کودکان بی‌هویت طعمه اصلی قاچاقچیان اعضای بدن!

کودکانی که قربانی خشونت‌ها‌ی خانگی والدینشان می‌شوند، چند سالی است که صدر خبر‌ها‌ را به خود اختصاص داده اند! ملیکا، آتنا، اهورا، کودکان ماهشهری و دختر بچه مرندی و خیلی کودکان دیگر، قربانیانی هستند که قانون در خصوص آن‌ها‌ جدی گرفته نمی‌شود و به قول فعالین حقوق کودکان جنبه پیشگیرانه ندارد که اگر داشت امروز شاهد این همه کودک بزه دیده نبودیم! برای بررسی مشکلات کودکان، لایحه حقوق کودکان و نوجوانان و همچنین بررسی معضل کودکان بی‌هویت با فاطمه دانشور، مدیرعامل و بنیانگذار موسسه خیریه مهرآفرین به گفت‌وگو نشستیم.

به گزارش کودک پرس ، کودکانی که قربانی خشونت‌ها‌ی خانگی والدینشان می‌شوند، چند سالی است که صدر خبر‌ها‌ را به خود اختصاص داده اند! ملیکا، آتنا، اهورا، کودکان ماهشهری و دختر بچه مرندی و خیلی کودکان دیگر، قربانیانی هستند که قانون در خصوص آن‌ها‌ جدی گرفته نمی‌شود و به قول فعالین حقوق کودکان جنبه پیشگیرانه ندارد که اگر داشت امروز شاهد این همه کودک بزه دیده نبودیم! برای بررسی مشکلات کودکان، لایحه حقوق کودکان و نوجوانان و همچنین بررسی معضل کودکان بی‌هویت با فاطمه دانشور، مدیرعامل و بنیانگذار موسسه خیریه مهرآفرین به گفت‌وگو نشستیم.

 

بارها دیده شده که پدر و مادر یا حتی نامادری و ناپدری‌ها‌یی که کودکان خود را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند بعد از مدتی با فیش حقوقی آزاد می‌شوند، از آنجایی که چند روز پیش آماری مبنی بر این ارائه شد که 5/98درصد کودک آزاری‌ها‌ توسط اعضای خانواده صورت می‌گیرد به نظر شما چه اقداماتی باید انجام شود که از برخورد سهل‌انگارانه با این گونه افراد جلوگیری شود؟
در قوانین فعلی کشور نسبت به والدین سهل گرفته شده است، یعنی قوانین نسبت به والدین کودک‌آزار آسان است و به همین دلیل هم والدینی که به دلیل اذیت و آزار به زندان می‌افتند اگر آزار کودک منتهی به فوت نشده باشد، هر میزان هم که شدید باشد با چند ماه حبس این والدین آزاد می‌شوند. در صورتی هم که آزار والدین منجر به فوت کودک شود، این موضوع مجازات سنگینی در پی ندارد. ما مواردی داشته‌ایم که کودک بر اثر آزار والدین جان باخته و والدین به یکی دو سال حبس محکوم شده اند. در خیلی از مواقع هم که قاضی حبس بیشتری را در نظر گرفته است، والدین مشمول عفو شده اند! این نشان می‌دهد که یک رفعت و یک ساده‌انگاری در خصوص والدین در قوانین کشور ما وجود دارد و همین هم سبب شده که قضات بر اساس قوانینی که وجود دارد نتوانند حکم‌ها‌ی محکم تری را صادر کنند! چون آن قاضی هم دستش بسته است و بر اساس قانون می‌تواند حکم صادر کند و در واقع در این بین قانون است که با مشکل رو به رو است.

مبارزه برای احقاق حقوق کودک در ایران قدمتی طولانی دارد. خواسته این است که یک سری قانون‌ها‌ی حمایتی خاصی برای کودکان در نظر گرفته شود چون این قوانین موجود نمی‌تواند نقش باز دارنده و پیشگیری کننده را داشته باشد، مخصوصا در کشوری مثل کشور ما که معضل اول آن اعتیاد است و اعتیاد به روانگردان‌ها‌ و مواد صنعتی در دهه اخیر متداول شده و باعث شده که مصرف کنندگان این گونه مواد دچار توهم شوند و در این توهمات کودکان را مورد اذیت و آزار قرار دهند.

