مساله کودکان کار مانند کوه یخ است

به گزارش کودک پرس ،چند نفر از مسافران برمی‌خیزند تا دنبال والدین کودک نوپا بگردند. تازه بعد از ۱۰ دقیقه سر و کله مردی با جعبه‌ای از بیسکویت پیدا می‌شود و کاشف به عمل می‌آید که او سرپرست این دختربچه است. دختربچه با گام‌های کوچک می‌دود تا به او برسد.

چند ایستگاه آنطرف‌تر ساعت دو بعدازظهر زنی چادرش را محکم‌تر به دور وسایل دستفروشی‌اش می‌پیچد و با نگاهی هراسان و مضطرب از داخل قطار بیرون را نگاه می‌کند و دنبال چیزی یا کسی می‌گردد. ناگهان به‌سرعت به سمت پسری حدودا ۱۰ ساله می‌رود و او را در آغوش می‌کشد و های‌های گریه سرمی‌دهد: «پسرم، کجا بودی آخه! از صبح تا حالا تمام قطارها را دنبالت گشتم». زن مضطرب به زنان اطرافش که هاج و واج او را نگاه می‌کنند، می‌گوید: «من و پسرم هر روز دوتایی دستفروشی می‌کنیم اما امروز صبح او را در یکی از ایستگاه‌ها گم کردم و فکر کردم دیگر برای همیشه از دستش دادم» و دوباره گریه امانش نمی‌هد و صورت پسرش را غرقه در بوس می‌کند.

روز دیگر چند دختر و پسر خردسال در قطار شهری به دستفروشی مشغول‌ هستند. پسرهای هفت تا ۱۵ سال چنان صدای خود را کلفت کرده‌اند و تبلیغ اجناس خود را می‌کنند که گویی سال‌ها تجربه کاسبی دارند. دختر هفت یا هشت ‌ساله‌ای خسته می‌شود و با دوستش روی یکی از صندلی‌ها می‌نشیند و شروع به گریستن می‌کند و رو به دوستش می‌گوید: «میدونی اکبر چه تهمتی به من زده! به من میگه که من با اون پسره دوستم! به‌خدا من به هیچ پسری نگاه نمی کنم!» شنیدن این سخنان از زبان دختر هشت ساله، حیرت‌انگیز است.

البته این فقط خردسالان نیستند که در قطارهای شهری به کار گمارده شده‌اند. بسیاری از نوزادان در آغوش مادران همراه آنان تک‌تک قطارها را می‌چرخند. زنی کودک 6 ماهه‌ای را در آغوش دارد؛ کودک در آغوش مادرش خواب است، ناگهان وسایل دستفروشی از دست زن سُر می‌خورد و زن برای اینکه وسایلش را بگیرد، دستی که با آن نوزادش را گرفته بود رها می‌کند و نوزاد نزدیک است که به زمین بخورد که مادرش دوباره او را میان زمین و هوا می‌گیرد. نکته جالب این است که نوزاد بر اثر ضربات بیدار نمی‌شود و همچنان خواب است. چنان خواب سنگینی که هیچ‌چیزی او را بیدار نمی‌کند و این شائبه پیش می‌آید که شاید زن به او داروی خواب‌آوری داده است.

یکی از مسافران می‌پرسد: «پس پدرش کجاست؟» زن می‌گوید: «شوهرم افغانی است، ولم کرده و برگشته افغانستان.» یکی از زنان مسافر می‌گوید «با این سن کم چرا ازدواج کردی؟» و دیگری می‌پرسد: «چرا با افغانی ازدواج کردی، آنها همه بالاخره برمی‌گردند» و هر کسی چیزی می‌گوید اما کسی از احوال کودک نمی‌پرسد. کسی نمی‌گوید چرا خواب کودک این همه سنگین است. پسرکی ۱۴ ساله دستفروشی در این همه فقط می‌گوید: «از این زنها در ایستگاه میدان انقلاب پُر است، همه اونا هم نوزاد دارن! ‌ یه عالمه نوزاد دارن! ‌.»

