کودکان و ضرورت ترسیم آیندهای روشن
شانزدهم مهر روز جهانی کودک، بهانهای است تا خانوادهها و دست اندرکاران مسایل کودکان، افقهای روشنتری را برای آنان ترسیم کنند زیرا کودکان به عنوان آسیبپذیرترین قشر جامعه در معرض تهدید و خشونت هستند به همین علت باید با تصویب قوانین حمایتی به آنها توجه ویژهای کرد.
به گزارش کودک پرس ، «ضرورت توجه به ابعاد شخصیتی و اجتماعی کودکان، خسارت سیل ناشی از سهل انگاری وعوامل انسانی و تئاتر عنصری فرهنگ ساز در جامعه» از جمله مهمترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود که در مطبوعات امروز (دوشنبه) برجسته شده است.
** ضرورت توجه به ابعاد شخصیتی و اجتماعی کودکان
کودکی از مهمترین دوره های زندگی هر فردی محسوب می شود. توجه به تمامی ابعاد اجتماعی، عاطفی، شخصیتی و هوشی آنان ضروری است. به همین منظور در 1946 میلادی مجمع عمومی سازمان ملل به منظور حمایت از کودکان، سازمانی به نام یونیسف را ایجاد کرد که نخست «انجمن بین المللی ویژه کودکان سازمان ملل» نام گرفت و یکی از بخش های دائمی در سازمان ملل متحد شد و روز هشتم اکتبر برابر با 16 مهر روز جهانی کودک نامگذاری شد.
روزنامه «ایران» دریاداشتی با عنوان«سهم کودکان در خانواده» نوشت: کودکان امروز شاید نسبت به دوران کودکی ما برخوردارتر باشند و امکانات رفاهی و بهداشتی بهتر و بیشتری در اختیارشان باشد و تغذیه بیشتر و مقویتری داشته باشند و حتی توانمندتر و تأثیرگذارتر باشند، اما تردیدی نیست که استقلال و آزادیشان کمتر شده است. آنان بخصوص در طبقه متوسط و مرفه همچنان که در ناز و نعمت بیشتری غرق میشوند، روز به روز استقلال و آزادی خود را – گاهی حتی آگاهانه و در ازای به دست آوردن چیزهایی – از دست میدهند و بیشتر و بیشتر اسیر آرزوهای پدر و مادر و تلقی جامعه از کودک مطلوب میشوند. تردیدی نیست که کودکان امروز نسبت به گذشته در نظام تصمیم گیری خانواده ایرانی حضور مؤثرتری دارند. مقایسه موج سوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان (سال 1394) نسبت به پیمایش ملی مشابه در دهه 50 نشان میدهد که سهم مردان در نظام تصمیم گیری خانواده ایرانی از 72 درصد در سال 1353 به 31.3 درصد در سال 1394 و سهم زنان از 11 درصد به 8.3 درصد رسیده است و تأثیر و مشارکت فرزندان به صورت چشمگیری افزایش یافته است. با این حال آیا افزایش سهم آنان در نظام تصمیمگیری خانواده، به استقلال و آزادی بیشتر کودکان انجامیده است؟
در ادامه این یادداشت که به قلم علی اصغر سید آبادی نگاشته شد، می خوانیم: بیشتر کودکان بخصوص در طبقه متوسط از صبح تا شب با وجود میلشان در کلاسهای رنگارنگ آموزشی شرکت میکنند، کلاس های درسشان اغلب بیش از حدی است که دستگاههای رسمی تجویز کردهاند، افزون بر آن انواع کارگاهها و معجونها و تغذیهها و توصیهها و برنامهها و مشاورههایی که از کودکان محصولات نابغه میسازند، پر مشتری هستند و خانوادهها سر کیسه را برای چنین اموری به آسانی شل میکنند. به اینها باید کلاسها و کارگاههایی را هم که برای پرستیژ و چشم و همچشمی تدارک دیده میشوند، افزود. دستگاههای آموزش رسمی و برخی توابع وابسته غیر رسمی آنها که قرار بود، به خلاقیت و پرورش فکر آنان بهای لازم را بدهند، در همدستی کامل با خانوادهها کودکان را به حصر بردهاند. اما کودکان امروز که در نظام تصمیمگیری خانواده چنین سهمی دارند، چگونه تن به چنین حصری دادهاند.
