نگاهی به کاربردهای «قصه درمانی » برای کودک و نوجوان

به گزارش کودک پرس،  دیگر خیال کودکان در جهان افسانه ها و اسطوره ها سیر نمی کند. جای قصه ها را بازیهای رایانه ای و موبایلی گرفته اند و هرچه بیشتر بچه ها با این بازی ها سرگرم می شوند، خانواده ها هم اختلالات و مشکلات رفتاری بیشتری در کودکانشان گزارش می کنند. کار به جایی رسیده که بسیاری از روانشناسان بیشتر تمرکز خود را بر مطالعه بر روی کودکان و درمانهای مختلفی می گذارند که بتواند اختلالات روانی همچون پرخاشگری، اضطراب و… را کاهش دهد و آن ها را برای زندگی در یک جامعه بهنجار آماده تر کند. هرچند این درمان ها به محض رویارویی کودکان با عوامل زمینه ساز اختلالات همچون نوع رفتار خانواده ها، بازی های خشن رایانه ای و… دوباره به جای خود برمی گردد.
این است که خانواده ها امروز اختلالات رفتاری بیشتری را نسبت به نسل های گذشته در کودکانشان گزارش می کنند؛ برخی روان شناسان می گویند، این وضع نتیجه دور ماندن از بازی های کودکانه، قصه و… است.

اختلالات شایع در کودکان
می گویند امروزه پرخاشگری یکی از رایج ترین انواع اختلالات روانی در میان کودکان است. در کنار آن، افسردگی را می توان نام برد و همچنین اختلالاتی چون لجبازی و…. بسیاری معتقدند که بین بازیهای خشن رایانه ای و این اختلالات روانی ارتباط مستقیمی وجود دارد؛ این گزاره البته دیگر در حد فرضیه نیست و پژوهش های مختلف آن را با متغیرهای گوناگون آزموده اند و هر بار هم این فرضیه ها تایید شده است. این است که دکتر فریبا تابع بردبار، روان شناس عمومی و استاد دانشگاه پیام نور شیراز می گوید که اختلالات رفتاری گوناگونی در کودکان دیده می شود که بیشتر آنها ریشه در «اضطراب» دارد؛ او توضیح می دهد: «یکی از عمده ترین اختلالاتی که در کودکان می بینیم اضطراب است که به نظر من این اختلال زیربنای دیگر اختلالات همچون لجبازی، نافرمانی و… است و این اختلالات را در میان کودکانی که به ما مراجعه می کنند زیاد می بینیم».
در این شرایط که کودکان هرچه بیشتر نشانه های اختلالات روانی را نشان می دهند، کارشناسان می گویند که آنان از قصه دورتر و دورتر می شوند؛ شاهدش هم می تواند همین باشد که امروزه خانواده ها اختلالات رفتاری بیشتری در کودکان خود گزارش می کنند. دکتر تابع بردبار که خود با روش درمانی به نام قصه درمانی آشناست می گوید که خانوادهها اطلاع کافی از قابلیتهای داستان های کودکانه ندارند؛ او توضیح می دهد: «وقتی برای خانوادهها توضیح می دهیم که چگونه می توانند با کمک قصه مفاهیم و مضامین را به کودکانشان یاد دهند، تعجب می کنند و بیشتر از کارکردهای داستانی قصه ناآگاه هستند».
این ناآگاهی از کارکردهای درمانی قصه باعث شده که بسیاری از خانواده ها از کتاب مناسبی که باید برای کودکانشان فراهم کنند هم بی خبر باشند. خانواده ها نسبت به خرید تبلت و تلویزیون برای کودکان اقدام می کنند ولی کتاب قصه نمی خرند و اگر هم می خرند اغلب کتاب قصه های دم دستی را انتخاب می کنند که در مغازه ها در دسترس است و عموما به محتوا توجه نمی کنند تا کتاب قصه ای را برای کودک خود انتخاب کنند که به راستی برای کودک آموزنده باشد.

