به گزارش کودک پرس ، بیش از ۹۵ درصد کودکان در اثر فوت عزیزان خود، به ویژه پدر و مادر، تا چندین هفته دچار برخی از اختلالهای روانشناختی میشوند. مرگ چهار مولفه اصلی دارد که بزرگسالان کاملا به آن آگاهی دارند. نخستین مولفه این است که فرد فوت شده دیگر هرگز قادر به ادامه حیات نخواهد بود و هیچگاه باز نخواهد گشت.
مورد بعدی این است که همه موجودات زنده روزی میمیرند. درباره سومین مولفه میتوان به این نکته اشاره کرد که فرد فوت شده فاقد نشانههای حیاتی است و قادر به انجام اعمالی که در حین حیات خود انجام میداده نمیباشد. چهارمین مولفه این است که مرگ به علل گوناگونی اتفاق می افتد.
کودکان از سن سه و چهار سالگی به بعد به تدریج با مفهوم مرگ آشنا میشوند و به طور کلی میدانند که انسانها میمیرند اما با چهار مولفه اصلی مرگ کاملا آشنایی ندارند. افراد در آغاز دوره نوجوانی میتوانند کاملا چهار مولفه مربوط به مرگ را درک کنند، اما اگر فردی در خردسالی با مرگ عزیزان و یا حیوانات خانگیاش مواجه شود سریعتر با ویژگیهای مرگ آشنا میشود.
از دست دادن عزیزان تاثیر فراوانی بر کودکان میگذارد. بیش از ۹۵ درصد کوکان در اثر فوت عزیزان خود، به ویژه پدر و مادر، تا چندین هفته دچار برخی از اختلالهای روانشناختی میشوند. آنها ممکن است به شدت مضطرب شوند، بسیار زیاد گریه کنند، رفتارهای پرخاشگرانه آنها افزایش پیدا کند و به افراد دیگر وابستگی عاطفی شدیدی پیدا کنند.
از دیگر مشکلات آنها این است که بی قرار میشوند، ترسهای مبهمی دارند، از صدمه دیدن میترسند و بی اشتها میشوند. پس از ۶ تا ۱۲ ماه پس از فوت افراد نزدیک به کودک معمولا این علائم کاهش مییابد. در تعداد محدودی از کودکان ممکن است این علائم مضمن شود.
برای این که به کودکان کمک کنیم که با ازدست دادن عزیزانشان سازگاری پیدا کنند باید توجه کنیم که آنها در چه شرایطی با فوت نزدیکانشان مواجه شدهاند. باید بدانیم که آیا آنها شاهد صحنه مرگ بودهاند یا خیر، بازماندگان مراسم ترحیم را چگونه برگزار کردهاند و سلامت روانی کودک قبل از فوت عزیزانش چگونه بوده است.
اگر کودکی یکی از والدین خود را از دست بدهد، کیفیت حمایت و پرستاری والد دیگر در حفظ سلامت روان او نقش بسزایی دارد. پس از فوت یکی از والدین، این نکته حائز اهمیت است که والد بازمانده برای کمک به کودک بتواند هیجانات خود را مدیریت کند.
به طور کلی کودکان در خانوادههایی که استرسهای ارتباطی، شغلی، مالی، اجتماعی و… را بیشتر از خانوادههای دیگر تجربه میکنند، با مرگ عزیزانشان دشوارتر سازگاری مییابند. از آنجایی که مرگ جز جدایی ناپذیر زندگی است باید قبل از فوت عزیزان به تدریج کودکان را با مقوله مرگ آشنا سازیم و به سوالات آنها در این باره پاسخ دهیم.
کودکانی که والدین آنها به سوالاتشان درباره مرگ پاسخ میدهند، پس از فوت نزدیکانشان با از دست دادن آنها راحتتر کنار میآیند. پس نکته مهم این است که با کودکان متناسب با سطح درکشان درباره مرگ صحبت کنیم و آنها را از سوال پرسیدن منع نکنیم.
اگر کودکان شاهد مرگ حیوانات خانگی باشند، این امکان برای آنها به وجود میآید که با این پدیده بیشتر آشنا شوند. اگر کودکان برای ازدست دادن حیوان خانگی خود ناراحت هستند، والدین باید با آنها همدلی کنند. بهتر است آنها شرایطی را مهیا کنند که کودک با حیوان خداحافظی کند و سپس والدین آن را در محلی مناسب دفن کنند.
در ابتدا باید به کودک گفت که فردی فوت کرده است. باید به او بگوییم میدانیم که خبر فوت کردن این شخص بسیار ناخوشایند است و او حق دارد که ناراحت باشد و هیجانات خود را نشان بدهد. در مرحله بعد باید به کودک بگوییم به دلیل اختلالی که در جسم فرد اتفاق افتاده او فوت کرده است. کودک باید این مفهوم را درک کند که مرگ به معنای توقف فعالیتهای بدن است.
پس از این که کودک از خبر فوت فردی آگاه شد، او باید بداند که در روزهای آینده چه اتفاقاتی روی خواهدداد، تشییع جنازه چگونه برگزار خواهد شد و دیگران از او چه انتظاراتی خواهند داشت. باید خود کودک تصمیم بگیرد که مایل است در مراسم تشییعجنازه شرکت کند یا خیر. برای این که کودک درک بهتری از مرگ فرد فوت شده داشته باشد، اگر وی تمایل داشت، بهتر است شرایطی ایجاد شود که بتواند جسد را ببیند.
برای آشنایی کودکان با مرگ نباید از بعضی اصطلاحات رایج استفاده کرد. در ارتباط با فوت افراد باید از بهکار بردن جملاتی مثل او خوابیده، گم شده، از میان ما رفته است و… برای کودکان خودداری کنیم. بهکار بردن این اصطلاحات کودکان را گیج و سردرگم میکند.
پس از فوت عزیزانِ کودک، نزدیکان وی باید سعی کنند روند زندگی عادی و طبیعی او را حفظ کنند تا کودک از آسیبهای ناشی از این واقعه در امان بماند. اگر کودک محصل است، باید سریعتر دوباره به مدرسه برود و این را درک کند که بعد از فوت عزیزان نیز روند طبیعی زندگی باید ادامه یابد.
ارسال دیدگاه