نقض حقوق کودک جهت جذب فالوور توسط والدین

به گزارش کودک پرس ،سمانه سمیعیان، به قرارگیری دائم بسیاری از کودکان در مقابل دوربین و در شبکه های مجازی توسط خانواده ها اشاره و اظهار کرد: قرار گرفتن دائم کودک مقابل دوربین و تشویق کاذب او، سبب اهمیت بیش از اندازه نظر دیگران برای کودک است و در این صورت آنها می آموزند که برای جلب توجه دیگران دست به هر کاری بزنند و از خود واقعی شان فاصله بگیرند.

وی ادامه داد: این کودکان یاد می گیرند باید برای جلب رضایت والدین خود کارهای مورد علاقه آنها را انجام داده و به تمام خواسته های آنها تن دهند در این صورت دیگر از خودشان عقیده و ایده ای ندارند و این یعنی نابودی هویتی که در حال شکل گیری است.

این کارشناس ارشد روانشناسی با اشاره به اینکه کودک باید کودکی کند و برای کشف و تجربه ترغیب شود، تصریح کرد: در این صورت کودک نمی تواند ویژگی ها و فضای روانی هیچ کدام از این دوره ها را به خوبی بفهمد و تجربه کند، برعکس با دنبال کردن دنیای بزرگترها، نمی تواند شخصیت مستقلی داشته باشد.

سمیعیان از دوران کودکی و نوجوانی به عنوان دوران شکل گیری ارزش ها یاد کرد و گفت: سوال اینجاست که به راستی این کودکان با چه ارزش هایی آشنا می شوند؟ این کودکان همیشه در حسرت کودکی تجربه نکرده خود هستند و این حس ناکامی به عنوان حسی بسیار مخرب، یکی از مشکلاتی است که آنها در بزرگسالی تجربه می کنند.

این درمانگر تخصصی کودک و نوجوان خاطرنشان کرد: عدم کسب مهارت و گسترش توانمندی ها در دوران کودکی سبب می شود افراد در بزرگسالی دستاویزی برای ارائه شخصیت خود نداشته باشند و این تجربه حس پوچی برای آنها آسیب های بسیاری را به همراه دارد.

وی با تأکید بر اینکه این کودکان با کودکان کار که به ناچار برای کسب درآمد تلاش می کنند، هیچ تفاوتی ندارند، بیان کرد: هر دو کودک با منع شدن از تجربه های منحصربفرد دوره ای که باید زندگی کنند، مشغول به کار دیگری شدند که این نقض آشکار حقوق کودک است.

این کارشناس ارشد روانشناسی یادآور شد: انتشار عکس های کودکان از تمامی لحظات زندگیشان در فضای مجازی توسط مادران آنها، نقض حریم خصوصی کودک است، کودکی که به حریم خصوصی اش احترام گذاشته نشود چطور می تواند به حریم دیگران احترام بگذارد؟

سمیعیان در پایان مطرح کرد: یکی دیگر از مشکلات عمده در مورد انتشار عکس و فعالیت های کودکان در فضای مجازی، القای این حس برای مادران دیگر است که این کودکان و خانوادهایشان الگوی موفقی از فکر و رفتار هستند، درحالیکه در واقعیت اینگونه نیست.