به گزارش کودک پرس ، همانطور که می دانید امروزه شاهد پیشرفت سریع و قابل توجه در زمینه علوم اعصاب هستیم و این توسعه اطلاعات زیادی در راستای درک بهتر تکامل اولیه مغز کودکان در اختیارمان قرار می دهد. به عقیده بسیاری از متخصصان، آگاهی کافی نخستین گام برای والدینی است که می خواهند به توسعه هرچه بهتر ذهن فرزند خود کمک کنند. بدیهی است که کودکان هوشمند در کنار والدین آگاه حتی قادر به تغییر سرنوشت سرزمینی بزرگ خواهند بود. در واقع این موضوع نه تنها مزایای فردی بیشماری برای خود کودک به همراه خواهد داشت، بلکه منتج به ساخت جامعه ای سالم تر نیز خواهد شد. باتوجه به اهمیت روز افزون موارد مذکور، در ادامه مطلب راهنمایی جامع ارائه می شود که متشکل از حقایق و توصیه هایی منطقی پیرامون رشد ذهنی در سنین صفر الی شش سال بوده و می تواند همانند تجربه ای بی نظیر برای هر پدر و مادری عمل کند.
بخش مهمی از رشد مغز انسان طی دوره کوتاهی رخ خواهد داد که تحت عنوان “کودکی” شناخته می شود. همین سال های ابتدایی و البته محدود، یک بازه زمانی حیاتی را در تکامل انسان و به خصوص کارایی ذهن وی تشکیل می دهند. کودکان شما در این دوران مهارت های متعددی را فرا می گیرند که به منظور عملکرد بهینه آنها در آینده ضروری خواهند بود.
مغز چه ارگانی است و چگونه کار می کند؟
پیش از آن که به موشکافی روند توسعه و تکامل ذهن کودک بپردازیم، بهتر است ابتدا با یک سری واژگان مفید و البته تخصصی و همچنین مفاهیم مرتبط آشنا شویم.
اصطلاحات مطرح در زمینه علوم اعصاب: علوم اعصاب خود از زیر شاخه های مختلفی تشکیل می شود که بحث پیرامون هر یک نیازمند دانشی تخصصی خواهد بود. اما عموما زمانی که از دانش عصب شناسی یا “نوروساینس” صحبت می کنیم، مقصود ترکیبی ماهرانه از نورولوژی (عصب شناسی) و همینطور سایکولوژی (روان شناسی) است. این دو تخصص در کنار یکدیگر تاثیر فیزیولوژیک مغز بر عملکرد ذهنی که شامل رفتار، گفتار، تصمیم گیری ها و حتی احساسات می شود را مورد بررسی قرار می دهند.
آیا تا به حال واژه “نورون” را شنیده اید؟ نورون اصطلاحی تخصصی برای اشاره به لغت عامیانه “سلول های مغزی” خواهد بود. در واقع نورون ها اجزای اصلی تشکیل دهنده مغز و نخاع هستند و روزانه میلیون ها پیام مختلف را از مغز به سراسر اندام های بدن به واسطه یک سری سیگنال های الکتریکی انتقال می دهند. حمل و نقل سیگنال ها در فضایی ویژه با نام “سیناپس” صورت می گیرد.
در هر سیناپس “سر” یک نورون با “دم” نورون دیگر ارتباطی موثر برقرار خواهد کرد که در نهایت منتج به ارسال پیامی مشخص می شود.
بخش انتهایی نورون را تحت عنوان “آکسون” می شناسند.
میلینوژنز روندی است که طی آن یک غلاف لیپوپروتئینی (ترکیب لیپید و پروتئین) به دور آکسون تنیده می شود. همانطور که از نام این غلاف مشخص است، میلین مجموعه ای از لیپید یا همان چربی و پروتئین خواهد بود. اما این لایه چه مزیتی برای یک نورون به همراه دارد؟ جالب است بدانید که سرعت انتقال پیام در نورون های میلینه نسبت به نورون های فاقد میلین، چندین برابر سریع تر خواهد بود.
سیستم عصبی بدن انسان از دو بخش “اعصاب مرکزی” و “اعصاب محیطی” تشکیل شده است. سیستم اعصاب مرکزی یا به اختصار CNS، خود شامل دو بخش مغز و نخاع می شود. سیستم اعصاب محیطی یا PNS نیز مجموعه ای از عصب های منشعب شده به ارگان های مختلف بدن است. نیروی محرکه اصلی PNS، تحریکات خارج بدنی است که می تواند اعصاب حسی و یا حرکتی را درگیر کند. پس از تفسیر تحریک توسط سیستم اعصاب محیطی، نوعی پیام حسی (که پیام ورودی نیز گفته می شود) از طریق نخاع به مغز منتقل خواهد شد. در پی این جریان، مغز پاسخی مناسب به بخش درگیر ارسال می کند. لازم به ذکر است که تبادلات نورونی مذکور، بلافاصله و در کمترین زمان ممکن رخ خواهند داد.
اصطلاحات مطرح در زمینه ساختار مغز: طناب نخاعی رشته ای بلند و در هم تنیده از بافت عصبی است که تا دومین مهره کمری امتداد دارد. نخاع را یک مسیر “رابط” به شمار می آورند، زیرا نقش مهمی در انتقال پیام های حسی از اندام ها به مغز و همچنین پیام های حرکتی از مغز به اندام ها بر عهده خواهد داشت. نخاع در هماهنگی اکثر رفلکس های بدن نیز حضوری موثر دارد.
ساقه مغز عضوی از دستگاه عصبی مرکزی؛ CNS است که در بخش زیرین مغز قرار می گیرد. این قسمت ارتباطی مستقیم با نخاع دارد و از این طریق پیام های مغزی را به تمام نقاط بدن ارسال می کند. ساقه مغز مسئول کنترل عملکردهای پایه بدن مانند تنفس بوده و به عقیده برخی از محققین قدیمی ترین بخش مغز نیز محسوب می شود.
قسمت خلفی مغز شامل ساختار مهمی به نام مخچه است که بیشتر به خاطر وظیفه مهم خود در کنترل موتور (عملکرد حرکتی بدن) شناخته می شود. در زبان لاتین مخچه به معنای “مغز کوچک” است.
مخ بزرگ ترین بخش مغز، از لایه ای چین خورده تحت عنوان “قشر مخ” تشکیل شده است. دو نیمکره مغزی که مجموع وزن آنها در انسان بالغ به 1500 گرم می رسد، از اجزای مهم مخ هستند و توسط “جسم پینه ای” که شامل دسته ای از تارهای عصبی است به یکدیگر متصل شده اند. هر کدام از نیمکره های راست و چپ به چهار لوب مجزا تقسیم بندی می شوند؛ لوب پس سری، لوب آهیانه، لوب گیجگاهی و لوب پیشانی. در حالی که سایر قسمت های مغز در کنترل حرکات غیر ارادی نقش دارند، مخ مستقیما مسئول عملکردهای ارادی است. زمانی که یک مسئله ریاضی را حل می کنید، نام شخص خاصی را به خاطر می آورید و یا با فردی دست می دهید به صورت ناخودآگاه در حال برقراری ارتباط با همین بخش از مغز خود خواهید بود. حرکت، حافظه، پردازش حسی و زبان همگی تحت کنترل مخ هستند.
قشر پری فرونتال قدامی ترین ناحیه لوب پیشانی بوده که برخی از عجیب ترین اتفاقات بدن را رهبری می کند. به عنوان مثال عملکرد اجرایی و شخصیت به قشر پری فرونتال وابسته هستند.
تالاموس نیز یک واحد کنترلی دیگر است که در مرکز مغز قرار دارد و می تواند اطلاعات حسی و حرکتی را انتقال دهد. این بخش بر روند خواب و هوشیاری تاثیرات مهمی خواهد داشت.
هیپوکمپوس که به اختصار هیپوکامپ نیز گفته می شود، یک ساختمان عصبی خمیده است و در قسمت زیرین قشر مغز قرار دارد. هیپوکامپ در پردازش اطلاعات حافظه کوتاه مدت و همچنین طولانی مدت در کنار استدلال فضایی نقش خواهد داشت.
سیستم عصبی مرکزی از دو ناحیه ماده خاکستری و ماده سفید تشکیل شده است. ماده خاکستری عمدتا از جسم نورون ها بوده و همان جایی است که سیناپس ها شکل می گیرند. قسمت اصلی ماده سفید نیز آکسون های میلینه و فیبرهای عصبی است. این ناحیه سیگنال های مختلف را از سطح مغز و نخاع انتقال می دهد.