در عموم این کودک آزاری‌ها‌ یک موضوع اشتراک دارد و آن هم اعتیاد والدین کودک آزار است. گاهی پدر اعتیاد دارد و مادر سالم است، در چنین شرایطی وضعیت کودک بهتر است اما در برخی موارد هر دو والد دچار اعتیاد هستند و این شرایط را برای کودک بسیار خطرناک می‌کند و کودک خیلی در معرض خطر قرار می‌گیرد. با توجه به نبود زیر ساخت‌ها‌ی کافی در بهزیستی، مثل نبود مددکار اجتماعی به تعداد کافی و همچنین نبود مکانی که بتوانند به صورت موقت کودکان را در آن نگه دارند و حتی نبود قانونی که بر اساس آن مددکار بتواند مداخله کند و کودک در معرض خطر را شناسایی کرده و تحت رصد مددکاری قرار دهد، این کودکان بسیار آسیب پذیر می‌شوند! بنابر این کودکانی که این شرایط را دارا هستند در وضعیت بسیار خطرناکی قرار می‌گیرند و آمارها نشان دهنده همین موضوع است. در حالی که در ازای هر کودک آزاری آشکار 20 کودک آزاری پنهان وجود دارد که خبر آن رسانه‌ای نمی‌شود و خیلی‌ها‌ از آن مطلع نمی‌شوند.

 

متاسفانه فریاد فعالین اجتماعی حوزه کودک شنیده نمی‌شود، دیدیم که بر سر لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان چه آمد! این لایحه شاید خیلی بهتر از قوانین موجود باشد اما هنوز تا نقطه مطلوب فاصله دارد. در این لایحه هنوز هم وضعیت سلب حضانت مشخص نشده و باز هم برخورد قاطعی با والدینی که فرزندانشان بر اثر کودک آزاری فوت می‌کنند صورت نگرفته و تمامی این ضعف‌ها‌ هنوز هم وجود دارند البته با وجود همه این ضعف‌ها‌ همین لایحه با فشار افکار عمومی و پیگیری مداوم فعالان اجتماعی تصویب شد و هنوز هم در شورای نگهبان به تصویب نرسیده است و معلوم نیست سر انجام آن در شورای نگهبان چه خواهد شد. اگر هم در شورای نگهبان تصویب نشود نمی‌تواند به صورت قانون و لازم الاجرا باشد! در شرایط فعلی وضعیت کودکان در کشور ما بسیار نگران کننده است و کودکانی که در خانواده‌ها‌ی آسیب زندگی می‌کنند در شرایط بدتری قرار دارند به ویژه زمانی که دو والد دچار اعتیاد هستند و اعتیاد والدین مواد صنعتی است که عموما هم ما با چنین شرایطی مواجه هستیم.

نظرتان درباره لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان چیست؟ با توجه به این موضوع که تصویب این لایحه با اعتراضات فراوانی از جانب فعالین حقوق کودک رو به رو بود آیا این لایحه برای حمایت از کودکان کافی است؟
خیر، کافی نیست. هنوز مجازات مناسب با جرم نیست و چند ماه حبس برای کودک آزاری‌ها‌ رقم بسیار اندکی است. مثلا اگر والدینی مانع از تحصیل کودکشان بشوند جریمه آن یک میلیون تومان است که در قانون فعلی نیز به همین منوال است، یعنی می‌خواهم بگویم خیلی اتفاق محکمی رخ نداده که بتوان گفت قوانین خیلی محکم است و مجازات‌ها‌ خیلی زیاد است، بنابر این نمی‌تواند جنبه پیشگیرانه داشته باشد! اما با همه این اوصاف نکات مثبتی هم دارد برای مثال در این لایحه به مددکاران اجتماعی پرداخته شده که در قوانین فعلی چیزی در این مورد نیست! هرچند باز هم به مددکاران قدرت مداخله داده نشده و این موضوع خیلی ضعف بزرگی است. مددکاران اجتماعی اورژانس اجتماعی قدرت مداخله ندارند و این موضوع ضعف بزرگی است. در ماده 19 این لایحه درباره انتشار اخبار کودک آزاری هشدار داده شده که این یک امر دو پهلو است و آزار کودکان را به خفقان می‌برد و به سوی پنهان کاری سوق می‌دهد! با وجود این ماده خبرنگار‌ها‌ می‌ترسند که بخواهند در رابطه با کودک آزاری حرفی بزنند و در واقع جامعه‌ای که کودک می‌تواند به آن پناه ببرد را هم بسته اند! در این ماده آمده است که اگر هرکسی هویت، اطلاعات یا اسرار فرد بزه‌دیده را از طریق رسانه‌های گروهی منتشر کند، به مجازات درجه شش محکوم می‌شود. این ماده دو وجه دارد؛ یک زمانی است که والدینی کودکان خود را آزار می‌دهند فیلم می‌گیرند و منتشر می‌کنند که برای این افراد بسیار خوب است اما یک زمانی هم هست که خبرنگاری در این رابطه خبری منتشر می‌کند تا اذهان عمومی را نسبت به این موضوع حساس کند، آن خبرنگار هم مشمول این ماده می‌شود! به اعتقاد من این ماده جزو ضعف‌ها‌ی لایحه است که باز باعث پنهان کاری در امور کودکان می‌شود.