لذت از دست رفته کتابخوانی
سرانه مطالعه در مجموع در ایران بالا نیست. برآوردهای غیررسمی از سرانه مطالعه در استانی چون فارس، از این حکایت می کند که در خوشبینانه ترین حالت باید سرانه مطالعه در فارس 8 دقیقه باشد. حالا کودکانی که هنوز سواد خواندن و نوشتن ندارند و حتی کودکان دبستانی و نوجوانان هم بیشتر وقتشان را میگذارند پای بازی های رایانهای. این می شود که از جهان داستان و قصه دورتر و دورتر می شوند.
به نظر زهرا فرشاد، نویسنده ادبیات کودک، خانوادهها لذت قصهخوانی را از فرزندان خود گرفتهاند؛ نویسنده کتاب های «متولد محله سه انگشتی ها»، «مار پاپتی»، «ایلا؛ نگهبان باغ وحش» و کتاب در آستانه انتشار «کوچه قهر و آشتی» می گوید: «بیشتر خانواده ها اگر کتاب میخرند برای این است که کتاب خریده باشند نه اینکه به راستی بخواهند فرزندانشان لذت قصه خوانی را تجربه کنند این البته در شرایطی است که فرهنگ کتابخوانی در جامعه ما بسیار ضعیف است».
این نویسنده ادبیات کودک، روایت می کند که بارها برای راهاندازی یک نمایشگاه کتاب به مدرسه ای در جنوب شهر رفته ولی آن قدر مدیر مدرسه نسبت به اهمیت کتاب و قصه بی توجه بوده که به رغم تلاش های بسیار موفق نشده این نمایشگاه را برپا کند. او این وضع را نشانه عمومیت داشتن ناآگاهی از اهمیت قصه می داند. خانم فرشاد توضیح می دهد: «اگر خانواده بخواهد کتاب برای کودکش بخرد، کتاب آموزشی تهیه می کند در حالی که بچه ها از این وضع منزجر شده اند. این می شود که کودک لذت داستان خوانی را یاد نمی گیرد».
به نظر بسیاری از کارشناسان، اینکه بسیاری از بزرگسالان از کتابخوانی گریزان هستند هم ریشه در همین رویکرد دارد؛ اینکه درس خواندن در مدرسه برای دانش آموزان لذت بخش نیست و همه انواع کتابخوانی برایشان با درس خواندن تداعی می شود.

سلامت روان کودکان
هر چقدر سلامت جسمانی کودکان برای خانواده ها مهم است و اندازه دور سر، قد، وزن، تغذیه مناسب و واکسیناسیون را برای کودکان خود دارای اهمیت می دانند، به سلامت روان آنها کمتر توجه می کنند. اصلا شاید بتوان گفت در کشور ما برای کودکان از ابتدای تولد تا 7 سالگی که به مدرسه می روند، برنامه ای وجود ندارد. این است که دکتر محبوبه البرزی، عضو هیئت علمی بخش مبانی تعلیم و تربیت دانشگاه شیراز معتقد است که برای آوردن قصه به زندگی کودکان کاری بسیار گسترده تر از برگزاری کارگاه های آموزشی نیاز است. او می گوید: «خانواده ها با کتاب و کتابخوانی بیگانه هستند و در این زمینه فرهنگ سازی هم نمی شود.
برای همین اهمیت دارد که پیش از رسیدن بچه ها به مرحله دبستان، در پیش دبستانی ها و حتی مرکزهای بهداشتی، آشناسازی با مطالعه قصه انجام شود».دکتر البرزی ادامه میدهد: «همان اندازه که به بهداشت کودک توجه می شود باید فرصت برای عرضه کتاب فراهم باشد و در این زمینه به یک حرکت جهادی نیاز است».اینک پرسش اینجاست که آیا ضعف محتوا در آثار تولیدی ایرانی هم وجود دارد. چه اینکه هم اکنون بسیاری از آثار تولیدی یا محتوای کافی ندارند یا اینکه خارجی هستند. به نظر دکتر البرزی، اگرچه در کشور مشکل تولید محتوای ادبیات داستانی کودک و نوجوان وجود دارد ولی این شرایط در حال بهبود است.
وی توضیح می دهد: «اکنون تولید محتوا بهتر شده و اگر عزمی برای خرید محصولات ادبی باشد، بی گمان عزم نویسندگان هم برای آفرینش آثار بهتر ،بيشترمی شود».ایران در حوزه ادبیات کودک و نوجوان دارای آثار پرباری است؛ مشهور ترین آنها شاید داستان ماهی سیاه کوچولو، نوشته صمد بهرنگی باشد؛ با این حال امروزه در این حوزه هم رکودی مشاهده می شود؛ همان اتفاقی که انگار در دیگر حوزه های ادبیاتی ما رخ داده؛ آیا عصر طلایی داستان های کودک دوباره از راه می رسد؟