به گزارش کودک پرس ، اولین لیگ ورزش کودکان کار دختر به همت خیران جمعیت امداد دانشجویی امام علی(علیهالسلام) در تهران برگزار شد تا خنده، مهمان صورت معصوم کودکانی شود که فقط نام کودک را یدک می کشند و از دنیای رنگارنگ بچه ها رنگ خاکستری اش نصیب آنها شده است و بس. به لطف خیران، روز برگزاری مسابقه برای ۱۸۰ دختری که هر صبحشان را در سوز سرمای زمستان با فال فروشی در چهارراه های پایتخت و نگاه های همراه با التماس شروع می کنند طور دیگری رقم خورد و با همه روزهای خاکستری زندگی شان یک فرق اساسی داشت.
این بار نه با عنوان کودک کار که در قامت یک ورزشکار، یک دونده وارد گود زندگی شدند، لباس ورزشی تنشان کردند، با دخترانی از جنس خودشان رقابت کردند، با تمام توان کودکانه شان دویدند و بلند بلند به همه نامرادی های این روزگار خندیدند و در آخر نام آوران رشته دو و میدانی ایران که برای دلخوشی کودکان کار به ورزشگاه آمده بودند مدال قهرمانی و خداحافظی با ناامیدی را در گردنشان انداختند.
حال دل کودکان کار امروز عجیب خوش است
روز برگزاری مسابقه، ورزشگاه شهید کشوری در شمال پایتخت میزبان متفاوت ترین ورزشکاران بود. نه از سلبریتی های ورزشی خبری بود نه دوربین های کاشته شده پشت زمین بازی و خبرنگاران میکروفن به دست، اما جای اهالی رسانه خالی بود. باید بودند تا از قهرمانان واقعی این روزگار گزارش تهیه کنند. دختران کم سن و سالی که بار نامرادی زمانه را یک تنه به دوش می کشند و نان آوران خانه اند. کنار هم به صف ایستاده اند. سرود ملی ایران در بلندگوهای ورزشگاه پخش می شود و به نشانه احترام دست هایشان را روی سینه می گذارند. زمختی دست هایشان چشم هایمان را پر می کند. این دست های زمخت و پینه بسته دختران کم سن و سال در سال های اول زندگی چه حکایت ها که ندارد! حکایت مرارت ها و رنج ها، اما با همین چهره های آفتاب سوخته و دستان فرتوت، امروز حال دلشان خوب است، چون دیده شدند، حسابشان کرده اند، پیراهن ورزشی تنشان کرده اند و قرار است با هم سن و سالانشان رقابت کنند.
معجزه ای به نام ورزش
سوت آغاز بازی زده می شود و ۱۰ تیم از دخترانی که همگی کودکان کار هستند در ۳ رده سنی و ۳ رشته ورزشی دو ۸۰۰متر، دو ۱۰۰ متر، دو پرتاب آماده بازی می شوند. چند سال قبل اولین لیگ فوتبال کودکان کار ایران توسط جمعیت امام علی(علیهالسلام) برگزار شد، کودکان کار و آسیب دیده همه شهرهای ایران با کمک مددکاران جمعیت دانشجویی امام علی شناسایی و به تیم فوتبال دعوت شدند. آنها از حاشیه جامعه به متن آمدند، گروه بندی شدند، تمرین کردند، همه خاطرات تلخ زندگی کوتاهشان را بیرون زمین فوتبال جا گذاشتند و جوانمردانه در برابر هم بازی کردند. تجربه لیگ پرشین و همه تاثیرات مثبت آن که منجر به تغییر مسیر زندگی بسیاری از کودکان کار شد، متولیان جمعیت خیریه امام علی(علیهالسلام) را بر آن داشت تا این تجربه را برای دخترانی که کودک کار هستند تکرار کنند. «مهسا منوچهری» مسول برگزاری این لیگ از معجزه ورزش در زندگی کودکان کار می گوید:«بعضی از کودکان کار به دلیل قرار گرفتن در معرض انواع آسیب ها تا ته خط پیش رفته و در سنین پایین انواع بزه ها را تجربه کرده بودند. ورزش فوتبال آنها را نجات داد. تعدادی از همان کودکان حالا مربی تیم های فوتبال لیگ پرشین شدند، امید آنقدر جایش را در زندگی این بچه ها باز کرد که چند نفر از آنها حالا برای کنکور درس می خوانند، اما این اتفاق مثبت در چند سال گذشته برای پسران بود در حالی که تعداد دختران آسیب دیده در حاشیه تهران هم زیاد است و هیچ گریزی برای رهایی از آسیب در زندگی آنها وجود ندارد.
