فرجام سياه دختر دبيرستانی پس از اعتماد تلگرامی

به گزارش کودک پرس ، اعتماد دختر نوجوان به پسري در شبكه اجتماعي تلگرام سرنوشتي شوم را برايش رقم زد. پسر نوجوان با همدستي دو نفر از دوستانش اين دختر را ربوده و به او تعرض كرد. با طرح شكايت، دو نفر از متهمان بازداشت و محاكمه شدند، اما تلاش براي بازداشت متهم اصلي در جريان است.

به گزارش خبرنگار ما، اوايل آذرماه سال‌۹۴، دختر 18‌ساله‌اي به نام ندا به اداره پليس رفت و از سه پسر نوجوان شكايت كرد. او به مأموران گفت: «مدتي قبل با پسري به نام محمد در يك گروه تلگرامي آشنا شدم. او هر روز تماس مي‌گرفت و با هم صحبت و چت مي‌كرديم تا اينكه اعتماد مرا نسبت به خودش جلب كرد و خواست با هم ملاقات كنيم كه قبول كردم. قرار شد روز حادثه همراه دو نفر از دوستانش مقابل مدرسه‌ام بيايند تا در خيابان گشتي بزنيم.

وقتي سوار خودروي آنها شدم ناگهان متوجه رفتارهاي غيرعادي آنها شدم به همين دليل ترسيدم و التماس كردم از ماشين پياده شوم، اما بي‌فايده بود. فهميدم نيت شومي دارند تا اينكه مرا به ساختمان نيمه كاره‌اي بردند و بدون توجه به التماس‌هايم…» بعد از ثبت توضيحات شاكي، رديابي سه پسر نوجوان در دستور كار پليس قرار گرفت و مأموران توانستند دو نفر از آنها به نام‌هاي كيوان 17‌ساله و عليرضا 18 ساله را بازداشت كنند، اما محمد همچنان متواري بود. متهمان بعد از انتقال به پليس آگاهي تحت بازجويي قرار گرفتند، اما جرمشان را انكار كردند و گفتند محمد مقصر است و آنها در آزار دختر جوان نقشي نداشته‌اند.

با انكار دو پسر نوجوان از آنجائيكه تلاش پليس براي دستگيري سومين متهم ناكام مانده بود كيفرخواست عليه دو متهم بازداشت شده صادر و پرونده به شعبه هفتم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
دو پسر نوجوان در اولين جلسه رسيدگي به پرونده به رياست قاضي كيخواه كه پشت درهاي بسته به صورت غيرعلني محاكمه شدند.

در آن جلسه بعد از طرح شكايت از سوي شاكي، كيوان 17‌ساله كه با قرار وثيقه آزاد بود، در جايگاه قرار گرفت و با انكار جرمش گفت: «پدرم نمايشگاه خودرو دارد به همين خاطر گاهي با ماشين‌هاي مدل بالا دنبال دوستانم مي‌روم تا با هم در خيابان‌هاي تهران گشتي بزنيم. محمد از دوستانم بود كه روزي تماس گرفت و خواست دنبالش بروم. وقتي سر قرار رسيدم او همراه شاكي و عليرضا سوار ماشين شدند. متهم در ادامه گفت: «بعد از آنكه چرخي زديم به ساختمان نيمه‌كاره‌اي رسيديم كه محمد خواست آنها را مقابل ساختمان پياده كنم. قبول كردم و بعد از پياده شدن آنها به نمايشگاه پدرم برگشتم. سه روز از ماجرا گذشته بود كه مأموران مرا به اتهام اذيت و آزار دختر نوجوان بازداشت كردند. باور كنيد در اين ماجرا نقشي نداشتم و آن روز وارد آن ساختمان نشدم.‌» متهم در پايان در خصوص پرداخت وجه نقد به شاكي گفت: «وقتي مأموران مرا بازداشت كردند خيلي ترسيده بودم به همين دليل از پدرم خواستم هر طور شده رضايت شاكي را بگيرد. پدرم هم قبول كرد و دختر نوجوان با پرداخت مبلغي پول اعلام رضايت كرد. باور كنيد بي‌گناهم.‌»

در ادامه عليرضا 18ساله نيز با انكار جرمش در آخرين دفاعش گفت: «من شاكي را نمي‌شناختم و با او رابطه‌اي نداشتم. اين محمد بود كه با او دوست بود و آن روز با هم دنبال من آمدند و خواستند با خودروي كيوان چرخي بزنيم. بعد از ساعتي پياده شديم و محمد همراه شاكي به ساختمان نيمه كاره رفت، اما من وارد ساختمان نشدم. بعد از اين ماجرا او گريخت و ما را گرفتار كرد. باور كنيد از او بي‌خبريم.‌» عليرضا نيز در خصوص پرداخت وجه نقد به شاكي گفت: «بعد از دستگيري از ترس آبرويم با پرداخت چند ميليون تومان توانستم رضايت شاكي را جلب كنم. باور كنيد هيچ اطلاعي از محمد ندارم و اصلاً رفاقت ما اشتباه بود. من در آستانه جواني‌ام و نمي‌خواهم عمرم تلف شود. از هيئت قضائي در خواست تخفيف در مجازات دارم.‌»

در پايان هيئت قضائي وارد شور شد تا با توجه به رضايت شاكي براي دو متهم رأي صادر كند. در ادامه پرونده سومين متهم نيز به پليس‌آگاهي فرستاده شد تا با تلاش دوباره مأموران وي شناسايي و دستگير شود.

 

 

منبع: روزنامه جوان