به‌ هرحال کودکان کار و خیابان را تقریبا همه شهروندان دیده‌اند، کودکانی که با دستمال، آبپاش، گل، آدامس، فال یا هر بهانه دیگر سرچهارراه‌ها از مردم پول طلب می‌کنند یا کودکانی که در پیاده‌روها بساط خود را پهن می‌کنند اما دسته‌ای دیگر از کودکان کار و خیابان زیرپوست شهر و در راهروهای تاریک مترو به دستفروشی مشغول‌ هستند.

گویی تونل‌های زیرزمینی مترو این اجازه را به بهره‌کشان متخلف می‌دهد که کودکان را به دستفروشی، تکدی‌گری و حتی سرقت بگمارند چنانکه سال گذشته سرقت موبایل مسافران از سوی کودکان کار برای پلیس مترو تهران محرز شد. اما بیشتر از همه کار کودکان است که در قطارها و ایستگاه مترو خودنمایی کند.

به‌نظر می‌رسد اغلب این کودکان همراه والدین یا اقوام خود برای دستفروشی به قطارها می‌آیند. برخی آنها لحظه‌ای از مراقب خود دور نمی‌شود و بسیاری از آنها ساعت‌ها به تنهایی در قطارهای متعدد چرخ می‌زنند.

این کودکان گویا حتی از جرگه نام کودکان کار نزد اذهان عمومی خط خورده‌اند و نکته تاسف‌برانگیز این است که این کودکان حتی در همین طرح‌های ساماندهی که تاکنون موفقیت‌آمیز هم نبوده‌اند قرار نمی‌گیرند و اغلب این طرح‌ها این دست از کودکان را نادیده می‌گیرند.

کودکان کار به سه دسته کودکان کار کارگاهی، کودکان کار در خیابان و کودکان زباله‌گرد تقسیم می‌شوند اما کودکان شاغل در ایستگاه‌های مترو و قطارهای شهری و حتی کودکان شاغل در اتوبوس‌ها و وسایل حمل و نقل هرچند که در دسته کودکان کار و خیابان قرار دارند اما گویا در زمره هیچکدام از این گروه‌ها قرار نمی‌گیرند.

تشبیه کار کودکان به کوه یخ

رئیس سازمان بهزیستی کشور درباره کودکانی که در اماکنی غیر از ملاء عام در خیابان مشغول کار هستند، نیز می‌گوید: مساله کودکان کار مانند کوه یخ است یعنی نوک کوه از آب بیرون است و کودکان کار را در خیابان می‌بینیم اما عده‌ای از کودکان در کارگاه‌ها و مکان‌های دیگر مشغول به کار هستند که آنها را نمی‌بینیم.

وحید قبادی دانا می‌افزاید: طبق آمار گذشته غیر از آمار براساس اسناد هویتی، حدود ۱۲ هزار کودک کار و خیابان تحت پوشش خدمات روزانه بهزیستی با همکاری تشکل های مردم نهاد هستند که این تعداد به ۱۶ هزار نفر افزایش پیدا کرده است.

وی با تاکید بر اینکه برای کودک زیر ۱۵ سال کار ممنوع است، می‌گوید: بخشی از کودکان کار نیازمند هستند اما بخشی از آنها حاصل قاچاق کودک کار هستند.

رئیس سازمان بهزیستی کشور می‌گوید: در بحث کودکان کار و خیابان، مدل مناسبی براساس آسیب‌شناسی فعالیت‌های گذشته طراحی شده و در شهر تهران در حال اجرا است. از طبق آمار از ۹۴۹ کودک ساماندهی‌شده در شهر تهران بیشتر از ۸۰ درصد آنها افغانستانی و بخش دیگر پاکستانی هستند یعنی بیش از ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان سطح تهران براساس آمار و اسکن عنبیه و اطلاعات بیومتریک آنها از اتباع بیگانه هستند.

