به گزارش کودک پرس ، گئورک آساتوریان از مترجمانی است که تا بهحال کتابهای زیادی را از فارسی به زبان ارمنی ترجمه کرده همچنین در سال 2012 توانسته جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را برای تالیف کتاب «قصههای عامیانه فارسی» به زبان ارمنی دریافت کند. «زیبا صدایم کن» نوشته فرهاد حسنزاده ازجمله آثاری است که از سوی گئورک آساتوریان به زبان ارمنی ترجمه و به تازگی منتشر شده است. به این بهانه با او گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
چرا کتاب «زیبا صدایم کن» نوشته فرهاد حسنزاده را از میان کتابهای کودک و نوجوان برای ترجمه انتخاب کردید؟
معمولا خودم کتابها را برای ترجمه انتخاب میکنم اما در مورد کتاب «زیبا صدایم کن» اینگونه نبود و نخستین کتابی بود که خودم برای ترجمه انتخاب نکردم. این کتاب را آندرانیک خچومیان و عباس جهانگیریان برای ترجمه به من پیشنهاد دادند و چون سلیقه این دو را میپسندم، قبول کردم این کتاب را ترجمه کنم و وقتی آن را خواندم به این نتیجه رسیدهام که انتخاب خوبی بوده و ترجمه آن را در طول دو ماه و نیم به پایان رساندم و برای چاپ به ناشر تحویل دادم. «زیبا صدایم کن» نخستین کتابی است که با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ارمنستان منتشر میشود. این کتاب یکی از بهترین کتابهایی است که من ترجمه کردهام و به نظرم ظرفیت زیادی برای فیلمنامه شدن دارد. البته فرهاد حسنزاده هم گفته که کارگردانی برای ساختن فیلم اقتباسی از این کتاب اعلام آمادگی کرده است و من خیلی خوشحال شدم.
تمایل دارید آثار دیگری از فرهاد حسنزاده را ترجمه کنید؟
کتابهای دیگر او را نخواندم. کتاب «آهنگی برای چهارشنبهها» که به تازگی منتشر شده اخیرا بهدستم رسیده و میخواهم آن را بخوانم.
شما آثار زیادی از زبان فارسی به ارمنی ترجمه کردهاید، کدام آثار با استقبال بیشتری روبهرو شدهاند؟
من علاوه بر اینکه خبرنگار هستم و قریب 40 سال است در روزنامهها و خبرگزاریها و صدا و سیمای ارمنستان فعالیت میکنم حدود 25 سال است کتاب ترجمه میکنم. یکی از کتابهایم ترجمه داستانهای «کلیله و دمنه» بود که در ارمنستان با استقبال خوبی روبهرو شد. یکی دیگر از مجموعههایی که از زبان فارسی ترجمه کردم، شامل 30 داستان کودک از نویسندگان مختلف مانند نادر ابراهیمی بود که با تصویرگری خوبی منتشر شده است. همچنین سه نمایشنامه از زبان فارسی ترجمه کردهام. یکی از این نمایشنامهها «روایت عاشقانهای از مرگ در ماه اردیبهشت» اثر محمد چرمشیر بود، وقتی این اثر بهدست بهترین کارگردان تئاتر در ارمنستان رسید بسیار خوشحال شد و گفت سالهاست که منتظر است تا اثری از شاهنامه را روی صحنه ببرد اما متاسفانه بهدلیل هزینهبر بودن، نتوانست آن را بسازد. همچنین از علی عابدی هم نمایشنامه «خرمگس» و از علیرضا نادری نمایشنامه «دیوار» را ترجمه کردم که با استقبال خوبی در ارمنستان روبهرو شد. همچنین دو کتاب هم از زویا پیرزاد با عنوان «مثل همه عصرها» و «یک روز مانده به عید پاک» را ترجمه کردم.
