گروه فرهنگ و هنر کودک پرس کتاب در نگاه عموم جامعه، کالایی است همردیف دیگر کالاها و محصولات که قرار است به احساس نیازی که در زندگی عادی آنها بهوجود آمده پاسخ گوید.
موسسه خانه کتاب، آمار و وضعیت کمی نشر کتاب را در آبانماه سال جاری منتشر کرد. تأمل در بعضی اطلاعاتی که در این گزارش ذکر شده، مخاطب را به نتایج جالب توجهی میرساند. نتایجی که میتواند یک هندسه تقریبی از وضعیت نشر و مخاطبان و مشتریان به طور اعم ایجاد کند. طبق این گزارش، پرشمارگانترین کتابی که در آبانماه سال جاری زیر چاپ رفته، کتابی با این عنوان است: «دیکته شب کلاس اولیها: راهنمای اولیا بر اساس کتاب فارسی و کتاب کار فارسی». این کتاب با 33 هزار نسخه در صدر جدول تعداد چاپ کتابهای آبان قرار گرفته است. اتفاقی که شاید همزمانی آن با ماه دوم شروع مدارس، طبیعی به نظر برسد.
اما این همه اتفاقات جالب این ماجرا نیست. نیمنگاهی به عناوین کتابهایی که در رتبههای بعدی این جدول قرار گرفتهاند هم در نوع خود جالب است: «بسته مدیریت کلاسی:تابستانه (پایه نهم-دوره نخست متوسطه)»، «بسته مدیریت کلاسی: تابستانه(پایه هفتم-دوره اول متوسطه)، «نگاهی به یک دهه تجربه در شورای شهر:آنچه اعضاء شوراهای اسلامی شهر و شهرداران باید بدانند؟) «پرونده کودک 5 تا 6 سال»، «پرونده کودک 3 تا 4 سال»، «پرونده کودک 4 تا 5 سال»، «مکالمات محاورهای عربی و فارسی (سؤال عربیه و فارسیه)، در سفر عتبات عالیه(بههمراه تلفظ لاتین)»، «ریحانه بهشتی یا فرزند صالح: برنامه اخلاقی، عبادی، پزشکی و تغذیه قبل از بارداری تا پایان شیردهی» و «مجموعه کتابهای آموزش پیش از دبستان ویژه کودکان 5 تا 6سال».
کمکدرسیها و تربیت فرزند در صدر
این لیست در ضمن خود نشاندهنده یک واقعیت مهم است. عموم کتابهای مورد استقبال در بازار کتاب، برخلاف آن تصور فرهیختهپنداری که بسیاری از عموم از مفهوم کتاب سراغ دارند، مربوط به عناوینی است که مشکل و گرهی از گرههای جامعه را باز میکنند. همانگونه که در سطرهای بالاتر دیده میشود، بعد از کتابهای کمکدرسی که کارکرد مشخصی دارند، کتابهایی مورد استقبال مردم قرار گرفته است که به طور مشخص، عینی و واضح قرار است آنها را در برابر مشکلاتی که در زندگی با آنها دست و پنجه نرم میکنند راهنمایی کنند. کتابهای ناظر به راهنمای تربیت کودک در سنین ابتدایی، کتابهای راهنمای سفرهای زیارتی و در ادامه کتاب «ریحانه بهشتی» هر یک دقیقاً ناظر به یکی از نیازهای اساسی مردم در زندگی عادی و معمولی آنهاست.
کالایی در ردیف دیگر کالاها
تصور عموم از کتاب خواندن، رمانخوانی و شعرخوانی و مخاطبِ تخصصی و حرفهای بودن در رشتهها و حوزههایی مانند ادبیات و تاریخ است. تصوری که از استقبال مردم از کتاب داریم قدری با تصور فرهیختگانی از کتاب و کتابخوانی فاصله دارد. نسبت عموم مردم با کتاب مشابه نسبتی است که آنان با هر کالای دیگر دارند. مردم برای مصارف روزانه خود لبنیات و موادغذایی و پروتئینی تهیه میکنند چرا که در زندگی عادی خود به آنها «نیاز» دارند؛ آنها اقدام به خرید خودرو، پوشاک و لوازمالتحریر میکنند چرا که به این کالاها هم «نیاز» دارند.
