به گزارش کودک پرس ، منظور از کار کودک فعالیتی است که کودک بهاجبار و عمدتا به علت نیاز و فقر خانواده انجام میدهد و به دلیل پرداختن به آن از حقوق اساسی خود از جمله آموزش، بهداشت، شادی، بازی و کودکی محروم میشود و این محرومیت به رشد و سلامت او آسیبهای جدی وارد میکند. به این ترتیب، کار کودکان هم به رشد فردی آنان آسیب میرساند، آن ها را از دستیابی به حقوق اساسی خود در سالهای حساس کودکی و نوجوانی بازمیدارد و هم به این دلیل که کودکان ارزشمندترین سرمایههای اجتماعی هر کشورند، مانع توسعه پایدار جامعه میشود. به همین علت آنچه در ارتباط با کار کودک باید به صورت اساسی انجام گیرد، تلاش برای حذف کار کودک است.
ممنوعیت کار کودکان، هم در قوانین و مقررات سازمانهای بینالمللی ازجمله سازمان بینالمللی کار و یونیسف آورده شده و هم در قانون کار ما برای کودکان زیر ۱۵ سال ما در نظر گرفته شده، اما در عمل عمدتا به دلایل اقتصادی شاهد گسترش کار کودکان چه در سطح خیابان و چه در مراکز و محیطهای مختلف از جمله کارگاههایی که معمولا بر اساس مصوبه هیئت دولت مشمول قوانین کار نمیشوند، کار در مزارع، معادن، ساختمانها، باربری، زبالهگردی، کار خانگی و سایر مشاغل کودکان هستیم. پرسشی که معمولا برای مردم در ارتباط با کار کودکان و راههای کمک به آنان مطرح میشود، عمدتا در حوزه کار کودکان در خیابان است که برای آنان قابل مشاهده است و بخش قابل توجهی از آنان کودکان مهاجر و پناهندهاند.
واکنش کلی مردم نسبت به کودکان کار در خیابان، واکنش مثبتی نیست و میتوان آن را به صورت زیر تقسیمبندی کرد: -برخوردهای منفی نسبت به این کودکان در خیابان، مترو، اتوبوس و… به صورت بیاعتنایی، بیتوجهی نگاه تحقیر با نگاه و کلام، بهویژه نسبت به مهاجران و نخریدن کالاهای آنان واکنش ترحمآمیز نسبت به آنان مانند خرید اجناس آنان، دادن پول و خرید غذا برای آن ها و… این برخوردها بهظاهر خوشایندند، اما الگوی رفتاری مناسبی برای کودکان نیست و کودکان گاه از این رفتارها ناراحت میشوند. واکنش درست احترام به این کودکان و خودداری از هرنوع تحقیر و توهین نسبت به آنان است.
الگوی رفتار مردم نسبت به کودکان کار در خیابان در موارد بسیاری ناشی از الگوی رفتار دولت با این کودکان است. بارها در خیابانها شاهد «جمعآوری» این کودکان از سوی سازمانهای دولتی بودهایم که در موارد بسیاری با خشونت همراه بوده است. متأسفانه دولت به جای پرداختن به معضل کار کودک، شرایط ایجاد و راههای کاهش و حذف آن، بر کودکان کار در خیابان تمرکز میکند و چون هدف اصلی حل مسئله کار کودک نیست، چگونگی رفتار دولت با کودکان کار در رفتار مردم با آنان نیز اثرگذار است.
باید بپذیریم که کار اجباری در خیابان یا هر مکان دیگر، همانگونه که از نامش پیداست، انتخاب کودک نیست و اجباری است که از طرف خانواده بر او تحمیل میشود و درواقع اجباری است که به علت شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه به خانواده وارد میشود. به این ترتیب کودک کار زیر فشار دو نهاد خانواده و دولت مجبور به کار میشود؛ دو نهادی که باید از او حمایت کنند، یکی به علت فقر و دیگری به دلیل نداشتن برنامهریزی مناسب در سطح کلان، او را مجبور به کار میکنند و به جای حذف کار کودک، به حذف فیزیکی کودک کار آن هم فقط در سطح خیابان میپردازند. اینکه مردم باید به غیر احترام و مهربانی با این کودکان چه وظایفی نسبت به آنان داشته باشند، به آگاهی و تحلیل آنان از کار کودک بستگی دارد و در این زمینه نقش سازمانهای مردمنهاد بسیار مؤثر است.
راه اساسی حذف کار کودکان «مشارکت مردم و مسئولیتپذیری دولت» است با توجه به اینکه مسئولیتپذیری بخش خصوصی هم مهم است. باتوجه به این اصل حمایت اجتماعی از کودکان و خانوادههای آنان در حوزه آموزش، سلامت، تغذیه و سایر نیازهای آن ها و ایجاد کار برای والدین و افراد بزرگسال خانوادهها، تنها راه برای کاهش، تغییر و حذف کار کودکان است.
مردم در صورتی میتوانند به حمایت از کودکان کار و نهتنها کودکان کار در خیابان بپردازند که به دو وظیفه خود به عنوان شهروند مسئولیتپذیر، عمل کنند؛ پیوستن به مشارکتهای مردمی و مطالبهگری اجتماعی از دولت به منظور پاسخگویی و مسئولیتپذیری.
منبع: شعار سال
ارسال دیدگاه