روزنامه آرمان با انتخاب یادداشتی با عنوان «روز جهانی کودک و وضعیت لایحه کودکان» می نویسد: با بررسی آمار شاید نسبت به سالهای گذشته میزان کودک آزاریها افزایش یافته باشد، اما بر اساس گزارش های منتشر شده از سوی مسئولان در بهزیستی باید گفت که افراد در جامعه بیش از گذشته به حقوق کودک بها میدهند و همین مساله باعث شده تا هر گونه کودک آزاری اطلاع رسانی شود. البته باید دانست که فرهنگسازی در این باره باید بیش از پیش انجام شود. از سوی دیگر لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان نیز میتواند در کاهش این جرائم نقش اساسی داشته باشد. در کشور ما نیز همچون همه نظامهای حقوقی دنیا حساسیت بر حمایت ویژه از کودکان و نوجوانان وجود دارد و این حمایت ویژه پس از سالها در لایحه قانونی حمایت از کودکان وی نوجوانان تبلور یافت و در نهایت پس از تصویب در کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس و بررسی بند به بند آن در صحن دوره دهم مجلس به تصویب رسید. هم اکنون نیز در انتظار تایید شورای نگهبان برای اجرای هرچه سریعتر این قانون هستیم. البته قبل از تصویب این قانون، قوانین و مقررات پراکندهای در کنار تاکیدات وافر اسلام بر لزوم رعایت حقوق کودکان وجود داشت، اما برای شدت یافتن کودک آزاری در سالهای اخیر، نارساییها و خلاهایی مشاهده میشد که بیانگر ضرورت تصویب قانونی، کامل و مطابق روز بود.
در ادامه این یادداشت که به قلم سید فاطمه ذوالقدر نگاشته شد، می خوانیم: کودکان، به عنوان آسیب پذیرترین قشر جامعه در معرض تهدید و خشونت هستند و این پدیده شوم کودک آزاری چنانچه همواره اخبار و گزارش هایی در این خصوص میشنویم، در حال شدت گرفتن است. بنابراین مقرراتی که در این رابطه وضع میشود و کم و کیف حقوق و تکالیف خانواده و جامعه و کودکان را مطرح میکند، باید همواره مورد رصد و بازنگریهای مستمر قرار گیرد. لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، با تعیین و تبیین وظایف خانواده در قبال کودک و سایر نهادهای ذیربط همچون وزارت بهداشت، آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی، صدا و سیما و نیروی انتظامی در صدد ارتقای حقوق کودکان و حمایت همه جانبه پیشگیرانه و کیفری است. کودک آزاری بزه خاص زندگی اجتماعی است که باید با ابزار مناسب تا حد امکان از ارتکاب آن جلوگیری کرد. تامین امنیت اجتماعی جامعه با برخوردار ساختن افراد از نیازهای اساسی زندگی بر پایه برنامههای فقرزدایی، توجه بیشتر به نقش آموزش و پرورش رسمی با تاکید بر فرهنگ غنی اسلامی، ایجاد هماهنگی بین نهادهای خانه، مدارس، اجتماع، رسانهها و… تبیین جایگاه قانونی در حمایت از کودکان و برای نهادهای مرتبط با کودکان، بازپروری و مشاوره و روان درمانی مرتکبان و… از راهکارهایی است که در این لایحه قانونی لحاظ شده است. نقش رسانه نیز در تبلیغ و تشریح و نقد این لایحه، حائز اهمیت است.
روزنامه «قانون» در یادداشتی با عنوان«ضرورت حمایت از حقوق کودکان به عنوان سرمایههای ملی، آورده است: امروز 16 مهر و به روایتی روز جهانی کودک است. این روز بنابر توصیه سازمان ملل که از کشورها خواسته بود تا روزی را به عنوان روز کودک اعلام کنند، تعیین شده است. البته سازمان ملل 20 نوامبر را نیز به عنوان روز کودک اعلام کرده است. اما با توجه به اهمیت رعایت حقوق کودکان، سال 1989 کنوانسیون حقوق کودک در سازمان ملل تصویب شد و کشور ما هم یکی از کشورهایی بود که این پیمان نامه را امضا کرد و به آن ملحق شد. در این پیماننامه که مشتمل بر 54 ماده و دو پروتکل است، حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی و سیاسی کودکان مورد توجه قرار گرفته است و تقربیا همه کشورها موظف به اجرای مفاد آن هستند. این کنوانسیون چهار اصول پایهای را دنبال میکند؛ اول اینکه هیچ کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد دوم، زمانیکه در رابطه با کودکان تصمیمگیری میشود، باید منافع عالیه آنان در رأس قرار گیرد، سوم کودکان حق حیات داشته و باید رشد کنند و چهارم اینکه کودکان حق دارند آزادانه عقاید و نظرات خود را ابراز کنند و این نظرات در تمامی اموری که به آنها مربوط میشود، باید مورد توجه قرار گیرد.
