به گزارش خبرگزاری کودک پرس، استان اردبیل، جشنواره قصهگویی با روایتهایی که از دل فرهنگ، تخیل و تجربه برمیآیند و با زبان ساده اما اثرگذار، مخاطبان را با خود همراه میکنند، عرصه حضور نوجوانانی هم هست که با تکیه بر قصههای کلاسیک و خلاقیت فردی به صحنه میآیند و جلوهای ویژه به این رویداد فرهنگی میبخشند.
روژان ابراهیمی، قصهگوی نوجوان از مرکز فرهنگی هنری شماره ۵ کانون اردبیل، یکی از شرکتکنندگان این دوره از جشنواره است که با قصه «شاهِ غولها» توانست ارتباط خوبی با مخاطبان برقرار کند. در ادامه، گفتوگوی کوتاه ما با این قصهگوی نوجوان را میخوانید.
خودتان را معرفی کنید.
من روژان ابراهیمی، ۱۳ سال دارم و عضو مرکز شماره ۵ اردبیلم.
عنوان قصهتان چیست؟
قصه من «شاهِ غولها» نام دارد.
اگر قرار بود قصهات را فقط در یک جمله معرفی کنی، آن جمله چه بود؟
قصه درباره پسری است که کاری میکند که حتی مردم هم فکرش را نمیکردند و با شجاعت و هوشش همه را شگفتزده میکند.
کدام بخش از قصهات را بیشتر دوست داری و چرا این قسمت برایت مهمتر است؟
بخشی که پسر با غولها صحبت میکند و آنها را شکست میدهد را خیلی دوست دارم، چون هم خندهدار است و هم بامزه. این قسمت باعث میشود مخاطب بخندد، راحتتر با قصه ارتباط بگیرد و پیام داستان را بهتر درک کند.
فکر میکنی قصهگویی چطور میتواند احساسات یا نگاه آدمها را تغییر بدهد؟
به نظرم لحن گویش، نوع بیان و طوری که قصه اجرا میشود خیلی مهم است. اگر قصهگو بتواند خوب نقشها را اجرا کند و احساس داشته باشد، مخاطب هم تحت تأثیر قرار میگیرد و ممکن است نگاهش به بعضی موضوعات عوض شود یا با شخصیت قصه همذاتپنداری کند.
آیا قصهای که گفتی الهامگرفته از تجربه شخصی یا شنیدههای واقعی تو بود؟
این قصه الهامگرفته از قصههای قدیمی است و از ترکیب چند داستان و کتاب مختلف شکل گرفته. سعی کردم از فضای قصههای کلاسیک استفاده کنم و با خلاقیت خودم آن را جذابتر کنم.
وقتی تماشاگران به قصهات گوش میدادند، دوست داشتی چه احساسی را در آنها ببینی؟
دوست داشتم تماشاگران کاملاً با قصه همراه شوند، به آن توجه کنند و از شنیدنش لذت ببرند. خوشبختانه هنگام اجرا، همراهی زیاد و تمرکز مخاطبان را حس کردم که برایم خیلی ارزشمند بود.
اگر بخواهی به نوجوانی که اولین بار میخواهد در جشنواره قصهگویی شرکت کند یک توصیه بدهی، آن توصیه چیست؟
به نظرم مهمترین چیز این است که استرس نداشته باشند. بهتر است به جای اینکه فقط به مسابقه فکر کنند، از قصهها، اجراها و تجربههای دیگر قصهگوها یاد بگیرند و از این تجربه برای بهتر شدن خودشان استفاده کنند.

ارسال دیدگاه