این لایحه ضعف‌ها‌ی زیادی دارد اما ما یک ضعف بسیار بزرگ تر در بهزیستی داریم! آن هم این است که وقتی کودکان به سن 18 سالگی می‌رسند از بهزیستی ترخیص می‌شوند که طی آن یا به خانواده‌ها‌ی پر آسیب برگردانده می‌شوند یا باید وارد جامعه شوند و به صورت مستقل زندگی کنند! کودک 18 ساله‌ای که در بهزیستی نتوانسته استقلال را به دلیل نوع خاص زندگی در بهزیستی کسب کند حالا 18 سالگی رها می‌شود! این یکی از مواردی بود که همه فعالین حوزه کودک به آن نقد داشتند که بهزیستی کمی بیشتر آنها را نگه دارد و وظیفه اش نسبت به این کودکان تا سن 24 سالگی افزایش یابدکه این بچه‌ها‌ در جامعه رها نشوند ! در این لایحه به این موضوع نیز پرداخته نشده است. اما عمده ترین ایراد این لایحه مناسب نبودن مجازات‌ها‌ با جرم است، مثلا در ماده این لایحه آمده است هرگونه معامله راجع به طفل و نوجوان از جمله خرید و فروش آن‌ها‌ ممنوع است و مرتکب به مجازات درجه 5 محکوم می‌شود یعنی 2 تا 5 سال زندان! این مجازات برای یک انسان مجرم خیلی سخت و سنگین نیست! به نظر من این لایحه خیلی جنبه پیشگیرانه ندارد و تنها حسن آن این است که به مداخلات مددکارانه بیشتر تاکید شده است. این لایحه در صورت تصویب هم خیلی نمی‌تواند وضعیت کودکان در معرض آسیب را بهتر کند!

چندی پیش خبر‌ها‌یی منتشر شد مبنی بر اینکه کودکان هنوز توانایی شکایت کردن از کسانی که آن‌ها‌ را مورد اذیت و آزار قرار می‌دهند ندارند. به نظرشما چه تمهیداتی باید اندیشیده شود تا این کار برای کودکان سهل بشود؟
ساختار بهزیستی ما دارای مشکل است!در همه دنیا سازمان‌ها‌یی وجود دارد که کارکرد آنها مثل بهزیستی در کشور ماست و کودکان در معرض خطر را شناسایی می‌کنند! اما در کشور ما اصلا این اتفاقات رخ نمی‌دهد! برای مثال در دادگاه‌ها‌ی خانواده شخصی به عنوان مداخله گر اجتماعی حضور ندارد که وقتی حکم طلاق صادر می‌شود و کودکی از زوج‌ها‌ی جدا شده وجود دارد، وضعیت و شرایط کودک مورد بررسی قرار بدهد. بنابر این ما در مرحله شناسایی بسیار مشکل داریم. من زمانی که در شورای شهر بودم توانستم یک جزء کوچکی از این شناسایی را راه‌اندازی کنم و با مکاتبات دائمی که با بهزیستی داشتیم توانستیم بخشنامه‌ای صادر کنیم و طی آن بیمارستان‌ها‌ ملزم شدند نوزادانی که از مادر معتاد بدون هویت بی خانمان به دنیا می‌آیند را شناسایی کنند. همین پروسه باعث شد میزان فروش کودکان و اجاره دادن آن‌ها‌ کاهش یابد. بخش دیگری از این کودکان را می‌توان حین صدور حکم طلاق شناسایی کرد. مددکاری اجتماعی را باید به مدارس مناطق پر خطر ببرند و حداقل مدارس این ناحیه به مددکاری مجهز شوند. اینها وظایف شورای عالی کشور است اما چون موضوع را نمی‌دانند و درکی نسبت به این موضوع ندارند و مجالی برای صحبت به فعالین حوزه کودک داده نمی‌شود و مدیران دولتی پشت میز نشین درباره این کودکان تصمیم می‌گیرند مسلما این کودکان مورد غفلت واقع می‌شوند. چه کسانی باید به جای کودکان شکایت کنند؟ مددکاران اجتماعی! این مددکاران باید در بهزیستی یا سمن‌ها‌ باشند اما این اختیار به مددکاران داده نمی‌شود.