عبدالصمد خرمشاهی حقوقدان در ادامه این یادداشت نوشت: آنچه نباید فراموش کنیم، اینکه کودکان سرمایههای آینده هر جامعهای محسوب میشوند که دارای دنیای خاصی بوده و باید با زبان و رفتار خاصی با آنها صحبت و برخورد شود و دولتها باید زمینه رشد و تربیت و تحصیل آن ها رافراهم کنند؛ به همین دلیل پس از جنگ جهانی دوم، بهمنظور حمایت از کودکان، یونیسف شکل گرفت. وظیفه انجمن کمک به کودکان، یعنی یونیسف، مراقبت از کودکان و برآوردن نیازهای اولیه آنان در سالهای آغازین زندگی و ترغیب و تشویق والدین به تعلیم فرزندان است. همچنین نیز در مقدمه کنوانسیون حقوق کودک آمده است که کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود. در قوانین کشور ما نیز گاهی به حقوق کودکان اشاره شده است؛ برای مثال قانون کار، قانون مجازات اسلامی و قانون حمایت از کودکان نیز که در سال 1381 تصویب شده است و البته منتظر تصویب قانون جامع حمایت از کودکان و نوجوانان در مجلس شورای اسلامی هستیم اما همانطور که در بالا نیز اشاره شد با توجه با قوانین کشور باید زمینه رشد و تربیت کودکان فراهم شود. به عبارت دیگر آنها باید در فضایی شاد با امکانات کافی رشد و تحصیل کنند تا بتوانند در آینده برای جامعه مثمرثمر باشند که این مهم هم برعهده دولت و هم بر عهده سازمانهای مردم نهاد است اما ازآنجایی که سازمانها و نهادهای دولتی مانند بهزیستی، شهرداری و … بودجه کافی در این زمینه در اختیار ندارند، شاهدیم که گاهی در مورد کودکانی که به کار گمارده میشوند، اقدام خاصی صورت نگرفته است و همچنان شاهدیم که کودکان در چهارراهها به تکدیگردی و دستفروشی مشغولند. مشکل بزرگ بعدی نیز کودکان زبالهگردی هستند.
** خسارت سیل ناشی از سهل انگاری وعوامل انسانی
سیل پدیده طبیعی است زیرا اگر نباشد سفرههای آب زیرزمینی و تالابها سیراب، خاک مرطوب و زمینه برای پوشش گیاهی فراهم نمیشود پس باید از این شرایط به شکل مطلوب استفاده کرد. 2 روز پیش بود که متأسفانه به دلیل بارشهای سیل آسا 6 تن از هموطنان جان خود را در استانهای گیلان و مازندران از دست دادند. باید پذیرفت که بیش از 90 درصد خسارت سیل ناشی از عوامل انسان ساخت، چرای بیرویه دام، جدی نگرفتن آبخیزداری، مداخله در طبیعت و سهلانگاری است که در چند دهه گذشته بارها و بارها این اشتباه ها دوباره تکرار شد.
روزنامه «ایران» در یادداشتی با عنوان «درسی که باید از سیل گیلان و مازندران بگیریم» نوشت: پاییز که از راه میرسد در کنار برگریزان باید منتظر بارشهای تند و سیلآسا بویژه در استانهای شمالی باشیم که عمده بارش سالانه آنها در این مقطع از سال اتفاق میافتد. بر اساس آمار سازمان مدیریت بحران کشور در سال 96 بالغ بر یکهزار میلیارد تومان برای جبران خسارتهای سیل به زیر ساختهای شهری، کمک بلاعوض وتسهیلات بانکی به سیلزدگان پرداخت شده که البته خسارت بخش کشاورزی در آن لحاظ نشده و ذکر این نکته لازم است که این رقم شاید تنها 10درصد خسارت کلی سیل به کشورمان در سال گذشته باشد. ضمن اینکه خسارت جانی به هیچ وجه قابل جبران نیست و در عدد و رقم نمیگنجد.