مطالبی را که می دانیم از چه طریقی کشف کرده ایم؟
علوم اعصاب از ابزارهای مفیدی به منظور کسب اطلاعات بیشتر پیرامون مغز انسان، نحوه عملکرد و همچنین چگونگی تکامل آن استفاده می کند. دو مورد از برجسته ترین این دسته ابزارها، “fMRI” و “مدل مطالعه موش صحرایی” خواهند بود.
fMRI یا تصویرسازی رزونانس مغناطیسی کارکردی، از جمله روش های تصویربرداری ام آر آی به شمار می رود. در این متد در حالت فعالیت و استراحت تصاویری دیجیتالی از مغز گرفته می شود و حاصل آن نشانگر عملکرد مغز به دنبال تغییرات جریان خون خواهد بود. MRI یک روش اسکن غیر تهاجمی است که می تواند کمک بزرگی در راستای درک بهتر نقش هر قسمت از مغز بر عملکردی های خاصی از بدن و همینطور تاثیر بیماریها بر فعالیت مغزی باشد.
موش های صحرایی یا رت اغلب به منظور بررسی اثر داروها و ابزارهای بیوتکنولوژی بر مغز مورد استفاده قرار می گیرند. کارایی این مدل کاملا به اثبات رسیده است زیرا ساختار مغز رت شباهت قابل قبولی به مغز انسان دارد.
توسعه و تکامل مغز طی دوران بارداری
پذیرش این حقیقت که بخش قابل ملاحظه ای از توسعه مغز طی دوران بارداری رخ می دهد، به احتمال زیاد امری آسان خواهد بود. این دوره تکاملی کوتاه مدت، همچون اسکلتی پایدار برای پرورش هوش نوزاد تازه متولد شده تا پایان زندگی وی عمل خواهد کرد. اما چه کاری از دست ما برای پشتیبانی از این مسئله ساخته است؟
مغز جنین
رشد مغز جنین طی دو هفته با تشکیل صفحه عصبی آغاز خواهد داشت. طی دوره تکاملی، چین های عصبی مجاور بخش میانی به سوی یکدیگر حرکت می کنند و در نتیجه این اتفاق صفحه عصبی تبدیل به لوله عصبی می شود که خود متشکل از چهار بخش مجزا خواهد بود؛ پیشا مغز، مغز میانی، پس مغز و طناب نخاعی. هر کدام از تقسیم بندی های نام برده در نهایت سیستم عصبی پیچیده فرزند شما را شکل می دهند. تمام موارد مذکور تا هفته هفتم بارداری تکمیل خواهند شد.
تنها پس از گذشت شش هفته جنین شروع به حرکت می کند و این فقط سرآغازی برای یک شروع بزرگ تر است. پیش از ورود به سه ماهه دوم، فرزندتان قادر به تنفس، بلع و حتی مکیدن انگشت خود خواهد بود!
آخرین بخش مغز که باید پیش از تولد تکامل یابد، قشر مخ محسوب می شود. همانطور که پیش تر نیز گفته شد، این قسمت عملکردهای ارادی بدن را تحت کنترل خود دارد. البته لازم به ذکر است که توسعه قشر مخ تا چندین سال پس از تولد نیز ادامه خواهد داشت.
چه کمکی از شما بر می آید؟
مهم ترین وظیفه ای که برای کمک به توسعه هرچه بهتر مغز کودک خود بر عهده دارید، حفظ سلامتی جسمی و روحی خواهد بود. مشاوره با پزشک و توجه به توصیه های وی از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.
از چه چیزهایی باید اجتناب کرد؟
احتمالا تاکنون بارهای بار مطالب مختلفی را پیرامون مضرات انواع داروها، سیگار و الکل در دوران بارداری خوانده اید. اما عامل مهم دیگری نیز وجود دارد که در اغلب موارد توجه چندانی به آن نمی شود. استرس می تواند تاثیرات منفی قابل توجه و حتی بازگشت ناپذیر بر توسعه مغز جنین به دنبال داشته باشد.
همچنین ممکن است شنیده باشید که باید از مصرف تخم مرغ خام یا محصولات فرآوری شده مانند سوسیس و کالباس نیز اجتناب شود. این توصیه به علت ریسک نه چندان بالا اما محتمل ابتلا به باکتریهای پاتوژن (بیماری زا) نظیر سالمونلا و یا لیستریا مونوسیتوژنز خواهد بود. درگیری با عفونت ناشی از دو میکروارگانیسم مذکور در افراد بالغ و سالم، به صورت خفیف تا متوسط گزارش شده است. اما باید توجه داشته باشید که اثر آنها بر جنین در حال رشد بسیار شدید خواهد بود. در دروان بارداری شست و شوی دقیق اقلام مصرفی به خصوص میوه و سبزیجات به منظور دفع سموم احتمالی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
بیماریهای ویروسی مانند زیکا قادر به ایجاد اختلال در روند تکامل مغز جنین هستند. از این رو رعایت بهداشت به ویژه حین سفر، خطر ابتلا به بیماریهای تهدید کننده سلامت جنین و همچنین مادر را به طرز قابل توجهی کاهش می دهد.
علاوه بر موارد فوق، یک سری از شرایط خاص محل کار و موادی که ممکن است با آنها سر و کار داشته باشید نیز بر تکامل مغز جنین اثرگذار هستند. بهتر است در مورد مواجهه با مواد پاک کننده، رنگ و یا هرگونه ماده شیمیایی دیگر با پزشک خود مشورت کنید.
خود درمانی را به کلی کنار بگذارید! در خصوص مصرف دارو از یک مسکن ساده گرفته تا درمان های تخصصی، باید نظر پزشک معالج خود را جویا شوید.
چگونه می توان از تکامل مغز جنین خود حمایت کرد؟
بدون شک دلیل اصلی اصرار بر حفظ سلامت شخصی والدین، تاثیر مهم آن بر تکامل هرچه بهتر مغز کودک خواهد بود. توصیه به مصرف روزانه مکمل های ضروری حاوی فولیک اسید و DHA (از اسیدهای چرب تشکیل دهنده امگا-3) توسط خانم های باردار نیز با همین موضوع در ارتباط است. از طرفی باید یک رژیم غذایی کامل متشکل از میوه های سالم، سبزیجات و پروتیئن کافی در نظر گرفته شود. مراجعه به موقع و مشاوره با پزشک، به شما اطمینان می دهد که در مسیر سلامتی خود و کودکتان در حرکت هستید.
در حالی که هیچ گونه شواهد دقیقی پیرامون تاثیر مثبت موسیقی کلاسیک بر رشد ذهنی کودک وجود ندارد، برخی مطالعات نشان داده اند که جنین به موسیقی واکنش نشان می دهد. باتوجه به نتیجه این دسته تحقیقات، توصیه می شود برای کودک خود موسیقی پخش کرده و با وی صحبت کنید. جالب است بدانید که مایع آمنیوتیک (مایع ای که داخل کیسه ای به همین نام در رحم مادر وجود دارد) می تواند اصوات را به خوبی انتقال دهد. بدین ترتیب جنین قادر به احساس صوتی است که مادر به آن گوش می دهد.
مراحل تکامل مغز از تولد تا شش سالگی
زمانی که یک نوزاد متولد می شود، بخش بزرگی از مسیر رشد و تکامل وی طی شده است. با این حال هنوز هم راه زیادی در پیش خواهد داشت. هنگام تولد، کودک شما تقریبا تمام نورون هایی که تا آخر عمر لازم خواهد داشت را در اختیار دارد. هرچند در این زمان اندازه مغز آنها تنها 25 درصد مغز یک انسان بالغ است.
از آن جایی که مغز کودک به سرعت در حال ایجاد سیناپس های جدید است، تولد تا شش سالگی دوره ای بحرانی برای یادگیری اصولی ترین مهارتها به شمار خواهد رفت.
به احتمال زیادی با واژه “ملاج” که لفظ علمی آن “فونتانل” است آشنایی دارید. ملاج به قسمت هایی از جمجمه نوزاد اشاره می کند که همچنان نرم بوده و استخوان آن کلسیفیه نشده است. اما اهمیت وجود چنین بخش هایی چیست؟ فونتانل ها فضایی را در اختیار مغز قرار می دهند که بتواند از طریق آنها طی نخستین سال های دوران کودکی به خوبی رشد کند. تنها در سه سالگی، مغز کودک به 80 درصد اندازه مغز یک انسان بالغ دست خواهد یافت.
در اوایل دوران زندگی، سرعت تشکیل سیناپس ها به مراتب بیشتر از هر زمان دیگری خواهد بود. در واقع حجم تولید آنها نسبت به نیازی که وجود دارد، بسیار بالاتر است. دقیقا به همین علت سرعت یادگیری در کودکان به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از بزرگسالان است.