به نظر شما به عنوان شخصی که در این حیطه فعالیت دارید، آماری که از کودک آزاری‌ها‌ ارائه می‌شود دقیق است؟

چند درصد کودک آزاری‌ها‌ به مراجع قانونی کشیده می‌شود؟
در ازای هر کودک آزاری آشکار، 20 کودک آزاری پنهان صورت می‌گیرد که اینها مراجعه و منعکس نمی‌شوند و کسی شکایت نمی‌کند و پنهان باقی می‌ماند. مخصوصا در رابطه با کودکان بی‌هویت که اصلا هویتی ندارند که جایی ثبت شود! مهاجرین بخشی از این بی هویت‌ها‌ هستند و بچه‌ها‌یی که خارج از روابط نکاح متولد شدند بخش دیگری از این بی هویت‌ها‌ را تشکیل می‌دهند، در بررسی‌های مددکاری ما که از خانواده‌ها‌ی بی هویت صورت گرفته بار‌ها‌ دیده شده که کودک یک خانواده اصلا نیست، هیچ کس نمی‌داند کودک کجاست و توضیحی هم در این باره نمی‌دهند و چون بی‌هویت هستند و شناسنامه ندارند شکایتی هم صورت نمی‌گیرد. معمولا این خانواده‌ها‌ خیلی خانواده‌ها‌ی مجرمی هستند و چون در خرید و فروش مواد مخدر دست دارند بیشتر هم معتادند اصلا سمت کلانتری و شکایت نمی‌روند! موضوع را اصلا مطرح نمی‌کنند و این در حالی است که کودک به طور کلی مفقود شده و شکایتی هم صورت نگرفته که کسی بخواهد مطلع شود!

سال گذشته صحبت‌ها‌یی درباره رها شدن کودکان بدون چشم و کلیه در بیابان‌ها‌ی اطراف تهران کرده بودید. در حال حاضر این روال به چه شکل است؟ آیا به این موضوع رسیدگی شد یا مغفول باقی ماند و همچنان ادامه دارد؟
من این موضوع را این گونه مطرح نکردم، من هشدار دادم نسبت به والدین و باند‌ها‌ی قاچاق اعضای بدن، در خصوص کودکان بی هویتی که در مورد آن‌ها‌ صحبت کردم. باند‌ها‌ی قاچاق اعضا کودکانی را شناسایی می‌کنند که بی هویت هستند و والدین آن‌ها‌ جرات شکایت کردن ندارند! این کودکان ربوده می‌شوند و اعضای بدن آن‌ها‌ قاچاق می‌شود! ما سال گذشته گزارشی در این خصوص داشتیم که دختر بچه ربوده شده‌ای در بیابان رها شده بود و طی بررسی‌ها‌ متوجه شدیم اعضایی از بدن او را برداشته اند و جنازه بدون اعضا را رها کرده بودند! این اتفاقات در خصوص مهاجرینی که غیر قانونی وارد کشور شده اند یا والدینی که یک مشکل قانونی دارند به خاطر آن شکایت نمی‌کنند خیلی اتفاق می‌افتد و کودکانشان طعمه قاچاقچیان اعضای بدن می‌شود!

در کل همین الان کودکان در معرض خطری در محلات پر آسیب زندگی می‌کنند که مورد غفلت واقع شده اند و ما جایی را نداریم که به صورت اختصاصی به این موضوع رسیدگی کند! بهزیستی متولی این امر است اما ظرفیت بهزیستی پاسخگوی این حجم از نیاز نیست!بنابر این بهزیستی هیچ وقت این کودکان را شناسایی نمی‌کند و علاقه‌ای هم به این کار ندارد چون نه ظرفیتش را دارد و نه توان نیروی انسانی و تجهیزاتش را دارد و نه بودجه کافی در این خصوص دارد. افراد باید به بهزیستی مراجعه کنند تا پیگیری انجام شود و این مراجعه کننده ممکن است والدینی باشند که مشکلات قانونی را ندارند و به راحتی مراجعه می‌کنند یا همسایه‌هایی هستند که یک مورد را اطلاع می‌دهند هر چند در حال حاضر مردم ما هنوز به آن میزان از حساسیت نرسیده اند که فورا موارد کودک آزاری را گزارش دهند! ملیکا دختر فلاورجانی که یک ماه به گروگان گرفته شد و مورد آزار قرار گرفت فکر می‌کنید همسایه‌ها‌ این موضوع را نمی‌دانستند؟چرا حساسیت را نداشتند که این موضوع را اطلاع بدهند؟ پس می‌بینیم هنوز حساسیت کافی برای موضوع کودک آزاری در میان مردم ما وجود ندارد و این به دلیل عدم آگاهی دادن رسانه ملی است. چرا تلویزیون 123 را تبلیغ نمی‌کند؟ چون اگر این اتفاق صورت بگیرد بهزیستی دیگر مجالی برای پاسخگویی نخواهد داشت. این مشکلات زمانی حل می‌شود که نسبت به آن یک دغدغه ملی ایجاد شود و در کشور ما تبدیل به یک مطالبه بزرگ اجتماعی شود.

 

 

 

منبع: اصفهان امروز