تصمیم گرفتیم قدمی برایشان برداریم و رشته دو و میدانی بهترین انتخاب بود، چون به ابزار خاصی نیاز نداشت. مددکاران ما دختران را شناسایی کردند، سعی کردیم دخترانی را برای حضور در لیگ دو و میدانی دعوت کنیم که با آسیب های بیشتری در زندگی مواجه هستند. نتیجه بررسی مددکاران، حضور ۱۸۰ دختر از مناطق حاشیه ای تهران، کرج، قم و ورامین پاکدشت در اولین لیگ دو و میدانی کودکان کار بود.»
فراموش می کنیم
زندگی ۱۸۰دختری که امروز با عنوان کودکان کار دور هم جمع شدند، حکایتی دارد و تو می مانی که راوی داستان زندگی کدام یک بشوی. قصه هاجر را روایت کنی که پدر و مادرش را در ۴ سالگی از دست داده و با عمه معتاد و بی پولش زندگی می کند و به اجبار، هر روز برای گدایی به چهارراه فرستاده می شود. مددکار مرکز قصه هاجر را برایمان روایت می کند و در حین مسابقه او را نشانمان می دهد. دختری ۱۰ ساله با کتانی های زه وار در رفته در سالن ورزشی شهید کشوری چنان می دود و لبخند می زند که تو باور نمی کنی تمرین و بازی در لیگ ورزشی و دویدن در قامت یک ورزشکار بانی چنین شور و شوقی در قلب دختر ۱۰ ساله شود، انگار که همه روزهای بد زندگی اش را یک باره فراموش کرده است.
راحله امروز می خندد
نگاه معصومانه دختر ۱۴ ساله ای که روی خط شروع مسابقه ایستاده و منتظر دمیدن داور در سوت مسابقه است توجهمان را جلب می کند. مددکاران جمعیت امام علی(علیهالسلام) قصه زندگی همه کودکان کاری که تحت پوشش جمعیت قرار دارند را از بر هستند. منوچهری می گوید:«راحله نان آور خانه است. مادرش مدت هاست زمین گیر شده و پدرش هم از دنیا رفته است. ۳ خواهر کوچک دارد. در یک اتاق ۱۰متری در قلعه های مخروبه حاشیه تهران زندگی می کنند. از ۹سالگی مجبور بوده سرکار برود. هر روز صبح ساعت ۶ برای کار در زمین کشاورزی از خانه بیرون می آید. این دختر اصلا بچگی کردن را بلد نیست. در کودکی بزرگ که نه، پیر شده است. مددکاران او را شناسایی کردند، از خانواده اش حمایت مالی کردیم، کمکش کردیم که درس بخواند، اما هنوز هم مجبور است کار کند. مدت هاست لبخند از صورت این دختر خداحافظی کرده است.» اما امروز راحله می خندد. در ورزشگاه شهید کشوری در میان ده ها دختر هم سن و سال و از جنس خودش. با هم پچ و پچ می کنند. با هیجان از مسابقه امروز می گویند. راحله در مسابقه دو و میدانی برنده می شود و صورت معصومش غرق شادی.