در ادامه این یادداشت که به قلم زهره افشار نگاشته شد، می خوانیم: تپهها را کور کردهایم و جایش جاده ساختهایم، پوشش گیاهی را از بین بردهایم و جایش ویلا ساخته ایم، به حریم رودخانهها وارد شدهایم و خانه سازی کردهایم و در لایروبی 146 هزار کیلومتر رودخانه کشور موفق عمل نکردهایم و…. اگر به بررسی بسیاری از شهرهایی که در حال حاضر متحمل خسارت سنگین در سیل میشوند بپردازیم میبینیم جدا از بحث غافلگیری و ندادن آموزش به مردم برای حفظ جان شان، این نقاط در دهههای قبل، روستاهایی بودهاند که برنامه درازمدت برای توسعه و مدیریت شهری نداشته یا اینکه در حال حاضر هر کدام از دستگاهها به وظیفه خود در قبال مدیریت شهری و ساماندهی سیل عمل نکردهاند. جای سؤال است که در ساخت پل املش که در جریان سیل اخیر گیلان فرو ریخت، آیا اصول فنی رعایت شده و دبی رودخانه در شرایط سیلابی در ساخت آن محاسبه شده؟ یا اینکه در نقاط دیگر استانهای شمالی با وجود اینکه میدانستیم پاییز ازراه رسیده و سیلاب به دنبالش میآید تا چه حد در پاکسازی زیر پلها و مسیلها از تنه درختان و دیگر چیزهایی که میتواند مانع عبور آبهای سطحی در این حجم شود کوشیدهایم؟ و خلاصه اینکه در مجموع آیا آماده مهار و کنترل شدهایم؟ به هر روی پرداختن به علت و معلول سیل نیاز به داشتن مجالی برای بررسی کاملاً کارشناسی است ولی بد نیست روی این مسأله کمی تأمل کنیم که آیا سیل در کشور ما بیشتر است یا کشورهای اروپایی و حتی نزدیک تر، اندونزی که ما نمیتوانیم از این فرصت و نعمت بهره ببریم و در پایان اینکه آیا وقتش نرسیده که اعتبارات و بودجهای را که سالانه برای جبران سیل و بازسازی خسارات آن هزینه میکنیم به پروژههای پیشگیرانه، مقابله و کنترل آن اختصاص دهیم؟
روزنامه «آرمان» در گزارشی با عنوان «بارش های بیثمر و پرخسارت» نوشت: در روزهای اخیر بارش در استانهای شمالی کشور با حوادث فراوان همراه بود. از تاریخ 13- 15 مهر به علت سوانح جوی در استانهای مازندران، گیلان، گلستان، خراسان شمالی، سمنان، کرمانشاه، کرمان و سیستان و بلوچستان هشت نفر کشته و 95 نفر مصدوم شدند. با وجود اقدامات انجام شده و بررسی کارنامه عملکرد امدادرسانی باید به این مهم تاکید کرد که مدیریت بحران در کشور ما در زمینههای مختلف ضعیف است. از سوی دیگر در شرایط عادی نیز اقدامات مناسب برای مهار خسارتها لحاظ نمیشود. برای مثال با بررسی اخبار باید گفت که هر روز در رسانهها اخباری مبنی بر کمبود و نبود بارش منتشر میشود. این در حالی است که در زمان بارش نیز هیچ اقدام مناسبی برای مهار خسارتهای ناشی از آن انجام نمیشود.