قبادی دانا می‌افزاید: این آمار نشان می دهد مجموعه هایی مانند وزارت کشور، وزارت اتباع و مرزبانی ها باید فعالیت بیشتری داشته باشند و بهتر عمل کنند. اتفاقاتی که در کشور همسایه در حال رخ دادن است، طبیعتا می تواند در آمار این کودکان تاثیرگذار باشد.

نقض هر روز آشکار قوانین کار در قطارهای شهری

به‌هرحال مسافران قطارشهری در هر ایستگاهی، هر روز با کودکان کار مواجه می‌شوند؛ کودکانی که بیشتر باید به آنها خردسال اطلاق شود. این کودکان هر کاری انجام می‌دهند از واکس زدن کفش تا فروش محصولات نانو، از فال‌فروشی تا حتی تکدی‌گری. سن آنها از سه تا ۱۴ سال متفاوت است. ناگفته پیداست که درآمد این خردسالان به جیب خودشان نمی‌رود. نقض هر روزه آشکار قوانین کار و حقوق کودک در قطارهای شهری بر کسی پوشیده نیست. بسیاری از این خردسالان به‌خاطر کار از آموزش و تحصیل محروم هستند و اگر هم مدرسه می‌روند با سختی‌های زیادی روبرو هستند.

علاوه بر موازین بین المللی موجود در رابطه با ممنوعیت کار کودکان، قانون کار جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهم‌ترین سند تنظیم‌کننده روابط کار میان کارگر و کارفرما در رابطه با شرایط کار نوجوانان احکام و قواعد ویژه ای را وضع کرده است و بر اساس قانون کار، کارگران نوجوان به کارگرانی گفته می شود که در بازه سنی ۱۵ الی ۱۸ سال قرار دارند و به دلیل حساسیت ناشی از سن کم در این کارگران، حمایت‌هایی برای آنها در نظر گرفته شده است.

بنابراین عملا کار کودکان و به ویژه خردسالان در ایستگاه‌های مترو خلاف قوانین است و علاوه برآن سلامت این خردسالان نیز به دلیل شیوع کرونا، زیر زمین بودن محیط مترو و عدم تابش نور و ماندن طولانی‌مدت در این محیط نیز در معرض تهدید است.

لزوم توجه دستگاه‌های مسئول به خردسالان شاغل در مترو

طرح‌های ساماندهی کار نیز اغلب این کودکان را نادیده می‌گیرند و طرحی برای ساماندهی این کودکان در قطارها وجود ندارد. اغلب این کودکان دنباله‌روی دست‌فروشانی هستند که در قطارها به فروش اجناس خود مشغول هستند و کودکان خود یا شاید هم کودکان دیگران را در قطارها رها می کنند تا آنها نیز کسب درآمد کنند. تعدادی دیگر نیز که به نظر می‌رسد اغلب از اتباع بیگانه هستند، نوزادان فرورفته در خواب عمیق! را با خود از این قطار به آن قطار حمل می‌کنند و از این طریق با سوءاستفاده از آنها و برانگیختن حس ترحم در مردم، پول جمع می کنند.

به‌نظر می‌رسد توجه سازمان بهزیستی کشور به قطارهای شهری و نیز نظارت خود ماموران ایستگاه‌های مترو با همکاری نیروی انتظامی بتواند تاحد قابل توجهی آمار این خردسالان را در قطارهای شهری کم کند. با توجه به طرح جدید ساماندهی سازمان بهزیستی کشور که در ساماندهی کودکان کار، مدیریت موردی و توانمندسازی خانواده آنها را در نظر گرفته است، امید می‌رود با همکاری سایر دستگاه‌ها مانند اداره اتباع و فرماندهی مرزبانی کشور نظارت جدی بر کار خردسالان انجام شود.