هر کودکی با یک شخصیت منحصر به فرد متولد می شود، اما روند تکامل مغز می تواند به شدت تحت تاثیر عوامل خارجی قرار بگیرد. تقابل میان طبیعت و پرورش نیز به همین دلیل شکل گرفته است. ژن ها تشکیل سیناپس ها را رهبری می کنند، در حالی که محیط می تواند در امر تصمیم گیری به مغز کمک کند. به عنوان مثال مواردی مانند زبان یا راه رفتن که بیشتر مورد استفاده واقع می شوند، در مغز کودک ذخیره شده و چیزهایی که مورد بی توجهی قرار می گیرند به زودی از خاطر فرد پاک خواهند شد. این روند در مغز بزرگسالان نیز رخ می دهد اما با سرعتی بسیار کمتر!
جمله فوق معنای دیگری نیز دارد. بدون تمرین، مهارتهای خاص ناپدید خواهند شد! اگر می خواهید قابلیتی پایدار را در کودک خود پرورش دهید (مانند زبان دوم)، مواجهه دائمی و تمرین مداوم اجتناب ناپذیر خواهد بود. در واقع مغز انعطاف پذیر کودک فرصتی منحصر به فرد برای ایجاد پایه ای مستحکم است که در تمام طول زندگی وی استمرار می یابد.
چه چیزهایی رشد می کنند؟
- قشر بصری
در هنگام تولد، نوزاد نمی تواند به خوبی تمام عناصر موجود در محیط اطراف خود را ببیند و تنها قادر به تشخیص چندین رنگ محدود است. اما طی شش ماه نخست، سلول های مغزی به تدریج قشر بصری را تشکیل می دهند. طول نورون ها افزایش یافته و آکسون ها میلینه می شوند. همراه با توسعه فیزیکی چشم ها، نوزاد در سه ماهگی با شفافیت بیشتری محیط خود را خواهد دید. در شش ماهگی ادراکی عمیق در کنار قابلیت تمرکز به ارمغان می آید و کودک تقریبا می تواند از دریچه دید یک بزرگسال به دنیای اطراف خود نظر کند. هرچند که در ابتدا قادر به تشخیص همه چیز نبودند، اما اکنون می توانند رنگ های روشن، الگوهای جذاب و همچنین چهره افراد را تفکیک کنند. با نگاه کردن به چشمان آنها، ایجاد حالت های چهره خنده دار و مواجهه با اشکال مختلف به توسعه بهتر قشر بصری کودکان خود کمک کنید.
- مخچه
طی اولین سال های زندگی، اندازه مخچه سه برابر می شود که این امر منتج به تسریع فراگیری مهارتهای حرکتی خواهد شد. در واقع کودک ظرف مدت زمان کوتاهی شروع به چهار دست و پا راه رفتن می کند و به زودی نیز شاهد نخستین قدم های وی خواهید بود. توصیه می شود هنگامی که در حال بازی با کودک خود هستید، او را به استفاده از دست ها و پاهایش تشویق کنید.
- میلینیشن
همانطور که می دانید ساخت میلین به دور سلول های عصبی، سبب انتقال سریع تر سیگنال های مختلف خواهد شد. بدین ترتیب مغز کودک توانایی بیشتری در راستای دریافت و ارسال پیام ها و همچنین مواجهه موثر با سیگنال های چندگانه خواهد داشت. روند میلینیشن پس از تولد نیز ادامه می یابد زیرا هنوز بسیاری از نواحی مغز فاقد غلاف میلین هستند. دقیقا به همین دلیل است که کودکان بزرگتر به زمان کمتری برای تجزیه و تحلیل و ایجاد واکنش نیاز دارند.
6 تا 12 ماه : دانشمند
مشاهدات والدین: فرزندمان اسباب بازی ها و خوراکی های خود را از روی “صندلی پایه بلند مخصوص کودک” به اطراف پرتاب می کند! سپس با تلاش مقداری به جلو خم می شود تا نتیجه پرتاب های خود را روی زمین ببیند و بعد از مشاهده آنها و اینکه ناپدید نشده اند بسیار(بیشتر از والدین خود!) خوشحال می شود.
چرا: او (کودک) قصد رنجاندن شما را از انجام این کارندارد بلکه این تفریح یا بهتر بگوئیم “بازی” تجربه ای کم نظیر از “بقای اشیا” است که در دانش روانشناسی به آن پایداری اشیا نیز می گویند. بقای شیء یک مفهوم پایهای در زمینهٔ روانشناسی رشد و یکی از مهمترین ادراکاتی است که نوزادان به آن دست مییابند، چرا که بدون این مفهوم، اشیاء از نظر نوزاد وجود مستقل و دائمی نخواهند داشت. نوزاد از مسیر لمس و دست زدن به اشیاء است که به بقای شیء مقابل خود پی میبرد و این یکی از بخش های مهم نظریه رشد مرحله ای پیاژه هم محسوب می شود. تا پیش از تجربه بقای شی، ارتباط کودک با دنیای اطراف خود شامل افراد، اسباب بازی و … یک ارتباط دیداری است اما همزمان با رشد لوب قدامی مغز به تدریج مهارت های کودک در زمینه تمرکز و حرکات ارادی در مسیر توسعه قرار می گیرد. بنابراین کودک همانند یک دانشمند خوب بارها و بارها اجسام را لمس و پرتاب می کند تا پروسه “علت و معلول” کار یا تصمیم خود را مشاهده و درک کند. در این زمان اگر از فکر کودک خود صدایی بشنوید، قطعا به شما می گوید: همممم، خوراکی های من هنگامی که آنها را پرتاب می کنم ناپدید نمی شوند! آیا آنها پرواز می کنند؟ آیا مامان آنها را برای من دوباره برمی گرداند؟ باید امتحان کنم!
کمک کنیم: هرگز این معادلات ذهنی یا صدای فکر کودک خود را با حرکات نادرستی مانند انتقاد تند از پرتاب اجسام یا گفتن جملاتی مانند: کار بدی می کنی! برهم نزنیم. درک مفهوم “بقای شی” و نقاط عطف علت و معلول همگی به رفتارهایی مانند مکیدن، لیسیدن، چنگ زدن و … وابسته است. به منظور حمایت هر چه بیشتر و ایجاد فضای رشد مناسب برای مغز کودکان خود لازم است تا در منزل “فضای بله” ایجاد کنید به این مفهوم که کودک شما بتواند به راحتی و با آرامش همه چیز را لمس و آزمایش کند. حس اکتشاف و تکامل همزمان سلول های مغز کودک ارتباط نزدیکی دارند پس هرگز با فریاد “نه” او را از مسیر طبیعی رشد خارج نکنید. انواع ظروف، وسایلی که تیز و خطرناک نیستند و هر چیز دیگر که خطری برای فرزندتان ندارد را به طبقه های پایینی کابینت در آشپزخانه منتقل کنید تا سراغ آنها برود و آزمایشاتش را دنبال کند.
یک سالگی: مقلد
مشاهدات والدین: هنگامی که کودک یکساله ما تلفن منزل را برداشته و در آن فوت می کند بسیار لذت می بریم. او بارها این کار را تکرار می کند و البته بسیاری اوقات ناگهان سکوت می کند و بادقت به گوش دادن می پردازد آنقدر این کار را طبیعی انجام می دهد که احساس می کنیم به اشتباه شماره کسی را گرفته و در حال گوش دادن به مکالمه است!
چرا: در حالیکه نوزادان از ابتدای تولد علاقه خاصی به تقلید از محیط دارند اما “تقلید باقصد” را در اولین سال تولد خود آغاز می کنند. آنها بدنبال سوژه هایی در محیط اطراف خود برای تقلید کردن هستند. لوب قدامی و آهیانه ای کودک، بخش هایی از مغز که نقش مهمی در توسعه قابلیت تکلم و مهارت های اجتماعی دارند، رشد سریعی دارند، همزمان نیز افزایش قابلیت ها در حرکت چهاردست و پا و همچنین راه رفتن را شاهد هستیم که همگی نشانه هایی از تکامل بخش های مختلف مغز فرزندمان خواهد بود. در این زمان برای اولین بار مشاهده می کنیم که فرزندمان قاشقی را درون قابلمه می چرخاند یا آنکه در 15 تا 18 ماهگی زندگی خود- از همان قاشق عملکرد میکروفون را تقلید می کند. این حرکات در واقع پلی برای “بازی های تقلیدی” دوران کودکی است. ماشین بازی، دکتربازی، خاله بازی، عروسک بازی و … همگی نوعی بازی تقلیدی و البته بسیار اثرگذار هستند.