از تعرض و لکنت زبان تا امید و آرزوی دونده شدن در تیم ملی
کاسه چشم های آرزو پر از اشک می شود وقتی نامش به عنوان قهرمان دو پرتاب در ورزشگاه شهید کشوری پشت بلندگو خوانده می شود و همه حاضران یک نفس او را تشویق می کنند. مددکاران می گویند زندگی آرزو مثنوی هفتاد من کاغذ است. دختر ۱۰ ساله ای که در کنار پدر و مادر معتادش زندگی می کرد و به دلیل شرایط بد زندگی، در ۸ سالگی مورد تعرض قرار می گیرد. تا لب مرگ می رود و لطف خدا جان دوباره به زندگی اش می دهد. اتفاق آنقدر سهمگین بود که توانایی حرف زدن را از دختر ۸ ساله بگیرد و دیگر نتواند زبانش را در دهانش بچرخاند. افسردگی هم مزید بر علت می شود و دختر کوچک را در اوج کودکی از نفس می اندازد. «فاطمه پیمان» یکی دیگر از مددکاران جمعیت امام علی قصه زندگی آرزو را روایت می کند و ادامه می دهد:« دو هفته بعد از تعرض جنسی به واسطه یکی دیگر از مددجویانِ جمعیت، او را در یکی از محدوده های حاشیه تهران شناسایی کردیم. روانشناسان چند ماه تلاش کردند تا آرزو را از وحشتی که رهایش نمی کرد نجات دهند. خوشبختانه او قدرت تکلمش را دوباره به دست آورد. حالا در خانه ایرانی جمعیت درس می خواند. دعوت از او برای حضور در مسابقه هم تاثیر باور نکردنی بر روحیه اش گذاشته است. حالا حالش خوب است. روزهایی که برای تمرین همراه دختران دیگر به زمین بازی می رفتیم این تغییر را در روحیه اش احساس می کردیم.» با این تصورات از آرزو سراغش می رویم تا قهرمان شدنش در مسابقه را تبریک بگوییم. اشک شادی از چشمانش همچنان جاری است اما سلاممان را با صدای بلند علیک می گوید. تبریکمان را می پذیرد. می پرسیم چه آرزویی داری؟ می گوید اینکه عضو تیم ملی دو و میدانی شوم.
رفاقت میان نام آوران ورزش بانوان و کودکان کار
نام آوران ورزش دو و میدانی بانوان ایران به ورزشگاه آمده اند تا در بزم شادی لیگ ورزش کودکان کار شریک باشند. «زهرا جعفرآبادی» رکورددار پیاده روی ایران، «لیلا رجبی»؛ قهرمان آسیا در پرتاب وزنه، «سپیده توکلی»؛ قهرمان دو و میدانی و پرش ارتفاع ایران مدال قهرمانی را به گردن قهرمانان کوچک می اندازند و قرار و مدارهای شیرینی میان آنها و این قهرمانان رد و بدل می شود. بانوان ورزشکار صدرنشین رشته دو و میدانی قرار است حامی ورزشی کودکان کار برای ایستادن بر سکوی قهرمانی دو و میدانی ایران باشند.
این راه ادامه دارد
«برگزاری لیگ ورزشی برای دختران کار تجربه موفقی است و در همین مدت بازخوردهای دور از انتظاری را در روحیه آنها دیده ایم. مددکاران جمعیت امام علی(علیهالسلام) بعد از برگزاری لیگ فوتبال برای پسران به این نتیجه رسیدند که وارد کردن کودکان کار به دنیای ورزش و دو ساعت ورزش آنها در هفته تاثیری به اندازه ۴ جلسه روانشناسی دارد و نیمی از فعالیت های مددکاری را جلو می اندازد، خشم و هیجانات آنی کودکان در زمان ورزش کردن تخلیه شده و روحیه شان تقویت می شود.» این توضیحات را منوچهری می دهد و می گوید:« لیگ دو و میدانی در همان تاریخ برای پسران هم برگزار شد. امیدواریم با کمک خیران و حمایت متولیان ورزشی کشور بتوانیم راه ورود کودکان آسیب دیده را به دنیای ورزش هموار کنیم. استعدادهای ورزشی این کودکان بی نظیر است به شرطی که به آن بها داده شود.»
ارسال دیدگاه