فراهم کردن حق تحصیل و آموزش برای کودکان معلول

به گزارش کودک پرس ، مونیکا نادی در یادداشتی نوشت: قوانین‌بین‌المللی هم در این زمینه ساکت نیستند. برای‌ مثال پیمان‌نامه جهانی حقوق‌کودک صراحتا اشاره دارد کودکی که از نظر ذهنی و جسمی دچار نقص است، باید در شرایط منزلت‌آمیزی بتواند در جامعه مشارکت داشته و از آموزش بهره‌مند باشد. کشورهایی که به این کنوانسیون پیوستند، از جمله ایران، باید زمینه‌های مراقبت از کودکان دارای‌ معلولیت را فراهم کنند.

از سوی دیگر، کنوانسیون حقوقی افراد دارای ‌معلولیت به آموزش به‌عنوان حقوق اولیه این افراد پرداخته و صراحتا پیش‌بینی کرده که کودکان دارای‌ معلولیت بدون‌ تبعیض و برمبنای فرصت‌ برابر از نظام آموزش فراگیری بهره‌مند باشند که در آن نظام آموزشی فراگیر امکان توسعه توانایی‌های انسانی، توسعه شخصیت و توانمندی این کودکان برای مشارکت در جامعه ایجاد شود. همچنین تمام کودکانی که دارای کم‌توانی هستند، بدون اینکه به ماهیت و شدت توانایی‌شان توجه شود، باید به آموزش دولتی مناسب و رایگان دسترسی داشته و ارایه این خدمات بدون‌ تبعیض و مناسب با شرایط آنها باشد.

برای‌مثال محیطی که این کودکان در آن تحصیل می‌کنند، باید دارای کمترین ‌محدودیت باشد؛ یعنی باید کودکان کم‌توان در حد امکان در کلاس‌های آموزش‌ همگانی و در کنار کودکان بدون کم‌توانایی قرار گیرند و در واقع هر دو گروه در فضایی ‌مشترک تلفیق شوند. به‌عبارت دیگر، کودکان بدون‌کم ‌توانایی در کنار کودکان دیگر نیز از آموزش‌های ویژه خودشان بهره‌مند شده و با این آموزش‌ها امکان ورود به جامعه را داشته باشند. البته به این معنی نیست که الزاما کودکان دارای‌ معلولیت در کلاس‌های عادی باشند، چرا که زمانی محدودیت محیط ایجاب می‌کند این کودکان در محیط اختصاصی باشند.

**آموزش تلفیقی یا استثنائی؟
کودکان دارای‌ معلولیت از حقوق ‌شهروندی برخوردار هستند، بنابراین چه از منظر حقوق ‌بین‌المللی، چه از منظر حقوق و قوانین‌ داخلی و چه از منظر حقوق‌ شهروندی این کودکان مثل سایر کودکان می‌توانند از امکانات ‌تحصیلی رایگان و مناسب با شرایط و ویژگی‌های خاص خودشان بدون‌ تبعیض بهره‌مند باشند. این وظیفه دولت‌هاست که این کار را انجام دهند و این امکانات را فراهم کنند، ولی آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، با قوانین موجود متفاوت است. با توجه به توضیحات داده ‌شده دو سیستم‌ آموزشی برای کودکان دارای ‌معلولیت وجود دارد.

مورد اول سیستم ‌آموزشی تلفیقی است که در این سیستم کودکان دارای ‌معلولیت در کنار کودکان بدون ‌معلولیت قرار می‌گیرند و با هم تحصیل می‌کنند. هدف از این تلفیق ایجاد یکپارچگی و رسیدن به جامعه‌ای است که در آن افراد بتوانند در کنار هم زندگی کنند. در واقع باید افراد دارای ‌معلولیت زندگی مشابهی با سایر افراد جامعه داشته باشند و موانع و تبعیض‌های اجتماعی از سر راه آنها برداشته شود. مورد بعدی سیستم آموزش استثنائی است که در این سیستم کودکان دارای ‌معلولیت امکان بهره‌گیری از آموزش‌های خاص، برنامه‌های درسی مخصوص با نیازهای ویژه، تجهیزات تخصصی و مربیان تعیلم‌دیده استثنائی را دارند، اما این سیستم معایبی دارد، چرا که جامعه کودک و والدین او را متفاوت قلمداد می‌کنند و به آنها برچسب می‌زنند. این‌گونه مدارس اگر دولتی باشند، امکانات کمتری دارند. حتی خیلی اوقات شاهدیم کلاس دو پایه با هم برگزار می‌شود.

