به گزارش کودک پرس ،در بیشتر موارد علت این است که کودک از جانب یکی از والدینش مورد لطف، محبت و توجه کافی قرار نگرفته است. علت دیگر این مساله، احساس ناامنی و وابستگی شدید است، ولی اصلیترین دلیل این مشکل، گوش به فرمان بودن والدین به فرمایشات اوست.
کودک میآموزد که همیشه باید به خواستههایش عمل شود و به رفتارش توجه شود. پدر و مادر خوب کسی است که عاقلانه خواهشهای طفل را تعدیل کند و هر جا خواسته کودک به اصلاح اوست با مهربانی و عطوفت عمل کند. آنجا که خواهشهای کودک به صلاح وی نیست، در کمال اقتدار با یک نگاه تند یا بیاعتنایی، او را از خواسته نابجایش منع کند.
اگر در قبال خواسته فرزندتان به هر دلیلی مخالفت کردید تحت هیچ شرایطی، حتی با وجود توصیه های دلسوزانه خانواده، عقب نشینی نکنید؛ چرا که اولین تسلیم شما در قبال خواسته نامعقول فرزندتان آخرین انصراف شما از تصمیم گیری های عاقلانه و مشفقانه تان نخواهد بود و همواره مجبور خواهید شد تسلیم خواسته های ناتمام کودکتان شوید. به این ترتیب کودک سالاری به تدریج بر تمام امور تربیتی شما حاکم خواهدشد و نمی توانید به طور صحیح و شایسته به تربیت او بپردازید.
بعضی از پدران و مادران ناآگاه، کمترین توجهی به خیر و مصلحت کودک ندارند. هدفشان، تنها راضی کردن کودک و برآورد خواستههای اوست. آنان عملا خود را مطیع و فرمانبردار و کودک را مطاع و فرمانروا میسازند و به این ترتیب، هر روز که از عمر کودک میگذرد، خودخواهتر میشود و استبداد و خودستیزی در فکرش ریشه میدواند. این قبیل والدین، ناآگاهانه و با دوستی و محبت، ریشههای سعادت فرزند خود را میخشکانند و با عواطف نابجا و محبتهای بیحد و حصرشان، آن ها را به بدبختی سوق میدهند.
خواستههای معقول باید ارضا شود، چون محرومیت و ناکامی در دستیابی به خواستهها، شخص را در آینده از لحاظ شخصیتی و زندگی فردی با مشکل مواجه میکند. دوم این که ارضا و پاسخگویی به این خواستهها باید نسبی باشد. در مباحث روان شناسی، ناکامی بهینه به معنای این است که در برخی موارد واقعا صلاح نیست به نیازهای فرزندمان پاسخ دهیم.
والدینی که فرزندان واقع گرا و منطقی تربیت می کنند، کمتر با خواسته های او دچار مشکل می شوند و بیان نشدن مسائل و ظاهرسازی در محیط خانواده، منشا اصلی خواسته هایی است که از طرف فرزندان عنوان می شوند و ما آن ها را غیر عاقلانه می پنداریم.
ارسال دیدگاه