در ادامه این گزارش آمده است: یک نماینده مجلس درباره چرایی بروز سیلاب به دلیل یک بارش و نارساییهای ناشی از آن به خبرنگار «آرمان» میگوید: در سالجاری میزان بارشها در مقایسه با میانگین هر ساله به نیمه رسید. بارش ناگهانی نیز موجب سیلاب میشود، چون در آن مناطق بارش باران محیط را گل و لای میکند و این مساله باعث از بین رفتن جانداران میشود. عزت ا… یوسفیان ملا میافزاید: بر اساس پیش بینیهای انجام شده تمامی مواردی که در بخش آب سطحی در شمال کشور شده را استانداران و نمایندگان مجلس شرایط را پیش بینی و به دکتر نوبخت گزارش کرده و بودجه اخذ شده باشد. به گفته او مساله اصلی نداشتن برنامه و بیتوجهی به شرایط است. برای مثال وقتی حرف از زلزله میشود، مردم از آن هراس دارند، اما هیچ نهادی چگونگی مواجه با زلزله را به مردم آموزش نمیدهد. این در حالی است که در کشوری همچون ژاپن مردم به دلیل آگاهی در هنگام زلزله هراس ندارند. این نماینده مجلس تاکید میکند: برای وقوع هرگونه خسارت باید تمامی جوانب را اندیشید. این در حالی است که تاکنون هیچ نهادی کم و کیف مواجهه با بحران را به افراد آموزش نمیدهند. با توجه به بروز سیلاب و خسارت های ناشی از آن باید با استفاده از کارشناسان مسائل در زمینه مدیریت بحران را به افراد آموزش داد تا در مواقع بحرانی از شدت آسیبهای ناشی از حادثه کاسته شود. این در حالی است که در مواقع بحران اغلب افراد از وظایف خود آگاه نیستند.
روزنامه «صبح نو» با درج گزارشی با عنوان «سیل و کم آبی» نوشت: چند سال است که هر وقت درباره آب و هوا صحبت می شود با واژه ای به نام «تغییر اقلیم» رو به رو می شویم که کارشناسان هر روز بیش از پیش روی آن تاکید میکنند. به گفته کارشناسان، کشور ما در حال طی کردن روند تغییر اقلیم است و آب و هوای کشور رو به گرما می رود! این در حالی است که طی چند روز گذشته سیل بی سابقه ای شهر های شمالی کشور را در بر گرفته تا جایی که مدیرکل هواشناسی مازندران معتقد است این بارندگی طی 17 سال گذشته بی سابقه بوده است. با بارش شدید باران که از روز جمعه شروع شد مردم برخی نواحی مثل نوشهر، چالوس، تنکابن، رامسر در غرب مازندران و همین طور قائمشهر، بابل، بابلسر و ساری در شرق این استان بیشترین آسیب را متحمل شدند. این سیل که با خسارات زیادی همراه بود، 15 خط اصل برق مازندران را دچار قطعی کرد و باعث شد گاز و آب در برخی نواحی مازندران با قطعی همراه شود. از دیگر خسارات این سیل بی سابقه می توان به این اشاره کرد که خانههای خیلی از ساکنان شهر های شمالی به خصوص ساکنان شهر های نوشهر و چالوس و تنکابن پر از آب شده و ماشینها در پارکینگها زیر آب فرو رفتهاند.
در ادامه این مطلب می خوانیم: این در حالی است که پیش از این هشدارهای لازم برای وقوع سیل و بارندگی شدید به مردم مازندران و مسافران هوادار این استان ها داده شده بود، با این اوصاف باز هم شاهد خسارات و تلفات زیادی بودیم. به گفته مسئولین تاکنون چند تن از جانباختگان این سیل، از مسافران این شهر ها بوده اند. تاکنون بیشترین باران در اطراف رامسر با 275میلیمتر رخ داده است. به گفته شاهدان عینی سد رامسر در آستانه سرریز شدن و پل نیاسته این شهرستان خم شده و در حال ریزش است؛ مدارس غرب مازندران برای احتیاط بیشتر از اینکه دانشآموزان آسیب نبینند، تعطیل شدهاند. البته این تنها مازندران نبوده که از سیل اخیر آسیب دیده بلکه شهرستانهای صومعه سرا، رشت، چابکسر، قلعه رودخان، رودسر، لاهیجان، ماسال و تالش در استان گیلان نیز دچار خسارت شدهاند؛ به گفته شاهدان عینی رودخانه در برخی از این شهرستان ها طغیان کرده و برخی پلها از بین رفتهاند، خانههای برخی از این شهرستانها دچار آبگرفتگی شدهاند و این طور که معلوم است تاسیسات زیربنایی در این شهرستانها به طور کلی تخریب شدهاند.