چنانچه این گزاره را بپذیریم که تعداد شمارگان کتابهای چاپ شده که نمونههایی از آنها در سطرهای بالاتر ذکر شده بر مبنای نیاز بازار صورت میگیرد، در این صورت استقبال از کتابهای کمکآموزشی و تربیت فرزند هم در همان چارچوبی صورت میگیرد که خرید لبنیات و مواد غذایی و پوشاک صورت میگیرد. بخشی از مردم در زندگی عادی و روزمره خود به خلأ برخورد کرده و این جای خالی را احساس کردهاند. اینجاست که احساس «نیاز» شکل میگیرد و حال برای پاسخ مناسب به این نیاز، به کتاب و بازار کتاب رجوع میکند.
فهم این مساله کلید ورودِ علاقهمند کردن مخاطب عام به کتاب و کتابخوانی و فعالیتهای ترویجی است. اینکه بدانیم و یقین داشته باشیم که مردم به کتاب بهعنوان یک «محصول» و «کالا» نگاه میکنند همردیف دیگر کالاها و محصولات. همانطور که دیگر محصولات در زندگی عادی آنها جایی دارد و دردی از زندگی آنها دوا میکند پس کتاب هم باید محصولی باشد که دردی از زندگی روزانه آنها دوا کند. نگاه به کتاب و کتابخوانی از این جایگاه به کتاب به عنوان یک کالا و محصولِ فاخر نگاه نمیکند که صرفاً قرار است توسط اقشار و افراد فرهیخته مصرف شود.
مقصر ماییم!
کتاب لزوماً یک محصول و کالای خاص و ویژه برخی افراد نیست. کالایی است که در سطح مختلف میتواند پاسخگوی نیازهای افراد مختلف باشد. افرادی که هر یک برای تأمین و پاسخگویی به بخشی از نیازهای خود به کتاب مراجعه میکنند. حال در این میان یکی نیاز به راهنمایی برای تربیت فرزند دارد و طالب این نوع کتابهاست و دیگری نیاز به سرگرم شدن و غرقشدن در دنیای داستانهای آدمهای شبیه خود و برای تأمین آن به کتابهای عامهپسند رجوع میکند و سومی نیاز به درک زمان و فرهنگ و زمان و مکان دیگری غیر از زمان و فرهنگ و زمان و مکان جامعه خود و برای پاسخ به این نیاز به سراغ رمانهای کلاسیک میرود.
این نگاه، کتاب را محصولی همردیف دیگر محصولات میداند. احساس نیازهایی از قبیل احساس نیاز به کتاب کمک آموزشی یا احساس نیاز به کتابهایی در زمینه تربیت فرزند از جمله مواردی هستند که بسیاری از عامه مردم در زندگی روزانه خود آنها را احساس و لمس میکنند. حال اگر سطح مراجعه جامعه از این سطح بالاتر نیامده، مقصر آنها نیستند. شاید بخشی از مقصران این مساله همان نخبگان و رسانههایی باشند که با این مساله به حکم تحقیر نگاه میکنند. کسانی که قرار بوده احساس نیازهای بالاتر و متعالیتری در فرهنگ عامه خلق کنند و بیافرینند تا این احساس نیاز به مراجعه جامعه به سطح دیگری از کتابها باشد اما به هر دلیل درست یا نادرستی این اتفاق نیفتاده است.
ما، اعم از رسانهها و فرهنگینویسان و کتابدوستان همه در برابر پتکِ کتاب نخواندن که دائم بر سر مردم میزنیم، مسوولیم. شاید توقع بجایی نباشد که از مردم عادی جامعه آنهم در این اوضاع نابسامان اقتصادی انتظار داشته باشیم سطح نیازهای خود را تا حد نیاز انتزاعی و مجرد یک استاد دانشگاه یا شیفته ادبیات و تاریخ و هنر بالا بیاورند و این احساس نیاز، آنها را به سمت کتابهای متناسب با این فضا هدایت کند.
ارسال دیدگاه