«محله گل و بلبل»؛ نمونه‌ای موفق از برنامه‌سازی کودکان با تکیه بر مباحث دینی و اخلاقی

در آثار فرهنگی و هنری ویژه کودکان و نوجوانان که در آن ملاک انتقال مجموعه‌ای از مفاهیم و مصادیق تربیتی، اخلاقی و دینی به مخاطبان هدف است معمولاً تأکید بر غیرمستقیم‌گویی و استفاده از جلوه های فانتزی است؛ «محله گل و بلبل» به سبب رعایت چنین مسائلی، نمونه‌ای موفق در برنامه‌سازی کودک است.

به گزارش کودک پرس ، شبکه دوم سیما براساس تقسیم‌بندی گذشته رسانه ملی تا پیش از اختصاص شبکه کودک و نوجوان شامل دو کانال «پویا» و «نهال» به عنوان شبکه تخصصی کودک و نوجوان شناخته شده و اکنون هم که به عنوان شبکه خانواده و زندگی مجموعه‌ای از برنامه‌های متنوع را در کنداکتور پخش خود دارد اما همچنان براساس همان رویه سنتی، سعی در برنامه‌سازی و پخش آثار فرهنگی مرتبط با حوزه کودک و نوجوان را دارد.

 

یکی از برنامه‌های جذاب شبکه دوم سیما در حوزه کودک و نوجوان که هر روز حدود ساعت ۱۹ به روی آنتن می‌رود، «محله گل و بلبل» نام دارد با شکل و شمایل جذاب و فانتزی برای کودکان و نوجوانان که هر قسمت با طرح موضوعی سعی در روایت داستانی و در عین حال با ایجاد آیتم‌های نمایشی موضوعات تربیتی و اخلاقی را ملاک نظر خود قرار داده است.

 

«محله گل و بلبل» به مدد بازی بازیگران نام‌آشنا و محبوب برنامه‌های کودک و نوجوان که از آن جمله می‌توان به داریوش فرضیایی(عمو پورنگ)، امیرمحمد متقیان، فرهاد بشارتی، نادر سلیمانی و بهنوش بختیاری اشاره کرد، توانسته ساعتی توجه مخاطب کودک و نوجوان را از شبکه تخصصی کودک و نوجوان منحرف و به سوی خود در آنتن پخش شبکه دوم سیما، معطوف سازد.

هرچند که همچنان در زمینه ساخت برنامه‌هایی ویژه کودک و نوجوان متناسب با باورهای بومی، ایرانی و با توجه به نگره‌های اعتقادی و دینی دچار ضعف‌های فاحشی هستیم و علاوه بر تقلید ساختاری، اگر برنامه‌ای تولیدی را در این حوزه شاهد باشیم از نظر محتوایی نیز گاه تقلیدی مو به مو و کورکورانه مورد توجه برنامه سازان کودک و نوجوان است اما به جرئت می‌توان گفت که «محله گل و بلبل» حتی اگر نیم‌نگاهی به برنامه‌های موفق کودک و نوجوان شبکه‌های ماهواره‌ای داشته است اما در طرح موضوعات در خود توانسته به یک الگوی مثبت و مؤثر در بازتاب مناسبات و مراودات اجتماعی میهنی رسیده و در پی حل و ارائه راهکارهایی براساس فرهنگ حاکم بر جامعه ایرانی باشد.

 

«محله گل و بلبل» را باید تعبیری عامه‌پسند از نوعی نگرش به جامعه‌ای دانست که در آن تمام روابط انسانی در سطحی به غایت ارزشی و سودمند در جریان است همانند آنچه که دیدگاه فلسفی به آن اتوپیا، آرمانشهر و یا مدینه فاضله نام می‌نهد و حتماً در محاورات کوچه و بازاری بارها با این واژه که همه چی گل و بلبله مواجه شده‌اید که کنایه از اوضاع و احوالی دارد که گویا در آن همه مناسبات بر مبنا و مدار منطق و تعهد میان اجزای یک جامعه، تعریف شده است.

 

«محله گل و بلبل» از یک روایت خطی و ساده برخوردار است؛ مکانی فانتزی که در آن عده‌ای در صلح و صفا و صمیمیت با یکدیگر زندگی می‌کنند و البته چنین مهر و الفتی میان اهالی این محله قطعاً به مذاق افرادی شرور خوش نخواهد آمد و آنها که در رأسشان فرد خبیثی به نام «برفک» قرار دارد با حیله و نیرنگ‌هایی سعی در برهم‌زنی اتحاد، انسجام و نوعدوستی مردمان این محله دارند اما گویا آنچه که هیچگاه اتفاق نمی‌افتد ایجاد خللی دراتحاد و یکرنگی مردم این محله است که این امر به شکلی غیرمستقیم به کودکان مخاطب این برنامه منتقل می‌شود که باید در تمام عرصه‌ها همچنان تعاون، اتحاد خود را برای جلوگیری از نفوذ دشمنان و بدخواهان  حفظ نمایند.

به طور قطع در چنین ظرفی بسیاری دیگر از مباحث تربیتی و اخلاقی می‌تواند مورد طرح قرار گیرد همچنانکه اشخاص حاضر در این برنامه علاوه بر وظیفه شناسی، احترام به بزرگترها، کمک به همنوع و… سعی در خنثی‌سازی توطئه دشمن دارند.

 

«محله گل و بلبل» البته به غیر از این موارد به سبب دارا بودن دکور و طراحی جذاب صحنه، استفاده مؤثر و بجا از موسیقی و خواندن ترانه‌های شاد با مضامین تربیتی و اخلاقی و همچنین ارتباط  متقابل خود با بیننده تلویزیونی از طریق برگزاری مسابقات توانسته همچنان به عنوان برنامه‌ای پویا و جذاب مقبولیت خود را در میان مخاطبان خود حفظ کرده و این برنامه به کارگردانی احمد درویشعلی‌پور قادر است به عنوان یک نمونه استاندارد در زمینه برنامه‌سازی کودک و نوجوان مورد توجه و الگوبرداری سایر برنامه‌سازان قرار گیرد.

 

 

منبع: ایکنا