به گزارش کودک پرس ، در تکنیک دوم که همان تکنیک «محیطی» است. خانوادهها نقش زیادی دارند بهطوری که خانوادهها میتوانند با ارائه آموزشهای لازم دستیابی به آماج جرم را برای بزهکاران دشوار کنند. شما در نظر داشته باشید که اگر یک کودک با آموزشهای لازمی که از سوی والدینش میبیند خوب را از بد و دروغ را از راست تشخیص دهد دیگر بستر مناسبی برای افراد بزهکار وجود ندارد. البته آموزشهای لازم در این خصوص باعث میشود تا خلافکاران برای فریب کودکان و طعمههایشان انرژی زیادی را صرف کنند و همین عامل موجب میشود که بسیاری از آنها از ادامه فریب و عملشان به دلایلی چون کمبود وقت صرفنظر کنند.
تکنیک «وضعی» نکته دیگری است که میتواند باعث پیشگیری از وقوع جرایم مرتبط با کودکان شود. والدین با افزایش مقاومت جسمانی کودکانشان میتوانند سد محکمی در برابر بزهکاران ایجاد کنند. به هرحال وقتی کودکی به آسانی به داخل خودرو کشیده میشود یا براحتی همراه فرد بزهکار میرود، بسیار خطرناک است حال آنکه اگر کودکان به لحاظ وضعی مقاومت جسمانی بالایی داشته باشند و در برابر بزهکاران با زور بدنی یا فریاد و جیغ مقاومت کنند، مانع بزرگی بر سر راه افراد متخلف قرار میدهند. البته در این میان لازم است که کودکان بدانند که با تهدید بزهکاران نباید آرام بگیرند.
تکنیک چهارم هم «اجتماعی» است. در این تکنیک خانوادهها باید با اطلاعرسانی و ارائه آگاهیهای لازم از فضا و محیط اطراف به کودکانشان با آنها دوست و همراه باشند. به طور مثال بسیاری از مشکلات کودکان امروز در فضای مجازی رخ میدهد و والدین میتوانند در کنار فرزندانشان وارد فضای مجازی شوند تا آنها را از خطرات و تهدیدات احتمالی مصون بدارند.
البته در خصوص هرچهار تکنیک برخی از خانوادهها بر این باور هستند که بازگو کردن و توضیح در مورد مسائل اینچنینی میتواند احساس نا امنی را در کودک پدیدار کند اما بواقع اینگونه نیست و در اغلب پروندهها میبینیم که ساده لوحی و ساده انگاری کودکان باعث فریب و آزار و اذیتشان میشود.در مورد اطفال هم که هنوز به ادراک کافی نرسیدهاند باید گفت که در اغلب موارد غفلت خانوادهها باعث بروز جرم و جنایت میشود بنابراین خانوادهها باید با دقت و تدبیر بسیار مراقب کودکان باشند و آنها را از طعمه شدن دور کنند.بزهکارانی که بهدنبال آسیب رساندن به اطفال هستند چند انگیزه دارند که مهمترین آنها جنسی، انتقام و اختلالات روحی و روانی است.
متأسفانه در کشور ما بسیاری از افرادی که مشکلات روانی و روحی دارند در جامعه رها هستند و هیچ نظارتی هم برعملکرد آنها وجود ندارد. حتی برخی از آنها تحصیلکرده هم هستند و به طور کلی هم نمیتوان گفت که هرکسی دارای تحصیلات عالی بود فرد سالمی است. اما در مجموع انتظار میرود که وقتی جنایتی صورت میگیرد و در رسانهها بازتاب داده میشود، علل و انگیزه جنایت هم با شفافیت مشخص شود.
منبع: ایران آنلاین
ارسال دیدگاه