به گزارش کودک پرس ، «مادری که کودکش را ابزاری برای تبلیغات اینستاگرامی میکند»، «پدری که برای کودکش محافظ شخصی میگیرد و با انواع و اقسام وسایل لوکس، صفحه اینستاگرامش را تبدیل به آتلیهای برای به نمایش گذاشتن فرزندش میکند»، «پدر و مادری که از زمان بهدنیا آمدن کودکشان یک صفحه جدا برای کودکشان درست میکنند تا عکسهای «اولین»ش را به اشتراک بگذارند و از زبان کودکشان متن بنویسند»، «مادری که کودکش را کالایی میبیند تا درآمدزایی کند» و .. فکر میکنیم با ساختن هویت مجازی برای کودکمان و ایجاد شهرت برای او بزرگترین لطف را کردهایم؛ اما این یک نوع کودکآزاری است. کودکآزاری روانی!
شبکه اجتماعی اینستاگرام که پیش از این فضایی برای به اشتراکگذاشتن عکس و محلی برای عکاسهای حرفهای بود، حالا تبدیل به جمعیت میلیونی عکاسها و اینفلوئنسرهایی شده که بازار تبلیغات را داغ کردهاند و از هر کلیشهای برای جذب مخاطب و درآمدزایی استفاده میکنند. فضایی که مدتی است کودکان را هم دستمایه این تبلیغات کرده و با شعار احتمالی «هرچقدر بچهتر و کم و سنسالتر، جذب مخاطب بیشتر» پول درمیآورد. پدرها و مادرهایی که از زمان تصمیم به بچهدار شدن و دوران بارداری مادر تا بهدنیا آمدن و بزرگشدن کودک، لحظه لحظه زندگی او را با تصاویر و فیلمهایش به اشتراک میگذارند و حریم شخصی و خصوصی کودک را به کل نابود میکنند.
والدینی که کمترین آگاهی را در خصوص حقوق کودکشان ندارند، هیچ آموزشی ندیدهاند و با این قبیل فعالیتها حق انتخاب را از کودکشان میگیرند. در همین میان مونیکا نادی، وکیل دادگستری و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان درباره قوانین موجود در این خصوص صحبت کرده و از لزوم آموزش به والدین گفته است. او میگوید: «در کنار راهکارهای حقوقی و اینکه والدین چقدر موظف هستند که کرامت و حریم خصوصی کودک را حفظ کنند، باید آگاهی ایجاد کنیم، فرهنگسازی مثبت را پیش ببریم و والدین را که در اغلب موارد ناآگاهانه دست به این اقدامات میزنند و از صدماتی که به کودک وارد میشود اطلاع ندارند، آموزش دهیم. اگر به موضوع آموزش و آگاهیبخشی بیشتر پرداخته شود، صرفنظر از قوانینی که در این خصوص وجود دارد، کارآمدتر خواهد بود.»
در ادامه گفتوگو را با او بخوانید:
سوءاستفاده و استفاده ابزاری از کودکان در شبکههای مجازی از کجا ریشه میگیرد؟
استفاده از فضای مجازی در حالی رشد میکند که فرهنگ صحیح و آگاهیهای لازم برای استفاده از آن وجود ندارد. عدم وجود این آگاهیها و عدم استفاده صحیح باعث شده که آسیبهای زیادی به کودکان وارد شود. بسیاری از والدین برای کودکشان هویت مجازی میسازند و تمام زندگی کودکشان را در معرض دید و قضاوت افراد دیگر قرار میدهند که صدمات جبرانناپذیری را به کودکان وارد میکند. خیلی وقتها آینده زندگی کودکان تحت تاثیر این فعالیتها و قضاوتها قرار میگیرد. همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که ما طبق پیماننامه حقوق کودک بهعنوان اصلیترین سندی که در حوزه کودک داری، گفتهایم که کودکان حق داشتن حریم خصوصی و حق برخورداری از کرامت انسانی را دارند و تمام دولتهایی که به آن پیوستهاند، ملزم هستند که در داخل کشور قوانین را در راستای این حقوق تنظیم کنند.