کمک کنیم: آیا کودک خود را مقابل تلویزیون روشن قرار می دهید تا با اسباب بازی های خود بازی کند؟ عادت استفاده از سرو صدای تلویزیون به عنوان پس زمینه یا بهتر بگوئیم وسیله ای برای سرگرمی فرزندتان، را فراموش کنید! براساس گزارش های موجود، کودکان آمریکایی روزانه حدود 4 ساعت به همین روش غیر مستقیم درگیر تلویزیون هستند یعنی بی آنکه بطور مشخص برنامه ای را ببینید صدای تلویزیون را در گوش خود دارند. بررسی ها بیانگر آن است که این رویکرد، بازی کودکان را مختل کرده و کیفیت آنرا به شدت پایین می آورد. فراموش نکنید که فرزند شما حتی نیازی به برنامه های آموزشی-تلویزیونی ویژه کودکان ندارد. هیچ وسیله آموزشی هم نیاز نیست فقط بگذارید بازی کند، والدین خود را ببیند و همان تقلیدهایی که دوست دارد را به نمایش بگذارد. مثلا به مانند شما دراز بکشد، سرفه کند، نظافت کند و…
دو سالگی: مستقل
مشاهدات والدین: فرزندتان اصرار دارد تا هنگام سواری کمربند ماشین اسباب بازی را خودش ببندد. اصراردارد و شما را متوجه می کند که حتما خودش باید این کار را انجام دهد. حتی اگر بخواهید به او کمک کنید ممکن است این کار موجب خشم و واکنش کودک شود.
چرا: توانایی تکلم و کلمات در این رده سنی به میزان قابل توجهی دامنه یادگیری آنها را افزایش داده است. تمامی چیزهایی که می تواند به زبان آورد، سرو صداهایی که در ارائه آنها مهارت یافته و در نهایت مهارت های بیشتر حرکتی؛ همگی زمینه ای را برای حس جدیدی به نام “استقلال” در کودک ایجاد می کند. اکنون زمانی فرارسیده که کودک احساس می کند وجودی مجزا از والدینش دارد زیرا خودش می تواند به تنهایی کارهایی را انجام دهد. اینجاست که والدین از جملاتی مانند : تو نمی توانی، برایت دشوار است و مواردی شبیه این ها زیاد استفاده می کنند.
کمک کنیم: کودک قدرتمند! ممکن است تمایلی به نشستن در آغوش والدین خود برای کتاب خوانی و داستان های مصور نداشته باشد اما این دلیل نمی شود که شما به عنوان پدر یا مادر از این کار دلسرد شوید زیرا کتاب خوانی برای کودک اثر مهمی در توسعه مهارت های کلامی او خواهد داشت. از سوی دیگر کودکانی که دائما داستان های گرم و شاد گوش می دهند عملکرد بهتری در یادگیری از خود به نمایش خواهند گذاشت. پس با لج بازی کودکان خود کنار آمده و هوشمندانه به آنها اجازه دهید تا یک کتاب را انتخاب کنند، سپس بگذارید تا با وسایل مورد علاقه خود بازی کنند اما همزمان خواندن کتاب را برایش آغاز کنید. این روش را دائم دنبال کنید: او بازی می کند و شما کتابی که انتخاب کرده را برایش می خوانید. حتما می دانید که حضور صدای برنامه های تلویزیونی به عنوان پس زمینه بازی فرزندتان می تواند آثار مخربی بدنبال داشته باشد اما صدای والدین و در حال کتابخوانی بهترین صدای پس زمینه محیطی هنگام بازی فرزندان خواهد بود.
سه سالگی: متفکر
مشاهدات والدین: حتما بارها یا بهتر بگوئیم هزاران بار از فرزندان خود پرسش “چرا” شنیده اید؛ آنهم فقط طی یک روز!
چرا: مرحله بسیار مهمی از رشد تکلم با نیمکره چپ مغز در ارتباط است. بانک لغات کودک شما بین 500 تا 800 کلمه ظرفیت دارد که با آنها می تواند جملات 3 تا 5 کلمه ای را برزبان آورد. علاوه براین توانایی مشاهده یا دیدن در فرزندتان تخصصی تر شده است، زیرا چیزهای زیادی را مشاهده می کند اما نمی تواند درک کاملی از رویدادها و اتفاقات محیط اطراف خود داشته باشد. این عدم درک زمینه استفاده از “چرا” را فراهم می کند.
کمک کنیم: در برابر هجوم چراهای کودک فقط و فقط باید صبوری کرد. هر چند دشوار است اما هرگز سعی نکنید فرزند خود را خاموش کنید. تحقیقات نشان می دهد که هدف کودک از طرح سوالات در سن 3 سالگی به هیچ عنوان جلب نظر والدین نیست بلکه آنها می خواهند به راز رویدادهای و اشیا اطراف خود پی ببرند. در این مرحله چنانچه کودک به پاسخ صادقانه دست نیابد بازهم پرسش خود را تکرار می کند و این کار تا ابد ادامه خواهد داشت! اگر او از شما سوال می کند که مارها بدون گوش چگونه می شنوند؟ و شما سوال او را با پاسخ شاید نمی شنوند از سر خود باز می کنید این مورد چیزی از یک جنایت کلامی کم ندارد. بنابراین بازهم از شما سوال های جدیدی درباره گوش مار می کند پس بهتر است به او بگوئیم آنها گوشی متفاوت با انسان دارند و گوش شان درون بدن قرار دارد. کمی گه بزرگ تر شوی می توانم این سوال را دقیق تر برایت پاسخ بگویم. شاید با این روش پاسخگویی مخالف باشید یا آنرا بی فایده بدانید اما شک نکنید که کودک به خوبی هیجان و متانت شما را در رابطه با چیزی که سوال کرده درک می کند و از پاسخ شما لذت می برد به عبارت دیگر همراه با جوابش “حس ارزشمندی” را نیز دریافت می کند.
چهار سالگی: رویاپرداز
مشاهدات والدین: شکل جدید از بازی های تقلیدی در کودک مشاهده می شود؛ یا بهتر بگوئیم این بازی ها تخصصی تر توسط وی اجرا می شوند. او گاهی نقش فرزند را برعهده دارد و دور بعدی بازی عهده دار رُل والدین می شود. در این میان معمولا با قدرت آدم های بد را نیز شکست می دهد.
چرا: کودک در این مرحله سنی تکامل بیشتری را در خود احساس می کند. آثاری از تفکر انتزاعی در او مشاهده می شود و با شناختی که از زمان برایش ایجاد شده می تواند اهداف کوتاه مدتی را برای خود تنظیم کند. این توانایی ها در مجموع کمک می کند تا هنگام بازی سناریوهای جالبی را به نمایش بگذارد و نقش های مختلفی را بازی کند. به اعتقاد رواشناسان؛ بازی تقلیدی یا نقش آفرینی راهی است که کودک از آن برای اکتشاف افکار دیگران استفاده می کند تا بتواند برای مثال وضعیت یک دکتر یا پلیس را بهتر درک کند.
کمک کنیم: بدنبال بازی کودکان خود در فضاهایی دارای عناصر طبیعی باشیم. تحقیقاتی که در دانشگاه تنسی(آمریکا) انجام شده؛ مشخص کرد محیط بازی طبیعی با حضور چمن و گل اثر بسیار بیشتری در توسعه خلاقیت های کودک در مقایسه با محیط بازی با حضور فلز یا آسفالت دارد. در شرایطی که کودک 4 ساله علاقه زیادی به بازی با همسالان خود دارد و همواره احساس می کنیم که لازم است تا به اصطلاح همبازی همسال داشته باشد، چنانچه از شما(هر کدام از والدین) برای پیوستن به بازی خود دعوت کرد به سرعت بپذیرید و همراه او شوید. تحقیقات روانشناختی کودک اثبات کرده: هنگامی که کودکان با والدین خود بازی های تقلیدی را انجام می دهند، آن بازی به مراتب پیشرفته تر و تخصصی تر شده و کودک با جدیت بیشتری سعی در ایفای کم نقص نقش خود را دارد. در این زمان است که شما به هنرپیشه ای برای فیلمی تبدیل می شوید که کارگردانی آنرا فرزندتان برعهده دارد و این نقطه اوج بازی تقلیدی خواهد بود.
پنج سالگی: همه کاره
مشاهدات والدین: امکان پرداختن به کاری در خانه بدون حضور فرزندمان وجود ندارد! همیشه حاضر است و می خواهد به ما کمک کند. هنگامی که برای مرتب کردن انباری به پارکینگ می رویم، زودتر از ما خود را به آنجا رسانده و پیوسته پیشنهاد جابجایی اجسام را می دهد. تصور انجام یک کار در خانه بدون حضور این همکار ویژه تقریبا غیر ممکن است! و گاهی اوقات از تکرار این وضعیت کلافه و فراری هستیم.