** تئاتر عنصری فرهنگ ساز در جامعه
تئاتر یکی از هنرهای هفتگانه و سرچشمه آن از آیین ها برگرفته شده است. تسلط انسان به اتفاقاتی که خارج از اراده و میل او اتفاق می افتد از ویژگی های بارز هنر تئاتر به شمار می رود. چند وقتی است که این هنر با معضلاتی همچون گرانی بلیت، عدم نظارت صحیح، نبود سالن استاندارد، حضور بازیگران سینما در تئاتر، عدم بها دادن به جوانان و گیشه محور شدن دست و پنجه نرم میکند. بنابراین تئاتر به عنوان عنصری فرهنگ ساز در جامعه شناخته می شود که از نزدیک با مردم در ارتباط است و باید بستری فراهم شود تا مردم بتوانند به راحتی به دیدن اکثر آثار نمایشی بنشینند.
روزنامه «اعتماد» در گزارشی با عنوان « دیالکتیک پنهان جامعه و تئاتر» نوشت: مدتهاست که در محافل سینمایی حرف و حدیثهای فراوانی درباره ضعف فیلمنامهنویسی به گوش میرسد. گروهی هم این فرضیه را نقد میکنند و کلیت سینمای ایران را دچار ضعفهای اساسی میدانند. به نظر میرسد که نمایشنامهنویسی ایرانی هم با بحرانهای فراوانی دست به گریبان شده است. در چند سال گذشته سالنهای خصوصی رشد چشمگیری داشتهاند و تولید تئاترهای ایرانی افزایش داشته است. در بیشتر این سالنها اغلب شاهد اجرای نمایشنامههای غربی هستیم که هیچ سنخیتی با جامعه و مردم این روزهای ایران ندارند. کیفیت اجرایی بیشتر این آثار هم بهشدت پایین است. البته نمایشنامه های ایرانی هم رشد قابل توجهی داشته است؛ با این حال پرسش اساسی این است که آیا آنها کیفیت و ماندگاری دارند؟
در ادامه این مطلب می خوانیم: پاسخ به این پرسش پژوهش طولانی را میطلبد ولی در این مجال کوتاه باید اشاره کنیم که بیشتر این آثار کیفیت مطلوبی ندارند و این موضوع کمکم تبدیل به یک بحران جدی شده است. مشکلات را میتوان به چند دسته تقسیم کرد. در ابتدا، کارگردانها علاقه دارند که نویسنده هم باشند. این امر لطمات جدی به حرفه نویسندگی زده است بنابراین دیگر شاهد نویسندگانی مانند محمد چرمشیر- افرادی که تنها در زمینه نمایشنامهنویسی فعالیت میکنند- نیستیم. جریانسازی و توجه به اصول تکنیکی درام نیز به محاق فراموشی سپرده شده است؛ گویا دیگر شاهد نویسندگانی مانند بهرام بیضایی و غلامحسین ساعدی نخواهیم بود. اگر با این نظرگاه، سری به اجراهای سالنهای دولتی و خصوصی بزنید به این موضوع پی خواهید برد. تعداد نمایشهایی هم که با توجه به موضوعات اجتماعی روی صحنه میروند به اندازه انگشتان یک دست هم نمیرسد.