به واسطه ترجمههای زیادی که از آثار فارسی انجام دادهاید، حتما آثار نویسندگان ایرانی زیادی را هم مطالعه کردهاید، قلم کدام نویسنده معاصر ایرانی را بیشتر میپسندید؟
آثار فریبا وفی را خیلی میپسندم و دو تا از کتابهایش با عنوانهای «پرنده من» و مجموعه «حتی وقتی میخندیم» را ترجمه کردهام و امیدوارم در این چند روز بتوانیم با نشر مرکز قراردادهای لازم را ببندیم تا منتشر شود.
از بین نویسندگان کودک و نوجوان چطور؟
نویسندگان زیادی هستند که آثار خوبی در حوزه کودک و نوجوان دارند مانند احمدرضا احمدی، نادر ابراهیمی و …
برخی از ترجمههای شما در کتابهای درسی ارمنستان ارائه شده است، این ترجمهها مربوط به کدام نویسندگان است؟
یکی از آنها داستانی از نادر ابراهیمی است که در کتاب درسی کلاس چهارم چاپ شده، داستانی از محمدرضا یوسفی در کتاب درسی کلاس پنجم و داستان «آرش کمانگیر» از تالیفات خودم که در کتاب درسی کلاس ششم در ارمنستان ارائه شده است و نکتهاش اینجاست که از این طریق سالانه دهها هزار دانشآموز ارمنی با داستانهای ایرانی و فرهنگ ایران آشنا میشوند.
میزان آشنایی مردم ارمنستان از فرهنگ و ادب فارسی چقدر است؟
مردم ارمنستان با ادبیات کلاسیک ایرانی آشنایی زیادی دارند و بهخوبی فردوسی، سعدی، حافظ، خیام، باباطاهر و … را میشناسند و برخی اشعارشان را از حفظ میخوانند اما نویسندگان معاصر ایران را زیاد نمیشناسند.
یکی از آثار شاخص شما «قصههای عامیانه ایرانی» است که جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را به خود اختصاص داده است، شما در این کتاب به قصههای عامیانهای اشاره کردهاید که برخی هنوز در ایران منتشر نشده است، چگونه این قصهها را جمعآوری کردید؟
کتابی به نام «قصههای عامیانه ایرانی» دارم شامل صد قصه که از جاهای مختلف ازجمله مجلات، اینترنت، مصاحبه با افراد بومی در شهرهای شمالی ایران و … جمعآوری کردهام و با تصویرگریهای بسیار خوب به زبان ارمنی سال 2012 منتشر کردهام و در ایران به عنوان کتاب سال شناخته شد و اولین بار بود که یک نویسنده ارمنی برنده این جایزه میشود.
به نظر شما ادبیات تالیفی کودک در ایران چقدر به نیازها و دغدغههای کودکان و نوجوانان پاسخ میدهد؟
به نظر من کیفیت کتابهای تالیفی کودک در ایران خیلی بالاست و باتوجه به اینکه فارغالتحصیل زبان و ادبیات فارسی و استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی ارمنستان هستم، کتابهای ایرانی را میپسندم و معتقدم که سطح بالایی دارند.
از ترجمه کتابهای فارسی چه خاطرهای دارید؟
یادم میآید وقتی ترجمه من از داستان نادر ابراهیمی در کتاب درسی کلاس چهارم ابتدایی منتشر شد خیلی خوشحال شدم. کتاب را گرفتم تا به ایران بیایم و به نادر ابراهیمی نشان دهم اما متاسفانه وقتی در مسیر راه بودم، به من گفتند نادر ابراهیمی در بیمارستان فوت کرده و متاسفانه نتوانستم کتاب را به او نشان دهم. خاطره دیگر من مربوط میشود به وقتی که در یکی از مدارس ارمنستان برنامهای برای داستان نادر ابراهیمی که در کتاب درسی چاپ شده بود با عنوان «قلب کوچکم را به چه کسی هدیه دهم» با حضور رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان برگزار شده بود. بچهها با بادکنک قلب بزرگ قرمزی ساخته بودند و اطراف آن قلبهای کوچکی مثل فانوس روشن کرده بودند، ناگهان قلب بزرگ ترکید و قلبهای کوچکی که بچهها خواستههای قلبی و آرزوهایشان را روی آنها نوشته بودند در هوا پخش شد. خیلی زیبا بود و نشان دهنده شوق و علاقه مردم ارمنستان به ادبیات فارسی و مردم ایران است.