چرا: کودک در این رده سنی بطور ناگهانی متوجه می شود که رفتارش بر دیگران اثرگذار است. در می یابند: اگر داشته های خود را با دوستانشان به اشتراک بگذارند آنها را شاد می کنند/ اگر بتوانند تا 10 بشمارند مادرشان را به تحسین وا می دارند/ اگر یک لیوان آب برای پدر بیاورند، نوازش و تشکر را بدنبال دارد و …
بدین ترتیب کودک به نوعی در می یابد که مقبولیت حس بسیار خوبی است و بدنبال آن است تا از محیط بیشتر دریافتش کند. این حس خوب نتیجه رشد سریع قشر مغزی پیش پیشانی است که با توجه به تحقیقات پزشکی نقش بسیار مهمی در تجربه خُلق دارد.
کمک کنیم: وقتی کودک شما کارهایی را متفکرانه انجام می دهد و تلاش می کند تا نظرتان را جلب کند هرگز او را از تعریف و تمجید خود محروم نکنید. برای مثال هنگامی که با برادر یا خواهر کوچکتر خود به زیبایی بازی می کند بارها از این کار خوبش بگویید و او را تشویق کنید زیرا کودک به خوبی حس درونی شما را همراه با کلامتان درک می کند. تحقیقات اخیر در رابطه با کودکان 5 ساله نشان می دهد که کودکان در پیش بینی و ارزیابی احساسات دیگران بسیار خوب عمل می کنند.
6 سالگی: قاضی
مشاهدات والدین: از اینکه فرزند 6 ساله شما رفتاری بزرگوارنه در برابر دیگران بویژه با کودکان کوچکتر از خود دارد متعجب و در عین حال خشنود هستید. خوشحال کردن دیگران برایش اهمیت زیادی دارد. به سرعت در رابطه با رفتارها و رویدادهای خانه نظر خود را اعلام می کنند.
چرا: در این زمان دقت او به محیط اطرافش بیش از هر زمان دیگر است. نسبت به آنچه که می بیند واکنش و تحلیل های خاص خود را دارد. به هیچ عنوان به رویدادهای اطرافش بی تفاوت نیست. در 6 سالگی لوب قدامی رشد جهشی و تندی را تجربه کرده و هر چه بیشتر محتوای شخصیتی فرزند شما را شکل داده است. همانطور که می دانید چاره یابی، هیجانات، تمرکز و از همه مهمتر قضاوت از جمله کارکردهای این بخش از مغز است. فرزندتان برای تمام رویدادهایی که طی روز مشاهده می کنند، قضاوت های خاص خود را دارند.
کمک کنیم: مغز کودک شما هم اکنون (در 6 سالگی) به مرحله ای از تکامل رسیده که وی را قادر به قضاوت و برخورداری از دیدگاه شخصی می کند. اما جریان رشد همچنان با سرعت ادامه دارد، دقیقا به همین دلیل است که باید کودک را به سمت یادگیری های هدفمند سوق داد. موسیقی انتخاب بسیار خوبی می تواند باشد. زیرا تحقیقات اثبات کرده مغز یک کودک 6 ساله تنها 20 روز پس از دریافت آموزش هر نوع موسیقی شروع به تغییراتی مثبت کرده که منتج به افزایش مهارت های اجتماعی و بهبود تکلم می شود.
چگونه می توان محیطی غنی برای رشد و توسعه مغز کودک به وجود آورد؟
- تعامل اجتماعی
انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند و بنابراین تعجب آور نیست که تعاملات اجتماعی تاثیر مهمی بر توسعه مغز کودک داشته باشند! فعالیت های اجتماعی در حالتی که کودک به طور فعال توسط والدین خود حمایت می شود، قادر به تقویت مهارتهای مرتبط و همچنین تکامل هرچه بهتر مغز خواهند بود. به منظور موفقیت در این زمینه، با کودک خود به گونه ای کاملا مستقیم گفت و گو کنید. مکالمه سازنده نه تنها مرکز زبان در مغز را تکامل می بخشد، بلکه می تواند ارتباطاتی قدرتمند را نیز بنا کند که پایه ای مستحکم برای مهارتهای اجتماعی کودک در آینده به شمار خواهد رفت.
- برنامه های مهدکودک
تصمیم گیری پیرامون ثبت نام کودک در مهدکودکی که قادر به توسعه ذهنی وی باشد، همواره یکی از بحث برانگیز ترین مسائل میان بسیاری از والدین بوده است. هرچند که این انتخاب وابسته به فاکتورهای زیادی است و موضوعی کاملا شخصی محسوب می شود، اما مطالعات صورت گرفته در موسسه کودکان شهری حاکی از مهارتهای شناختی و تعاملات اجتماعی قوی تر در کودکانی است که تجربه مهدکودک را در اختیار دارند. جالب است بدانید که فضای مهدکودک همچنین می تواند خطر ابتلا به مشکلات تاخیر در رشد جسمی و یا ذهنی را تا اندازه قابل توجهی کاهش دهد.
- رژیم غذایی
اگرچه اظهار نظر در مورد رابطه پیچیده غذا و مغز بسیار دشوار خواهد بود، اما واضح است که تغذیه مناسب برای رشد کامل مغز فاکتوری ضروری محسوب می شود. مغز به مقادیر زیادی انرژی و مواد مغذی نیاز دارد تا قادر به عملکرد دقیق باشد. تامین انرژی و ماده در نخستین سال های زندگی که مرحله اصلی تکامل مغز هستند، از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار خواهد بود. یک تغذیه سالم باید حاوی طیف متنوعی از ویتامین ها، املاح و مواد حیاتی مورد نیاز برای بدن همچون آهن، پروتئین و مواد معدنی باشد. تمامی موارد مذکور می توانند اثری ماندگار و البته موثر بر مغز فرزند شما بر جای بگذارند.
“تغذیه مناسب در اوایل دوران کودکی بخش مهمی از رشد مناسب مغز را سبب می شود”
اگر تغذیه نوزاد از شیر مادر باشد، به احتمال زیاد مایل به استفاده از مکمل ویتامین دی با هدف جلوگیری از کمبود این ویتامین مهم خواهید بود. اما علت این انتخاب چیست؟ آیا شیر مادر مواد ضروری مورد نیاز نوزاد را در اختیار ندارد؟ با وجود مزایای متعدد شیر مادر در مقایسه با شیر خشک، این تغذیه حاوی مقادیر کافی از ویتامین دی لازم برای کودک نیست. ضمن این که نوزاد هم در دوران ابتدایی زندگی خود، به خوبی در معرض نور خورشید قرار نخواهد گرفت. از طرفی توجه مادر به تغذیه خود در دوران شیردهی نیز اهمیت زیادی دارد. هرگونه کمبودی می تواند محتوای شیر مورد استفاده نوزاد را تحت تاثیر قرار دهد. پس از اتمام این دوران هم باید بر تامین غذاهای سالم همچون تخم مرغ (حاوی پروتئین)، سبزیجات (حاوی ویتامین ها) و همچنین ماهی (حاوی اسیدهای چرب امگا-3) تمرکز کنید.
- فعالیت بدنی
سلامت مغز وابسته به سلامت مابقی اعضا بدن است. تحقیقات نشان داده اند که ورزش در دوران کودکی منتج به بهبود عملکردهای شناختی و همچنین اندازه بزرگتر هیپوکامپ می شود! با توجه به این موضوع توصیه می شود از همان سال های ابتدایی زندگی، فرزندتان را به مشارکت در فعالیت های بدنی متناسب با سن و قدرت فیزیکی وی تشویق کنید. حتی می توانید با هدف شکل دهی به یک سبک زندگی سالم و کاملا فعال، از وی بخواهید ورزشی که به آن علاقه دارد را به صورت حرفه ای دنبال کند. فعالیت های فیزیکی مفرح در فضای باز بهترین گزینه برای شروع این روند سازنده خواهد بود.
- تجربیات جدید
محیطی خلاقانه که کودک را در معرض انواع ایده های جدید، اشیاء و تجربیات کاربردی قرار می دهد، در نهایت منتج به توسعه ذهنی سالم و در عین حال کنجکاو خواهد شد. از طرفی ثابت شده است که مواجهه با این عوامل در سنین پایین تر، تاثیرات پایدارتری نیز خواهد داشت. البته لازم است در بهره برداری از محیط های مذکور، به تناسب آنها با سن کودک نیز دقت شود.