روزنامه «ابتکار» در مطلبی با عنوان «برای اجرا در سالنهای دولتی باید التماس میکردیم» به گفت و گو با محمدرضا ستاری کارگردان پرداخت و نوشت: در گذشته نمایشهای مختلفی در ژانرهای گوناگون از تراژدی تا کمدی و ملودرام اجرا کردهام. آدم به شدت ریسکپذیر هستم. برایم مهم نیست که بگویند موفق یا ناموفق هستم! نظرهای مختلفی در تئاتر وجود دارد. علاقه دارم که تجربه کنم. با اینکه سن بالایی دارم ولی دوست دارم که تجربههای فراوانی داشته باشم. در حال حاضر نمایش «اضطراری» را روی صحنه دارم که شاید از دید خودم خیلی خوب باشد ولی شاید چند سال دیگر مشخص شود که اشتباههای بزرگی داشتهام. در حال حاضر مشکلات کارم را متوجه نمیشوم. از بچگی هم مینوشتم و ادعای زیادی هم داشتم. در خارج از ایران هم درس خواندم. وقتی سنم بالا رفت متوجه شدم که نویسندگی به این آسانیها هم نیست. نمایش «اضطراری» را خودم نوشتم ولی بر اساس داستانی از فالاچی است. مفاهیم مورد نظر او را در نمایشنامه به کار بردم.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم: شاگرد حمید سمندریان هم بودم. او میگفت که اگر علاقه دارید، بمانید و کار کنید؛ نباید غر بزنید. یاد گرفتهام که غر نزنم. گرفتن سالن خیلی سخت است. رک و راست میگویم که سن و سال آنچنانی ندارم ولی کار پارسالم در سالن «پالیز» خیلی ضرر کرد با این حال باز هم کار کردم. اگر تئاتر کار نکنم حالم بد میشود. دنبال اسپانسر و پول هم میروم. عقیده دارم که سالن خصوصی کمک فراوانی به کارگردانها کرده است. اگر اشتباه نکنم در سال 1392 سالنهای خصوصی کم بودند. سالن «فانوس» و سالن «مشایخی» هم بودند. یادم میآید که رفتم برای اجرا در پلاتو اجرای تئاتر شهر التماس کردم. آخرش هم سالن را به من ندادند. باید ماهها در نوبت اجرا میماندیم. بعد هم به راحتی در سالن خصوصی اجرا رفتم.
روزنامه «جوان» با درج گزارشی با عنوان « قیمت بلیت تئاتر چگونه سر به فلک کشید» می نویسد: این روزها بحث قیمت گذاری غیرمعمول بلیت اجرای یک اثر نمایشی به مساله مورد توجه بسیاری از رسانهها و حتی مخاطبان تبدیل شده است؛ مسالهای که برای اولین بار نیست که رخ میدهد و در سالهای قبل نیز شاهد افزایش غیرطبیعی بلیت نمایشهایی بودیم که البته اکثرشان به جای اجرا در یک تماشاخانه خصوصی در تالار وحدت که سالنی نیمه دولتی است به صحنه میرفتند. برخی از کارشناسان بر این باورند وقتی قرار است بهای بلیت بالکن سوم تالار وحدت که دید نامناسبی نسبت به صحنه دارد 70 هزار تومان باشد بلیت 250 هزار تومانی نمایش «بینوایان» با توجه به اجرا در سالن تازه تاسیس رویال هال که وضعیت مناسب تری نسبت به تالار وحدت برای مخاطبان تئاتر دارد، رقم معقول تری به حساب میآید البته این مساله به معنای تایید بهای بلیت غیرمعمول برای این نمایش نیست، اما در شرایطی که هیچ سازوکار قانونی برای تعیین قیمت بلیت نمایشها وجود ندارد این گمانه زنیها و اظهارنظرها پررنگ میشود.
در ادامه این مطلب آمده است: به نظر میرسد محصولات فرهنگی مثل تئاتر در حد کالاهای تجاری یا محصولات خوراکی تنزل پیدا کرده اند و با این وضعیت و با وجود شرایط سخت اقتصادی که در کشور به وجود آمده است تئاتر نیز قرار است همچون بسیاری از کالاهای ضروری خانوادهها که به دلیل گران شدن از سبد خریدشان حذف شده اند، دچار فراموشی شود. البته این مساله در حالی مطرح میشود که قشری از مخاطبان که از تمکن مالی بالاتری برخوردار هستند و یا افرادی که معتقدند برای در اختیار گرفتن یک محصول باکیفیت باید هزینه پرداخت، مشکلی با بالارفتن قیمت بلیت نمایشها ندارند و حاضر هستند برای دیدن نمایشی با پروداکشن سنگین مثل «بینوایان» که در سالن یک هتل لوکس با حضور بازیگران محبوبشان اجرا میشود و یا دیدن نمایشی جذاب در تالار وحدت که قبلا امتحانش را پس داده است، هزینه کنند. اتفاقی که به تازگی در تئاتر ایران افتاده است، باعث طبقه بندی مخاطبان میشود و تئاتر را که در چند سال اخیر و با افزایش تماشاخانههای خصوصی به هنری مردمیتر تبدیل شده بود به هنری لوکس که تنها طبقه خاصی از مردم قادر به دیدن آن هستند، بدل میکند.
منبع: ایرنا
ارسال دیدگاه