از وضعیت تولید آثار ادبی در ارمنستان برایمان بگویید؛ در آنجا چقدر به ادبیات کودک توجه میشود؟
ناشران کودک در ارمنستان کتابها را با کیفیت چاپ بسیار خوب و تصاویر زیبا منتشر میکنند تا برای کودکان جذابیت داشته باشد. اصولا در ارمنستان توجه زیادی به ادبیات کودک میشود، مثلا کتابخانه مرکزی کودک در مرکز شهر ایروان قرار دارد و زیباترین و بهترین ساختمان را به آن اختصاص دادهاند. یکی از برنامههایی که در این کتابخانه برگزار میشود حضور سفرای کشورهای مختلف در کتابخانه و دیدار و گفتوگو با بچهها و اجرای برنامههای کتابخوانی است. همین اواخر هم رایزن ایران در ارمنستان در کتابخانه مرکزی کودکان، برای بچهها کتاب خواند. در ارمنستان بچهها را به مطالعه و کتابخوانی تشویق میکنند مثلا آنها را از طرف مدرسه به تئاتر عروسکی، نمایش و … میبرند. در رادیو و تلویزیون هم برنامههای زیادی برای ترویج کتابخوانی پخش میشود. مسابقات کتابخوانی و جوایزی برای تشویق بچهها به مطالعه هم درنظر گرفته شده که برگزار میشود.
پس در ارمنستان توجه ویژهای به کتابخوانی میشود؟
در ارمنستان برای کتاب و کتابخوانی اهمیت زیادی قائل هستند و کتابخانه و پیانو در همه خانههای ارمنستان دیده میشود. چند سال پیش در آمارگیری که بین کشورها انجام شد مشخص شد مردم ارمنستان بیشتر از مردم سایر کشورها کتاب میخوانند. البته الان مثل سابق نیست؛ شمارگان کتابها پایین آمده و بزرگسالان بیشتر وقتشان با فضای مجازی و اینترنت میگذرد تا کتاب خواندن. قبلا از هر کتاب 50 هزار نسخه چاپ میشد اما با این حال کتاب پیدا نمیشد و صف بلندی جلوی در ورودی کتابخانهها وجود داشت. مردم از شش صبح میآمدند و منتظر میماندند تا ساعت 10 که کتابخانه باز شود اما الان اینگونه نیست. خیلی چیزها عوض شده و تیراژ به 500 نسخه رسیده است.
میزان استقبال مخاطبان و فروش کتابها در حوزه کودک و بزرگسال چگونه است؟
در ارمنستان میزان فروش کتابهای کودک و نوجوان زیاد است و با اینکه شمارگان کتابها بالا نیست اما عناوین زیاد است و فروش خیلی خوبی هم دارد و قابل مقایسه با کتابهای حوزه بزرگسال نیست. و حدود 80 درصد فروش کتابها مروبط به حوزه کودک و نوجوان است. چون پدرومادرها بیشتر دوست دارند برای فرزندانشان کتاب بخرند و در زمینه هزینهکردن برای خرید کتاب کودک صرفهجویی نمیکنند.
حجم کتابهای تالیفی کودک در ارمنستان نسبت به آثار ترجمه چگونه است؟
بیشتر کتابهای کودک در ارمنستان تالیفی است و ترجمه کمتر است. چون دولت حمایت میکند مثلا انجمن نویسندگان تمهیداتی برای کمک به تالیف درنظر گرفته است. برخی از کتابها هم به سفارش دولت چاپ میشود.