- اجتناب از استرس های سمی و ساخت روابط مثبت
مقصود از استرس سمی چیست؟ این استرس به طور مداوم سبب برانگیختگی پاسخ های استرس زا در کودک می شود. لازم به ذکر است که استرس بخشی طبیعی از سیستم بیولوژیک ما را شامل می شود و حاصل آن پاسخ سریع به خطرات بالقوه خواهد بود. اما زمانی که این پاسخ های استرسی تبدیل به چرخه ای بدون انتها شوند، تخریب پیشرونده مغز و بدن را به همراه خواهند داشت. استرس سمی زودرس در اثر عواملی همچون فقر، قرار گیری در معرض خشونت و بی توجهی به ویژه در مورد کودکانی که حمایت قوی و آرامش حقیقی را از جانب خانواده خود دریافت نمی کنند، به سرعت رشد خواهد کرد.
توسعه استدلال منطقی
در دوران کودکی اغلب تصمیمات فرزند شما با استفاده از منطق اشتباه و یا ناقص صورت می گیرد و این موضوع بخشی از روند رشد طبیعی وی خواهد بود. آموزش صحیح و اصولی از جانب والدین و به خصوص معلمان در فضای آموزشی به آنها کمک می کند تا بر دیدگاه محدود خود نسبت به جهان اطراف غلبه کنند. مدارس نقش مهمی در این پیشرفت خواهند داشت اما والدین نیز می توانند با استفاده از فعالیت های خاص کودک خود را یاری دهند.
- شمارش
کودک راه زیادی پیش رو دارد تا به طور کامل درک کند که ظاهر همیشه گویای باطن نیست. به عنوان مثال اگر چیزی از نظر اندازه بزرگتر از دیگری باشد، صرف نظر از تعداد مشابه کودک آن را “بیشتر” قلمداد خواهد کرد. برای آن که بتوانید استدلال منطقی را در وی تقویت کنید، آموزش شمارش یکی از بهترین روش های ممکن خواهد بود. این مدل از تمرین های مغزی و فعالیت هایی که منتج به یادگیری می شوند، برای کودکان سه سال به بالا بسیار مفید هستند.
- آشنایی با تشابهات و تمایزات
در این مورد می توانید از بازی های تشخیصی استفاده کنید. برای مثال از کودک خود بخواهید تفاوت های دو تصویر نسبتا مشابه را برای شما توضیح دهد. توسعه مهارت های شناختی کودک به طور مستقیم بر استدلال منطقی وی تاثیرگذار خواهد بود.
- فعالیت های حسی
فعالیت های حسی به ویژه آنهایی که قدرت دست ها را به کار می گیرند، از جمله خارق العاده ترین متدها برای کمک به مغز خواهند بود. به تدریج که مغز روند دریافت و ارسال اطلاعات را بهبود می بخشد، کودک نیز مهارت بیشتری در راستای استفاده از اندام های خود به دست می آورد. آنها را به بهره برداری از حواس خود به واسطه ارائه تصاویر جذاب، وسایلی که بافتشان قابل لمس است و همچنین غذاهای متنوع تشویق کنید. متد تکاملی مذکور در پاسخ گویی به موقع و مناسب کودک به محرک ها نقش بزرگی خواهد داشت.
- طرح پرسش
همانطور که می دانید کودکان علاقه زیادی به طرح پرسش های گوناگون دارند. این موضوع مزیتی اساسی برای روند توسعه مغز آنها به شمار می رود و جالب است بدانید که شما نیز وظیفه مهمی در این مورد بر دوش دارید. در واقع باید بتوانید به کودک خود آموزش دهید تا سوالاتش را به گونه ای صحیح و اصولی مطرح کند. همچنین از او بخواهید پاسخ سوالش را پیش بینی کند. با مشارکت در چنین فعالیت های ساده ای، قادر به توسعه هرچه بهتر مغز فرزند خود خواهید بود. فرض کنید کودکتان در مورد موضوعی کنجکاو شده است. وی را به ارائه فرضیه ای آزمایشی در این باره ترغیب کنید. آزمون و خطا نه تنها اعتماد به نفس او را بالا خواهد برد، بلکه مسیر صحیح طرح سوال را نیز به وی آموزش خواهد داد.
- مشارکت در حل مشکلات روزمره
تصور کنید که برای بازدید از یک باغ وحش به همراه کودک خود برنامه ریزی کرده اید اما متوجه شده اید که امروز باغ وحش تعطیل است. حال توصیه می شود به فرزند خود توضیح دهید و از وی بخواهید در مورد فعالیتی جایگزین بحث کند. با انجام این کار کودک می آموزد که چگونه باید در حل مشکلات روزمره مشارکت کند.
توسعه حافظه
فراموشی و یا به اصطلاح “آمنزیا” دوران کودکی باعث می شود اغلب خاطراتی که پیش از شش سالگی اتفاق افتاده اند را به یاد نیاوریم. اما باید توجه داشته باشید که این موضوع از اهمیت خاطرات دوره مذکور نمی کاهد. تجربیاتی که از زمان تولد تا شش سالگی شکل می گیرند، درک کودک نسبت به جهان اطراف خود را ارتقا خواهند داد. به یاد آوردن موارد مختلف نیز مهارتی است که نیازمند صرف زمان، تمرین و همچنین توسعه خواهد بود. حافظه به انواع مختلفی تقسیم بندی می شود که همگی در توسعه مغزی کودک اثرگذار هستند.
- حافظه صریح
این نوع حافظه که تحت عنوان حافظه اخباری نیز شناخته می شود، خود دو دسته اصلی دارد: حافظه معنایی (ذخیره واقعیت ها) و حافظه اپیزودیک یا رویدادی (ذخیره تجربیات شخصی). به طور کلی دسترسی به حافظه صریح آگاهانه صورت می گیرد. این حافظه خود را در نخستین سالهای زندگی کودک (سه ساله اول) نشان داده و حتی ممکن است در نوزادان نیز فعال باشد.
- حافظه کوتاه مدت
حافظه کوتاه مدت اطلاعات ورودی به مغز را در یک بازه زمانی محدود (نهایتا 15 الی 30 ثانیه) ذخیره می کند. بدین ترتیب پردازش اطلاعاتی در کار نبوده و خاطرات ذخیره شده در این بخش نیز مورد استفاده قرار نمی گیرند.
- حافظه عملیاتی
این حافظه درست مانند حافظه تصادفی یا رم رایانه است. در واقع مورد نام برده خاطراتی به شمار می رود که در حافظه کوتاه مدت ذخیره شده و برای تصمیم گیری در لحظه استفاده می شود. حافظه عملیاتی در زمینه حل مسئله و همچنین تنظیم رفتاری نقش مهمی خواهد داشت. در کودکان ظرفیت این حافظه حدودا نصف بزرگسالان است اما به گذشت زمان و تمرین رشد خواهد کرد.
- حافظه بلند مدت
این مدل حافظه ای است که به صورت نامحدود ذخیره می شود.
- حافظه خود زندگی نامه ای
حافظه خود زندگی نامه ای زیرشاخه ای از حافظه صریح بوده که در آن حافظه معنایی و رویدادی با هم ترکیب شده اند. این ترکیب موجب به یاد آوردن اپیزودهایی خاص در جریان زندگی یک فرد می شود.
حافظه نوزاد در ابتدا به گونه ای مبهم آغاز به کار می کند و طی نخستین سال های دوران کودکی توسعه خواهد یافت. در واقع نشانه هایی قوی از حضور حافظه در کودکان را می توان به واسطه اولویت دهی آنها به صدای مادر پس از تولد و همچنین درک روابط علت و معلول پس از شش ماهگی به اثبات رساند.
آگاهی از این موضوع که فرزند شما چه نوع قابلیت های حافظه ای در اختیار دارد، می تواند منتج به آموزش بهتر آنها و همچنین درک مناسب تر والدین از انتظارات کودک شود. به عنوان مثال تا هفت سالگی نیز مهارت به یاد آوردن خاطرات پیچیده و به ویژه آنهایی که همپوشانی زمان و مکان دارند، تکمیل نخواهد شد. توانایی کودکان برای به یاد آوری خاطرات و یا اطلاعات مختلف، فاکتوری مهم در تمام طول زندگی آنها خواهد بود. این قابلیت با رشد آنها فرصت تصمیم گیری، برنامه ریزی و استفاده از تجربیات گذشته را امکان پذیر می سازد. به طور خلاصه مهارت استفاده از حافظه، ابزاری فوق العاده برای توسعه شناختی کودک محسوب می شود.