با توجه به اینکه ایران به این پیماننامه پیوسته است، جزئیات قوانین در این خصوص چیست؟
ایران هم به این پیماننامه پیوسته است اما در خصوص حفاظت و صیانت از کودکان در فضای مجازی، مقرراتی نداریم که بهطور خاص به این حقوق کودکان و والدین بپردازد. فقط در قانون جرایم رایانهای از این صحبت شده که اگر جرم رایانهای اتفاق بیفتد که متضمن سوءاستفاده از اشخاص کمتر از ۱۸ سال باشد، قابل رسیدگی در دادگاهها است. هرچند قوانین به این موضوع نپرداختهاند ولی ما بر اساس قوانین دیگری که وجود دارد، مانند قانون حمایت از کودکان و نوجوانان میتوانیم این موارد را پیگیری کنیم. این قانون خانوادهها را ملزم به نگهداری کودکان دانسته و از طرفی گفته هر آزار یا صدمه روانی هم که به کودکان وارد شود در دسته کودکآزاری روانی قرار میگیرد. به همین خاطر ما میتوانیم بگوییم در مواردی که سوءنیت وجود دارد مانند استفاده ابزاری از کودکان در شبکههای مجازی و بهخصوص اینستاگرام، از آنجایی که از کودک بهرهکشی و سوءاستفاده میشود طبق قوانین میشود آن را مشمول کودکآزاریهای روانی دانست و والدین را تحت تعقیب کیفری قرار داد.
در واقع فقط زمانی میتوان والدین را تحت تعقیب کیفری قرار داد که از کودک سوءاستفاده ابزاری شود؟ در بقیه موارد قانون چه میگوید؟
بهنظر من وقتی سوءنیت هم وجود ندارد و از کودک استفاده تبلیغاتی هم نمیشود، همین هویتبخشی مجازی به کودک و انتشار عکسهای بیش از حد چون برخلاف مصلحت کودک است، میشود والدین را از لحاظ حقوقی مسئول دانست. با این حال در کنار راهکارهای حقوقی و اینکه والدین چقدر موظف هستند که کرامت و حریم خصوصی کودک را حفظ کنند، باید آگاهی ایجاد کنیم، فرهنگسازی مثبت را پیش ببریم و والدین را که در اغلب موارد ناآگاهانه دست به این اقدامات میزنند و از صدماتی که به کودک وارد میشود اطلاع ندارند، آموزش دهیم. اگر به موضوع آموزش و آگاهیبخشی بیشتر پرداخته شود، صرفنظر از قوانینی که در این خصوص وجود دارد، کارآمدتر خواهد بود.
این آموزش و آگاهیبخشی باید به چه شکل باشد؟ با توجه به اینکه برخی خانوادهها تمایل زیادی برای به اشتراک گذاشتن تصاویر کودکانشان دارند و در مقابل این نقدها مقاومت میکنند.
میشود از همان فضای مجازی استفاده کرد برای اینکه مخاطرات این فضا را به آنها بگوییم. اولا نمونههای خارجی بسیار زیادی بوده که مشکلات بسیار زیادی برای کودکان ایجاد کرده است. ما باید به خانوادهها بگوییم که کودکان حق دارند خودشان مسیر زندگیشان را انتخاب کنند؛ ولی خانوادهها با این کار کودکان را در مسیری هدایت میکنند که دیگر خودشان حق انتخاب ندارند. در واقع کودک ناخودآگاه به یک مدل تبلیغاتی تبدیل شده است بدون اینکه خودش بخواهد؛ بنابراین بهتر است از همان فضای مجازی استفاده شود تا این نمونههای مخاطرهآمیز را ببینند و حریم خصوصی کودکان تعریف شود. متاسفانه مشکلی که در کشور ما بسیار وجود دارد این دیدگاه مالکیتی است که والدین نسبت به کودکان دارند. یعنی فکر میکنند که بچهها مایملک آنها هستند و هرطور که دلشان بخواهند میتوانند با آنها رفتار کنند و اصلا حقوقی که یک کودک دارد را به رسمیت نمیشناسند چون خودشان را مالک اصلی کودک میدانند. در واقع فرهنگسازی باید اول در نقطه تغییر دیدگاه کار کند که به خانوادهها گفته شود شما حق این را ندارید که برای کودک تصمیم بگیرید و در کنار آن قوانین هم میتواند به این فرهنگسازی کمک کند.
منبع: خبر آنلاین
ارسال دیدگاه