محتوای کتب درسی؛کودک ایرانی را تسلیم شونده و تنبل بار می آورد

به گزارش کودک پرس ، 

با به صدا درآمدن زنگ مدارس، دانش‌آموزان برای ۹ماه تلاش و آموختن مطالب کتب درسی راهی مدرسه می‌شوند تا در این مدت آموزه هایی که منشاء شخصیت افراد در آینده هستند را بیاموزند.

امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که نظام آموزشی صحیح برای کودکانی که آینده ساز جامعه هستند بسیار مهم است، تا جایی که در برخی از کشورهای پیشرفته بیشترین بودجه هزینه مدارس و آموزش دانش‌آموزان می‌شود.

طبق تحقیقات انجام شده، بیش از ۹۰درصد رفتارهای اجتماعی فرد در آینده برگرفته از آموزش‌های دوران کودکی و نوجوانی است، احترام، تحقیق، خودباوری و غیره از آموزهایی است که ریشه در تربیت کودکی اشخاص دارد.

در این سال‌ها تغییرات گسترده‌ای در کتب درسی صورت گرفته که با موجی از انتقادات شدید از سوی برخی کارشناسان روبرو شد، به عنوان مثال نپرداختن به موضوع دفاع مقدس از ایراداتی بود که در تغییرات کتب درسی بیش از هر چیز به چشم می‌خورد.

نظام آموزشی در ایران به دو سطح اصلی تقسیم می شود: آموزش ابتدایی و آموزش دبیرستان. تمام کودکان از سن ۶ تا ۱۲ سالگی در ابتدای  می گذرانند و در سن ۱۲ تا ۱۸ سالگی به دبیرستان می روند.

دانش‌آموزان ایرانی مدرسه را دوست ندارند

سمیرا اندیشه یک محقق جامعه شناسی و فارغ التحصیل از دانشگاه وارویک انگلیس است که طی تحقیقاتی از نظام آموزشی ایران می‌گوید: اولین سال‌های تحصیل فرزند شما با چند لحظه شگفت انگیز پر شده است. این یک زمان از توسعه عظیم اجتماعی، عاطفی، فیزیکی و فکری است و  مهارت های آموخته شده در این مرحله دانستن آنچه که برای حرف “الف” حرف می‌زند و یا اضافه کردن ۲ + ۲  ممکن است ساده به نظر برسد، اما آنها را تنظیم می‌کند.

در قسمتی از این مقاله آمده: در ایران خانواده‌ها بر اساس سطح طبقاتی آموزش می‌بینند، یعنی افرادی که دارای سطح زندگی بهتری هستند در مدارس عالی‌تر و خانواده‌هایی که دارای کیفیت‌ پایین‌تری از زندگی هستند در مدارس با درجه پایین‌تر تحصیل می‌کنند. یکی دیگر از مواردی که آموزش کودکان این سرزمین را تحت تاثیر قرار می‌دهد، راضی نبودن معلمان از حقوق و مزایای خود است که همین عامل از آموزش صحیح می‌کاهد.

همچنین این محقق اذعان دارد: درگیری برای پیاده سازی سند آموزشی در ایران، نحوه نگارش کتب درسی، بالا رفتن هزینه‌های درسی، بی اعتمادی مردم به مدارس دولتی، سبب شده که هیجان‌آورترین دوران زندگی کودکان بسیار بی‌اهمیت جلوه کند.

او می‌گوید: بی میل بودن دانش‌آموزان از رفتن به مدرسه نشانه‌ای از سیستم ضعیف آموزشی در ایران است که به جای تشویق کودکان باعث زده شدن آن‌ها از مدرسه می‌شود، که این بی‌انگیزگی ناشی از تکالیف و رفتار معلمان و مسئولان مدرسه می‌باشد.

کودک ایرانی در مدرسه چه می آموزد؟

اخیرا پژوهشی توسط دکتر علی‌رضا عابدی در زمینه پاسخ به این پرسش صورت گرفته که”کودک ایرانی در مدرسه چه می آموزد؟”

وی در مقاله خود بر پژوهشی مستند اشاره کرده و در آن به قیاس با آموزه‌های غالب کودکان چینی و آلمانی با ایران می‌پردازد.