میزان توجه به آموزش ادبیات فارسی در دانشگاههای ارمنستان چگونه است؟
ما در دانشگاه دولتی ارمنستان، دانشکده شرقشناسی داریم که در آن زبان و ادبیات فارسی، عربی و ترکی آموزش داده میشود. همچنین در دانشگاه روسی ارمنی ارمنستان هم یک دانشکده شرقشناسی داریم که در آنجا زبان و ادبیات فارسی آموزش داده میَشود. در دانشگاههای خصوصی هم دانشکدههای شرقشناسی داریم.
در بخشی از سخنانتان اشاره کردید در حوزه روزنامهنگاری فعالیت میکنید، آیا در نشریات هم درباره ادبیات مینویسید؟
نه من در حوزه ادبیات، فقط کتاب ترجمه میکنم. در روزنامهها از سیاست و اقتصاد مینویسم. اما در ارمنستان تعدادی مجله با کیفیت چاپ بالا در حوزه کودک و نوجوان داریم که با کمک و حمایت دولت منتشر میشود.
درحال حاضر مشغول ترجمه چه کتابی هستید؟
مشغول ترجمه شاهنامه به زبان ارمنی بهصورت نثر هستم. تا به حال 80 درصد آن را ترجمه کردم که حدود 4 سال زمان برده و بعد از پایان ترجمه حدودا هزار و 200 صفحه میشود و قرار است با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شود. این نخستین باری است که کتاب «شاهنامه» بهطور کامل به زبان ارمنی منتشر میشود، تا بهحال هرچه از شاهنامه چاپ شده ترجمه برخی داستانهای آن بهصورت پراکنده بوده مانند رستم و سهراب، بیژن و منیژه و … در ارمنستان همه فردوسی را میشناسند و با شاهنامه آشنایی دارند اما آن را بهطور کامل نخواندهاند.
چرا شاهنامه را به نظم ترجمه نکردید؟
ترجمه به نظم خیلی سخت است و باید شاعر باشی. هرچند ترجمه آن به نثر هم کار سنگین و سختی است. وقتی به جایی رسیدم که رستم کشته شد تا مدتی نتوانستم ترجمه کنم چون کشته شدن رستم روی روحیهام تاثیر بدی گذاشت و احساس میکردم با کشته شدن رستم شاهنامه تمام شده است. بعد از مدتی دوباره شروع به ترجمه کردم و الان به یزدگرد سوم رسیدم. نمیدانم از بین کتابهایی که ترجمه کردهام کدامیک ماندگار میشود اما مطمئنم که شاهنامه حتما میماند.
جایگاه نویسندگان و مترجمان در ارمنستان چگونه است؟
در ارمنستان با همهچیز حرفهای برخورد میشود. کسی که مترجم است ادعایی در نویسندگی ندارد و خودش را نویسنده نمیداند و برعکس. من هم علیرغم اینکه کارهای تالیفی دارم اما خودم را نویسنده نمیدانم. در ارمنستان مترجمان خیلی برای جامعه محترماند. چون ادبیات ارمنی در قرن پنجم یعنی سال 1500 میلادی شروع شد و حروف خط ارمنی نخستین بار به کوشش و مجاهدت یک روحانی ارمنی به نام مسروب ماشتوتس، که با زبانهای یونانی و زبان پارتی و زبان پارسی میانه آشنایی کامل داشت، اختراع شد و ما 1700 سال است به این خط مینویسم. ملت ما یگانه ملتی است که جشن مترجمان دارد و هرساله این جشن را در دهکده کوچک محل تولد مسروب ماشتوتس میگیریم و 1700 سال است که جشن مترجمان برگزار میشود. ادبیات ارمنی از همان جملهای شروع شده که از عهد عتیق از تورات ترجمه شده است.
منبع: ایبنا
ارسال دیدگاه