته، فرم داستان هم مدرن انتخاب شده که تن به قید و بند قوانین سنتی و جزمی نمی‌دهد.
وی یادآور شد: سازه‌های داستانی چون شخصیت‌ها، زاویه‌دید، واقعیت داستانی و مناسبات بین این سازه‌ها، هم‌چون محتوا، مدام در حال ساخته‌شدن هستند و نمی‌توان آن‌ها را در قالب و ظرفی مشخص ریخت. همه‌چیز در داستان نسبی است و قطعیتی وجود ندارد. واقعیت داستانی نسبی است و چون نوری که بر منشوری بتابد متکثر می‌شود.

به گفته آرامش فرد، خانیان در مسیر داستان در تلاش است تا هم‌زمان با شخصیت‌های داستانش بیندیشد و پاره‌های ذهن شخصیت‌ها را کشف کند. گرچه این طرح پیش نیندیشیده و خط‌کشی نشده گاهی مبهم و مه‌آلود می‌شود و احتمالا برای مخاطب گیج‌کننده خواهد بود، اما به نظر می‌رسد. این فرم پرنوسان و پر تعلیق با موضوع بحران هویت که موقعیتی لغزنده و تنش‌زاست در تناسب باشد.

این محقق در ادامه به دو شخصیت کلیدی داستان، پرداخت و گفت: کشف رابطه شخصیت آیدا و آوا  با دشواری همراه است و تا پایان پیچیدگی روابط داستانی را به دنبال دارد. دو شخصیت نوجوان که شباهت‌های بسیاری به هم دارند. آیدا که با پدر و مادرش ساکن طبقه چهارم ساختمان‌اند و تا فصل پایانی به نظر می‌رسد که داستان از زاویه‌دید او روایت می‌شود و آوا، دختر مستخدم ساختمان، آفاق خانوم است که چند جای داستان به او اشاره‌‌های محدودی می‌شود و درست در فصل پایانی نقش کلیدی پیدا می‌کنند و جایش با ایدا عوض می‌شود. در پایان این پرسش بی‌پاسخ می‌ماند که به راستی قهرمان داستان کیست؟آیدا و آوا؟ آیا آیدا شخصیت ارمانی و خیالی آوا است و یا آوا زاییده ذهن و خیال آیداست.

وی افزود: به این ترتیب مهمترین مصداق دیگر بودگی در داستان شکل می‌گیرد. هر دو شخصیت با هم شباهت‌هایی دارند مانند حواس‌پرتی و خیال‌پردازی که در چند جای داستان به آن اشاره می شود. اما این شخصیت‌ها در عین حال با هم تقابل‌هایی نیز دارند. آیدا از یک خانواده‌ متوسط شهری و تک فرزند و تقریبا مرفه است، اما خانواده آوا از نظر اقتصادی و فرهنگی ضعیف و پرتنش است و او مجبور است برای تامین نیازهای خانواده در کنار مادر کار کند. در این میان نقش رویاها در شکل‌گیری هویت شخصیت‌ها محوری است.

این پژوهشگر با بیان اینکه رویاها همیشه یک وضعیت آرمانی را در ذهن ترسیم می‌کنند، افزود: آنچه که احتمال وقوعش در عالم واقع کم است و وقتی نوجوان آنچه را که می‌خواهد در عالم واقع نمی‌یابد به رویا پناه می‌برد. این رویاهای ایدئالیستی، بلندپروازی‌های نوجوان را در پی دارد. نوجوانی که هنوز به تجربه‌های تلخ و واقعیت‌های موجود روبه‌رو نشده و در آغاز راه است و می‌خواهد گام‌های بلند بردارد. او بخشی از هویت خود را با این بلندپروازی‌ها معنا می‌کنند.

به گفته آرامش‌فرد، شاید بتوان کل داستان را بلندپروازی‌های و رویاپردازی‌های آوا دانست که آیدا را الگوی ایدئالی برای رسیدن به هویت مستقل می‌داند و درخیال خود زندگی روزمره آیدا را مجسم می‌کند.

وی در ادامه به تاویل دیگری در داستان اشاره کرد و گفت: آوا همچون یک دیگری در حال ساختن بخشی از هویت آیداست و آیدا در تعامل با او بخشی از شخصیت‌اش ساخته می‌شود. به بیان بهتر آیدا با آوا در هیئت یک دوست تعامل پیدا می‌کند و بعد معصومیت، کار کردن و زحمت کشیدن بدون توقع و مهربانی را از او می‌گیرد. البته درباره هیچ یک از این احتمالات نمی‌توان قاطع بود و همان طور که پیش از این هم اشاره شد، شگردهای داستان‌نویسی مدرن، راه را بر هر نتیجه‌گیری قطعی می‌بندد.

این پژوهشگر بیان کرد: آن‌چه در این میان مهم است نقش دیگری‌ها در شکل‌گیری هویت نوجوان است. خواه این نوجوان آیدا باشد و یا آوا این نوجوان که بحران بلوغ را پیش از این پشت سرگذاشته، در میان هویت‌های دور و برش در پی یافتن یک هویت مستقل است.

آرامش‌فرد با بیان اینکه دیگری‌ها در داستان خانیان گاهی شکل استعاری به خود گرفته‌اند؛ استعاره‌های کلاغ و گنجشک و صدای آن‌ها که مدام در داستان به شکل بن‌مایه‌های قوی تکرار می‌شوند در حال شکل‌دادن به هویت هستند، گفت: نوجوان داستان فارغ از نام‌اش که آیدا باشد یا آوا، نمی‌خواهد مانند گنجشک‌های شیربرنجی ضعیف و منفعل باشد بلکه می‌خواهد مانند کلاغ‌ها، نیروی غالب و قدرتمند باشد؛ البته که اشاره‌هایی به خشم دوران نوجوانی نیز در این استعاره هست. او می‌خواهند مانند کلاغ‌ها، ملخ‌ها را ببلعد و برگ‌های صنوبری قلبی شکل سپیدار را بپوشاند و بیان بهتر بر احساسات خود سلطه داشته باشد. او به دنبال کشف خود، بارها و بارها جلوی آینه می‌ایستند و هویت خود را با استعاره کلاغ می‌‌سازد: «خودم را توی آینه می‌بینم. دوباره نوک دماغم را می‌گیرم و می‌کشم و لب‌هایم را غنچه می‌کنم.

 

 

 

 

 

منبع: ایبنا