ایشان به این منظور داستان‌های کتاب فارسی اول دبستان ایران را در مقایسه با داستان های کتاب زبان همین سال در دو کشور چین، به عنوان نماینده‌ای از “جوامع جمع گرای” شرقی و آلمان، نماینده‌ای از “جوامع فرد گرای” غربی، تبیین و تحلیل نمود.

حوزه مورد مطالعه دکتر عابدی، داستان‌های کتاب فارسی اول ابتدایی در ایران، شامل ۵١ داستان انتشار یافته در سال ١٣٩١، ۴۴ داستان از کتاب کلاس اول چین و ٢۶ داستان از مجموعه چهار کتاب کلاس اول آلمان به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است.

چکیده‌ نتایج به دست آمده از این تحقیق را می‌توان این‌گونه بیان نمود که:

بالاترین تاکید داستان‌های کتاب اول دبستان کودک ایرانی، بر مفهوم “اطاعت” پای می‌فشارد، آن هم بیشتر از نوع تسلیم به جای احترام.

کودک چینی در وهله‌ نخست مهر ورزیدن را می‌آموزد و یاد می‌گیرد که چگونه بیاموزد و بیاموزاند. بعد از این سه نیاز که اساسا در ارتباط با دیگران (نیازهای جمعی) مفهوم می یابند، نیازهای شخصی‌تر مثل «پیشرفت» و «بازی» در چین، بروز پیدا می‌کند.

در آلمان به عکس چین نیاز به «پیشرفت»، «بازی» و «شناخت» که نیازهای فردی و معطوف به فرد هستند، در درجه نخست قرار دارند و بعد از آنها نیاز «پیوندجویی» ظهور می‌یابد.

در نتیجه:

کودک ایرانی می‌آموزد طلب‌کننده و گیرنده و یا به‌عبارتی مصرف کننده و تنبل باشد؛
کودک چینی یاد می‌گیرد دهنده و بخشنده و به نوعی تولیدکننده و کارگر باشد،
و کودک آلمانی استقلال طلبی و پیشرفت را می آموزد و پس از آن بخشندگی را می‌آموزد.

اینگونه می‌شود که شهروند چینی و آلمانی به فرهنگ و تولید خود می‌بالند اما برخی از جوانان ما شاید درک صحیحی از اقتصاد ملی، فرهنگ بومی و عقاید اصیل خود نداشته و اسیر خودباختگی شوند.

و باید گفت: باید اقتصاد و فرهنگ را از مدرسه آغاز کنیم…!

نقطه‌ مشترک و همگرای انواع آموزه‌های متنوع در دبستان، بالاخص سال اول، که شالوده‌ نگرش‌های کودک در بزرگسالی را مهندسی می‌کند.

اولین سنگِ بناهاى شخصیت فکرى هر موجود بشرى را که در این کشور معلمان می‌گذارند.

رهبر انقلاب بر اهمیت آموزش و پرورش در رشد کودکان این سرزمین بارها تاکید کردند، ایشان در قسمتی از سخنان خود در دیدار با مسئولان آموزش و پرورش می‌فرمایند: فکر آن روز [آینده‏] بود و آن روز دست شماست؛ دست آموزش و پرورش، دست معلّمین و مربیان است. شما هستید که باید امروز، آن روز را ترسیم کنید. با چى؟ با تربیت جوان. شما این عامل و این گلوله را پرتاب میکنید؛ خودش به هدف می‏خورد. شما باید ماشه را بچکانید و این، همین کار تربیتى است که شما باید امروز انجام بدهید.

ایشان تاکید کردند: در بلندمدت، هیچ چیز به اندازه‏ تعلیم و تربیت اهمیت ندارد. در محیط آموزش و پرورش باید کارى بشود که حتى یک استعداد، از میان این میلیونها نوجوان و جوان ایرانى هدر نرود.

