به گزارش کودک پرس ،وقتی تبلیغات سریال «ملکه گدایان» را می بینی خوشحال می شوی، چراکه صحبت از «کودکان کار» است و این «دیگری» ها در جامعه ما در سریال مطرح شده اند. همیشه اقشار ضعیف و حاشیه نشینی هستند که کمتر خودشان و مسائلشان دیده می شود، چراکه در جامعه دوقطبی ما، خود و دیگری نمود بارزی دارد.
«خودی» ها از آموزش، بهداشت و امکاناتی برای زیستن برخوردارند، چراکه آموزش و بهداشت در جامعه ما کالایی شده است که می توان آن را به میزان درآمد خانواده خرید. بیمه تکمیلی فقط به آنهایی می رسد که توان پرداخت ماهانه آن را دارند و اگر حساب پس انداز چاقی در بانک ها داشته باشید، هزینه عمل جراحی شما را بانک پرداخت خواهد کرد. این قصه «تبعیض» و «نابرابری» در جامعه ما سر دراز دارد و در این مقال نمی گنجد. صحبت از سریال «ملکه گدایان» است؛ سریالی که با بازی درخشان «باران کوثری»، در وهله اول به نظر می رسد قرار است توجهی به «حاشیه نشینان» و آن «دیگری» ها داشته باشد. توقع زیادی هم نیست که کارگردانی به مسائل و مشکلات اجتماعی بپردازد و توقع زیادی نیست که سازندگان برای ساخت اثر اندکی درباره آنها تحقیق کنند.
در همه این سال ها می دانیم خیل عظیم «کودکان کار» در جامعه ما نشان از بی توجهی و نادیده انگاشتن آنان دارد. فعالان حقوق کودک و سازمان های مردم نهادی که برای بهبود وضعیت این کودکان تلاش می کنند، به خوبی می دانند که اکثریت این کودکان با خانواده هایشان زندگی می کنند. فقر و بی کاری والدین، نداشتن بیمه بی کاری و شغل های فصلی بدون پشتوانه کودک را راهی «کار» می کند. اما به نظر می رسد این نکته از نظر سازندگان و آقای کارگردان نادیده مانده است. آقای کارگردان توجه بفرمایید: شما به چه حقی همه این کودکان را جیب بر نمایش داده اید؟ تحقیقی در این مورد کرده اید یا اینکه مطمئن هستید این قشر پناهی ندارد که بخواهد علیه شما دادخواهی کند؟ خیلی وقت ها پدر یا مادر کودک در همان چهارراه همراه کودک مشغول کار است. خیلی وقت ها از دور نشسته و کودک خود را نظاره می کند؛ چون مردم ما نسبت به کودک ترحم و دلسوزی بیشتری دارند، ترجیح می دهد سبد توت در دستان کودک به فروش برسد. چرا تلاش دارید این کودکان را باندی نمایش دهید؟
آقای کارگردان گریم های آنچنانی پول می خواهد و اگر باندی چنین سرمایه ای داشته باشد، می تواند از راه های خیلی بهتری کسب درآمد کند.
خیلی خوب است که شما کودکان را شاد و سرحال نشان می دهید؛ به نظرتان پس از یک روز کاری سخت از دنبال ماشین ها دویدن در هوای آلوده تهران حالی برای رقص و پایکوبی می ماند؟
البته جای بسی خوشبختی است که شما مانند برنامه هایی مثل «عصر جدید» و «ماه عسل» به عنوان ابزاری برای جلب بیننده و اشک مردم از وجود این کودکان استفاده نمی کنید. آنها با نشان دادن لحظه ای از انبوه توجه، کودک را در دنیای بی کسی خود رها می کنند و هیچ وقت برایشان مهم نیست که کودک ناتوان از حل تعارض بین زندگی واقعی و قرارگرفتن در جلوی دوربین کذایی این برنامه ها، ممکن است تصمیم به خودکشی بگیرد. حالا پس از خودکشی امثال «رضا»، دوربین ایشان کجاست؟ نمی دانم هدف شما، آقای کارگردان از این سریال چیست؟
آیا این سریال صرفا مثل دوربین های تلویزیون دنبال بیننده می گردد و از این کودکان به عنوان ابزاری برای جذابیت سریال استفاده کرده است؟ آیا این سریال سفارش افرادی است که می خواهند با نمایش باندبودن این کودکان به جای حمایت از آنان و خانواده هایشان، مبارزه علیه آنان را ترویج دهند؟ البته نکته مثبت این سریال نشان دادن واقعیت «فرار کودکان» از آنهایی است که می خواهند آنان را به مراکز بهزیستی انتقال دهند. معمولا اکثر این کودکان تجربه این کار را دارند و متولیان این امر باید پاسخ گو باشند چرا کودکان فرار می کنند؟ که این خود مقال دیگری می طلبد.
ارسال دیدگاه