هرچند تسریع روند توسعه حافظه به معنای واقعی امکان پذیر نخواهد بود، اما استراتژی های متعددی وجود دارد که می توانند نقشی حمایتی ایفا کنند. مواردی که در ادامه اشاره می شوند، همین هدف را دنبال خواهند کرد:
پیش از هر چیز از کودک خود بخواهید “داستان پردازی” کند. این فعالیت اهمیت زیادی دارد زیرا خلق داستان های مختلف بخشی اساسی از فرهنگ هر جامعه ای به شمار می رود. داستان پردازی ابزاری قدرتمند به منظور ارتباط گیری با خود درونی و همینطور حافظه خواهد بود. جالب است بدانید که داستان ها در مقایسه با حقایق، ماندگاری بیشتری در ذهن دارند. از این رو اگر می خواهید به تقویت حافظه فرزندتان کمک کنید، از وی بخواهید در مورد وقایع مهمی که برایش روی می دهد داستانی منحصر به فرد خلق کند.
فاکتور مهم بعدی “تکرار” است. کودک شما به صورت روزانه در حال تمرین ناخودآگاه با حافظه محدود خود خواهد بود. تکرار و تمرین مداوم منتج به ایجاد ارتباطی قوی میان بخش های مختلف مغز و به دنبال آن به یاد آوری سریع تر اطلاعات مورد نیاز می شود.
استراتژی سوم که از ارزش بالایی نیز برخوردار است، مربوط به بهره برداری از ارتباطات، واژگان و همچنین برقراری روابط موثر می شود. به همان نسبت که خودآگاهی کودک در مورد حافظه و مهارتهای شناختی خود افزایش می یابد، قابلیت وی برای به کار گیری استراتژی های پیچیده و یادگیری سریع تر نیز افزایش خواهد یافت. در واقع با استفاده از دایره لغات گسترده تر نه تنها می توان در امر داستان پردازی موفق تر عمل کرد، بلکه خاطرات نیز به یاد ماندنی تر می شوند. به منظور دست یابی به این هدف کودک خود را آموزش دهید تا تصویری کلی از داستان مد نظرش نقاشی کند. حال نوبت به تفسیر دقیق تصویر می رسد. از وی بخواهید در فواصل زمانی مختلف نقاشی خود را برایتان توضیح دهد. آیا هر بار این کار را با همان دقت مرتبه اول انجام می دهد؟
تکامل عاطفی
آیا تاکنون عباراتی مانند “بلوغ عاطفی” و یا “هوش هیجانی” را شنیده اید؟ هرچند ممکن است مفهوم اصلی این عبارات با آن چه که در ذهن دارید متفاوت باشد، اما هوش هیجانی ویژگی مهمی برای هر عضوی از جامعه به شمار خواهد رفت.
“اگر کودک هوش هیجانی نداشته باشد، قادر به درک مناسبی از پاداش و یا مجازات نخواهد بود و بدین ترتیب ممکن است نتیجه صحیحی را در رفتار خود بروز ندهد”
هر نوزادی پس از تولد می تواند به کنش های عاطفی واکنش نسبی نشان دهد، با این وجود تا توسعه کامل اجتماعی و عاطفی راه زیادی پیش رو است. اساس چنین هوشی، همدلی و یا به بیان دیگر مهارت درک فرد مقابل از نظر احساسی خواهد بود. برای کمک به توسعه هوش هیجانی در کودک خود، محیطی سرشار از عشق برای وی ایجاد کنید. از او بخواهید همانطوری با دیگران رفتار کند که دوست دارد با خودش رفتار شود.
از جمله دیگر عناصر مهم هوش هیجانی که ناشی از همدلی است، می توان به هوش درون فردی یا درک خود و همچنین هوش میان فردی یا توانایی درک احساسات و انگیزه های دیگران اشاره کرد. عنصر اول مهارتی ضروری برای خودسازی محسوب می شود در حالی که عنصر دوم کودک را تبدیل به رهبری قوی، یک بازیکن تیمی همه فن حریف و همینطور دوستی دلسوز خواهد کرد.
توسعه هوش هیجانی معمایی جالب پیرامون نحوه پاداش دهی به کودک و یا تنبیه وی مطرح می کند. پیش تر نیز اشاره شد که هوش هیجانی به طور مستقیم بر درک مناسب کودک از این مفاهیم تاثیرگذار خواهد بود. به همین دلیل آگاهی از مراحل پیشرفت هوش هیجانی و توسعه مغز کودک در ابتدایی ترین دوران زندگی وی اهمیت زیادی دارد. در ادامه به مراحل مهمی از این توسعه و تکامل اشاره خواهیم کرد:
- رده سنی 2 الی 3 ماه
با آغاز این زمان کودک شروع به لبخند زدن می کند. جالب است بدانید که این موضوع تغییر بسیار مهمی محسوب می شود زیرا نه تنها این لبخند نوعی ابزار اجتماعی به شمار می رود، بلکه کودک از این طریق با والدین خود و یا هر فرد دیگری ارتباط برقرار خواهد کرد. گریه نیز عمدتا با هدف دریافت پاسخ و توجه به نیازی خاص رخ می دهد.
- رده سنی 9 الی 10 ماه
در این مرحله شاهد پیشرفت سریع در حافظه کوتاه مدت و بلند مدت و همچنین برقراری ارتباطات جدید میان لوب پیشانی با مراکز کنترل احساسات در مغز هستیم. بدین ترتیب با فرا رسیدن نه ماهگی، کودک قادر به تجربه “اضطراب جدایی” و “ترس از افراد بیگانه” خواهد بود. اضطراب جدایی احساسی منفی است که به واسطه دوری از والدین در کودکان بروز می یابد. این حالت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است زیرا بخشی از توسعه شناختی آنها به شمار می رود. در واقع در این دوره از زندگی کودک سرپرستان اصلی خود را در اولویتی دراماتیک نسبت به سایر افراد قرار می دهد.
- رده سنی 18 ماه الی 2 سال
کودکانی که در این گروه سنی قرار دارند، قادر به درک مفاهیم پایه ای همچون “درست” و “اشتباه” خواهند بود. رشد لوب پیشانی همراه با تقویت مهارتهای زبانی، این امکان را برای کودک مهیا می سازد تا با موفقیت بیشتری قادر به درک احساسات فرد مقابل باشد. در این مرحله قابلیت های عاطفی همانند همدلی، هوش درون فردی و میان فردی در مسیر تکامل قرار خواهند گرفت.
- رده سنی 3 الی 4 سال
پس از 3 الی 4 سالگی، روابط اجتماعی کودک با دیگر همسالان خود تقویت می شود و با راهنمایی های والدین می آموزد که اسباب بازی های خود را با دوستانش به اشتراک بگذارد. به اشتراک گذاری وسائلی که کودک به آنها تعلق خاطر دارد، مهارت همکاری وی با دیگران را تقویت می کند. از طرفی یک کودک چهار ساله قادر به برقراری ارتباط میان وقایع مختلف و تنبیهی خواهد بود که از جانب والدین در نظر گرفته شده است.
شما می توانید به رشد احساسی فرزند خود کمک کرده و وی را آماده مدیریت عواطفش کنید. تحقیقات نشان داده اند که توانایی فردی به منظور دسته بندی احساسات، از تصمیمات هیجانی و بدون فکر جلوگیری خواهد کرد. بنابراین به کودک خود آموزش دهید تا تمامی احساساتش از غم، درد و انزجار گرفته تا شادی را با شما در میان بگذارد. البته باید توجه داشته باشید که هوش هیجانی در کنار دیگر انواع هوش در انسان معنا می یابد. کودکانی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردار هستند و قادر به ایجاد رابطه عاطفی بهتری با دیگران هستند، در مدرسه نیز عملکرد مناسب تری را نشان می دهد. علاوه بر موارد فوق، احساسات نقش مهمی بر قدرت به یاد آوری مسائل متفاوت خواهند داشت. هرچند فعالیت های ریاضی و علمی برای موفقیت ضروری هستند، اما آن دسته از فعالیت هایی که منتج به کشف احساسات درونی هر شخص می شود نیز برای کمک به روند توسعه مغزی حیاتی خواهند بود.
توسعه زبان
جالب است بدانید که سرعت پیشرفت و تکامل زبان در کودکان با مقدار کمی همیاری از جانب والدین، چندین برابر خواهد شد. زبان شناسان از تئوری جالبی حمایت می کنند که معتقد است کودکان با علم ذاتی به قواعد دستوری زبان های مختلف متولد می شوند و برای فراگیری آن ها تنها کافیست در معرض زبان مورد نظر قرار داده شوند. همین تئوری علت تشابهات متعدد موجود در زبان های متفاوت را بیان می کند.
اعتقاد بر این است که طی سال نخست زندگی، مغز کودک نسبت به زبان مادری خود آگاه خواهد شد. مهم ترین مسئله در این دوره رویارویی حداکثری کودک با زبان های مختلف عنوان شده است. برای مثال اگر می خواهید زبانی فراتر از زبان مادری را به فرزند خود آموزش دهید، باید در یک سال اول زندگی وی تا حد امکان به همان زبان صحبت کنید.