رهبر معظم انقلاب فرمودند: شما مسئولان آموزش و پرورش، به حیث این‏که معلمان و برنامه‌ها و بقیه‏ ابزار و ادوات کار در اختیار شماست، اولین سنگِ بناهاى شخصیت فکرى هر موجود بشرى را که در این کشور پهناور و بزرگ رو به رشد است، دارید می‌گذارید.

کار آموزش و پرورش ما به جای رسیده است که اروپاییان برای مدارس ما راهبرد می‌دهند

در همین رابطه دکتر مجید نور افشان رئیس پژوهشکده علوم انسانی انگیزه گفت: جهان فرزند شما همواره در حال افزایش است، اول، مادر و پدر و سپس شاید  یک مهد کودک اما اکنون او به مدرسه می‌رود با دنیای عظیمی و بزرگتری برخورد می‌کند که برای او تازگی دارد.

نورافشان افزود: دانش‌آموزی که وارد مدرسه می‌شود تمام انرژی و ذهن خود را درگیر مکان و اشخاص می‌کند، به همین دلیل معلمان و مسئولان با یک ذهن آماده پذیرش مطالب روبرو هستند، حال اگر معلم آموزش لازم نداشته باشد یا با انگیزه به تدریس نپردازد، تاثیر خود را بعد از سال‌ها در جوانی نشان می‌دهد.

این کارشناس جامعه شناسی تصرح کرد: مدرسه همیشه سرگرم کننده نیست، احساس اولیه هیجان فرزند شما ممکن است محو و گاهی اوقات ممکن است گیج و متلاشی شود. او ممکن است ناامیدی خود را بر شما تحمیل کند، از اینکه از خواب بیدار شود یا به طور ناگهانی به پای خود در دروازه مدرسه چسبیده باشد که باید با راهبردهای تشویقی این مشکل را حل کرد.

وی در خصوص مطالب کتب درسی ابتدایی اظهار کرد: طبق تحقیقات صورت گرفته، مطالب منتشر شده به نوعی ناتوانی، مصرف‌گرایی و خود محوری را به جای کار گروهی آموزش می‌دهند که این تنها قسمت روانشناسی آن است، و از دیدگاه کاربردی یک کودک یاد می‌گیرد برای به دست آوردن چیزی که نیاز دارد تلاش نکند.

نورافشان خاطرنشان کرد: معلمان یک وظیفه مهم در قبال این کودکان دارند، آن‌ها قبل از هر چیز باید فکر کنند که آینده این کودک را رفتار او رقم می‌زند و باید با حساسیت بیشتری به آن بپردازد این در حالی است که به دلیل وضع معیشت بد معلمان، دلسوزی و علاقه در برخی از آن‌ها از دست رفته است.

این فعال اجتماعی بیان کرد: کار آموزش و پرورش ما به جای رسیده است که اروپاییان برای مدارس ما راهبرد می‌دهند و آن را در قالب سند۲۰۳۰ به خورد دولت‌ها و کشورهای جهان سوم می‌دهند، که با هوشیاری رهبر انقلاب این ننگ از جامعه برداشته شد.

وی عنوان کرد: نگارش کتب درسی بسیار حساس و شاید بتوان گفت برای جامعه حیاتی می‌باشد، اما بارها مشاهده شده که هم از نظر نوشتاری و هم محتوایی اشتباهات فاحشی صورت می‌گیرد که برای وزرات‌خانه‌ای به این بزرگی جای توجیح نیست.

خارج از مشکلات متعددی که وزرات آموزش و پرورش با آن دست و پنجه نرم می‌کند، نمی‌توان به آینده دانش‌آموزانی که در آینده زمینه رشد کشور هستند بی توجهی کرد. نقش کتب درسی در تربیت کودک و رفتارسازی درست در آینده بر کسی پوشیده نیست.

نحوه نگارش کتب درسی و دقت در محتوای آن لازمه وقت و هزینه است که در آینده می‌توان اثرات آن را مشاهده کرد. تربیت نسل جوان آینده مهم‌ترین وظیفه آموزش و پرورش است که باید در احقاق این وظیفه دقت لازم را داشته باشد.

 

منبع: تهران نیوز