کتب ادبیات متناسب با سن و سال کودک و به ویژه آنهایی که همراه با داستان هایی جذاب هستند ضمن کمک به توسعه مغز، پذیرش وی برای فراگیری زبانی جدید را نیز افزایش خواهد داد. در حدود 18 ماهگی، کودک شروع به تجربه ناگهانی از توسعه سریع نواحی دخیل در یادگیری زبان می کند. آنها در این زمان واژگان بیشتری را می آموزند و در حافظه خود به ثبت می رسانند.
آیا تا به حال در مورد کودکان دو زبانه فکر کرده اید؟ قرار گیری آنها در معرض مکالمه و برقراری ارتباط با زبانی به غیر از زبان مادری خصوصا در اولین سال های زندگی، مزایای متعددی به همراه خواهد داشت:
- بهبود مهارت های شناختی
- ارتباط موثر با تعداد بیشتری از افراد جامعه
- تاخیر در شروع زوال عقل
- دسترسی به ابزارهای عملکردی موثر با هدف بیان نظرات و یا ایده های بکر
چگونه توسعه مغز بر توانایی های فیزیکی اثر می گذارد؟
با توجه به مطالب اشاره شده، قطعا با نقش مهم مغز در تکامل همه جانبه ذهنی و جسمی کودک آشنا هستید. از طرفی خود مغز مرکز کنترل اصلی بدن فرزندتان محسوب می شود. در ادامه کمی پیرامون نوروساینس و تاثیر آن بر تکامل قابلیت های کنترلی و همچنین چگونگی بهره برداری کودک از توان حرکتی خود بحث خواهیم کرد.
عضلات قدرتمند بدون حضور یک سیستم هدایتی همه فن حریف، کارایی چندانی نخواهند داشت. به همین علت است که توسعه مناسب مغزی همگام با توسعه مناسب فیزیکی در حرکت خواهد بود. مغز مشخص می کند که کدامیک از عضلات منقبض شوند و کدامیک در وضعیت استراحت باقی بمانند. همانطور که می دانید یک نوزاد توانایی زیادی برای کنترل اعضای بدن خود ندارد. این کنترل به مرور زمان و در نتیجه توسعه بیشتر مغز، افزایش خواهد یافت.
- مهارت های حرکتی
توسعه نوروموتور و یا روند یادگیری مغز به منظور استفاده از بدن، در دو وضعیت متفاوت تعریف می شود: قابلیت های حرکتی بزرگ که مهارت کنترل گروه های عضلانی حجیم به شمار می رود و دیگری قابلیت های حرکتی ظریف که بیشتر فعالیت های عضلانی دقیق و جزئی تر را تحت مدیریت خود دارد. قابلیت های حرکتی بزرگ سریعتر از مدل دیگر توسعه یافته و به فرزند شما کمک می کنند تا چهار دست و پا راه برود، تعادل خود را حفظ کند و در نهایت به راحتی راه برود. زمان بیشتری به منظور تکامل قابلیت های حرکتی ظریف نیاز خواهد بود که در آینده ای نزدیک منتج به مهارت بهتر کودک در راستای ساخت و یا تغییر وسایل مختلف شود.
- هماهنگی دست- چشم
هماهنگی دست- چشم که بعضی اوقات تحت عنوان هماهنگی “چشم- دست” نیز شناخته می شود، شامل استفاده مغز از اطلاعات چشم با هدف هدایت دست است. جالب است بدانید که این بخش از توسعه مغزی، یکی از دشوارترین مراحل تکامل برای یک کودک محسوب می شود. مهارت حسی- حرکتی مذکور با افزایش سرعت مغز در دریافت و پردازش اطلاعات، به طور چشمگیری پیشرفت خواهد داشت. بدین ترتیب کودک با گذشت زمان قادر خواهد بود فعالیت های دقیق تری را از طریق دستانش انجام دهد. این مهارت حتی با تمرین در بزرگسالان نیز قابل بهبود خواهد بود.
اگر نگران توسعه مهارتهای فیزیکی فرزندتان هستید، پزشک متخصص اطفال می تواند یک درمانگر فیزیکی مناسب را به شما معرفی کند. همکاری موثر با چنین فردی، ضمن شناسایی سریع مشکل منتج به رفع راحت تر آن نیز خواهد شد.
آسیب مغزی؛ اگر کودک من تجربه ضربه به سر و آسیب ناشی از آن را داشته باشد چطور؟
همواره یکی از مهم ترین نگرانی های والدین جلوگیری از آسیب به سر کودک بوده است. اما خبر خوب این است که اکثر ضربات چندان جدی نخواهند بود. سدهای محافظتی متعددی وجود دارد که تا جای امکان از آسیب مغزی جلوگیری می کنند (جمجمه سخت، غشاهای محافظتی به نام مننژ و مایع مغزی نخاعی که مغز و نخاع را احاطه کرده است). البته توصیه می شود دائما از فرزند خود مراقبت های ضروری را به عمل بیاورید. با این حال در صورت بروز هر گونه حادثه، بررسی دقیق کودک به خصوص طی 24 ساعت اول حیاتی خواهد بود.
در کل دو نوع آسیب وجود دارد؛ خارجی (آسیب به پوست سر) و داخلی (آسیب به جمجمه، رگ های خونی داخل جمجمه و خود مغز). هرچند صدمات خارجی ظاهری ترسناک دارند، اما تنها لایه ای سطحی را درگیر می کنند و شدت زیادی نخواهند داشت. در مقابل صدمات داخلی می توانند بسیار جدی باشند و احتمال نیاز به جراحی را افزایش دهند.
ترومای مغزی خفیف چیست؟
یکی از شناخته شده ترین و شایع ترین آسیب های مغزی، ضربه خفیف به سر در اثر برخورد یک جسم خارجی است. اگرچه این مورد در اغلب موارد حداقل عوارض جانبی را به دنبال دارد، اما همچنان از اهمیتی بالا برخوردار خواهد بود. ترومای خفیف در کوتاه مدت می تواند منجر به از دست رفتن موقتی عملکرد مغز شود. اما با گذشت زمان و تداوم ضربات، احتمال آسیب دائمی نیز وجود خواهد داشت.
اکنون به چندین نشانه در راستای تشخیص بهتر ترومای مغزی خفیف در کودک اشاره خواهیم کرد:
کبودی روی سر
خواب بیشتر و یا کمتر از حد معمول
گریه و یا فریاد در واکنش به تغییر وضعیت سر
گریه شدید و غیر معمول
تحریک پذیری
استفراغ
از دست دادن علاقه به بازی
شکایت از سردرد
بروز رفتارهای غیر عادی
توجه داشته باشید که جراحات فیزیکی بخشی کاملا طبیعی از روند استقلال و تکامل کودک را تشکیل می دهند. اما به عنوان والدینی آگاه باید از صدمات تهدید کننده حیات و یا آسیب هایی که تبعاتی شدید در پی دارند، به خوبی جلوگیری کنید.
تاخیر در توسعه مغزی
مغز انسان ارگانی بسیار پیچیده است و ممکن است طی روند تکامل آن بخش های متفاوتی با اشکال رو به رو شوند. واضح ترین نشانه تاخیر در توسعه مغزی، عدم توانایی آن برای دست یابی به نقاط عطف رشد در هر مرحله سنی خواهد بود. بنابراین اگر نگران این موضوع هستید و علامت خاصی نیز رویت کرده اید، مراجعه به پزشک متخصص اطفال ضرورت خواهد داشت. تحقیقات مختلف نشان داده اند که جلسات روانپزشکی نیز تاثیر قابل توجهی در کمک به کودکان مبتلا به تاخیر در توسعه مغزی به همراه دارند.
جمع بندی
در مجموع توسعه مغز کودکان از زمان تولد تا شش سالگی، فرآیندی بسیار پیچیده را به خود اختصاص می دهد. این تکامل در یک دوره کوتاه شش ساله نه تنها کاملا حیاتی خواهد بود، بلکه حاصل آن کودک را تا آخر عمر وی نیز همراهی خواهد کرد. هرچه اطلاعات والدین در زمینه چگونگی عملکرد مغز کودک و همچنین نحوه توسعه آن بیشتر باشد، توانایی حمایت از فرزندان نیز بالاتر خواهد بود. فعالیت های ضروری و البته مناسب برای هر رده سنی، یاری گر کودک به منظور رشد کامل و همچنین سریع عنوان شده اند.
سلام
بسیار لذت بردم و مطالب با لحن قابل فهم بیان شده بود .