از سوی دیگر، اگر کلاس‌ها به‌صورت خصوصی برگزار شود، بسیار پرهزینه می‌شود.بسیاری از مناطق در کشور از این مدارس بهره‌مند نیستند و اگر کودکان دارای ‌معلولیت قصد رفتن به مدارس استثنائی را داشته باشند، باید مسیر زیادی را طی کنند. در بسیاری از مناطق کم‌جمعیت و فقیر هم اصلا چنین‌ مدارسی وجود ندارند. اتفاق دیگری که ممکن است در مدارس استثنائی بیفتد، این است که معمولا برداشت‌های ‌کلیشه‌ای از کودکان دارای ‌معلولیت می‌شود و آنها معمولا تحت‌ آموزش این مدارس عزت‌نفس کمتری پیدا می‌کنند. واقعیت این است که امکان تعامل و مشارکت آنها با جامعه‌ اصلی کمتر می‌شود، به این دلیل که انگار این آموزش‌ها کودکان دارای ‌معلولیت را از دسترسی‌ها محروم می‌کند.

**خودداری برخی مدارس از ثبت‌نام
بهتر است مدارس‌عادی طوری باشند که بر اساس قوانین این امکان را به‌وجود بیاورند که کودکان دارای ‌معلولیت صرف‌نظر از هر گونه تفاوتی بتوانند در کنار سایر کودکان تحصیل کنند، ولی می‌بینیم مدارس عادی ما مناسب برای این کودکان نیستند و بسیاری از مدارس کودکان دارای ‌معلولیت را ثبت‌نام نمی‌کنند؛ حتی اگر این کودکان را ثبت‌نام هم کنند می‌بینیم از امکانات ‌لازم برخوردار نیستند و بسیاری اوقات به‌بهانه نداشتن امکانات و بدون‌ تلاش برای ایجاد آن فقط رفع‌ مسئولیت کرده و این امکانات را ایجاد نمی‌کنند و در نهایت کودکان دارای ‌معلولیت ثبت‌نام نمی‌شوند، ولی واقعیت این است که باید حقوق کودکان دارای ‌معلولیت را در اولویت قرار دهیم. مدارس ما باید سازماندهی شوند تا قدرت انعطاف‌پذیری در مقابل اقشار گوناگون، ازجمله افراد دارای ‌معلولیت، داشته باشند که بتوانند کیفیت آموزشی لازم و مطلوب را برای آنها ایجاد کنند.

درواقع وضع ‌قوانین باید به‌گونه‌ای باشد که با پیش‌بینی ضمانت اجرا امکان تلفیق و مشارکت کودکان بدون‌ معلولیت و دارای‌ معلولیت در مدارس ایجاد شود. از سوی دیگر، باید مدارس با ضمانت اجراهای محکم ملزم شوند امکان تحصیل را برای کودکان دارای ‌معلولیت فراهم کنند. این درحالی است که والدین کودکان دارای ‌معلولیت معمولا ترجیح می‌دهند کودکانشان در مدارس استثنائی باشند، چراکه آنها می‌ترسند هم شرایط خاصی را از دست بدهند و هم از هم‌نشینی کودکانشان با کودکان بدون ‌معلولیت واهمه دارند. ما در کنار قوانین برقرار‌کننده این اصول و ضمانت اجراهای لازم به حمایت و تقویت بنیه مدارس و ایجاد این فرهنگ در مدارس نیاز داریم که به‌ بهانه واهی از ثبت‌نام کودکان دارای‌ معلولیت خودداری نکرده و بتواند امکانات لازم را فراهم کنند.

برای اینکه این کودکان در کنار سایر کودکان از امکانات تحصیلی بهره‌مند شوند، حتی در دستورالعمل ثبت‌نام دانش‌آموزان در سال‌ تحصیلی96-97 ابتدا ممنوعیت ثبت‌نام کودکان در مدارس عادی ایجاد شد که البته بعدا با توضیحات مسئولان آموزش‌ و پرورش استثنائی این ممنوعیت لغو شد و مانند سال‌های گذشته همچنان طرح تلفیقی اجرا می‌شود و این کودکان می‌توانند در کنار سایر کودکان در مدارس‌ عادی ثبت‌نام شوند، مگر اینکه خانواده‌ها تمایل داشته باشند که کودکشان در مدارس استثنائی باشند. بنابراین مدارس نمی‌توانند به‌بهانه عدم مناسب‌سازی فضای فیزیکی این کودکان را از نظر قانونی ثبت‌نام نکنند. از این رو کودکان دارای‌معلولیت همانند کودکان دیگر حق زندگی و بهره‌مندی از خدمات آموزشی را دارند و باید فرصت‌های‌برابر ایجاد شود تا بتوانند موقعیت خودشان را در جامعه ارتقا داده و از حداکثر امکانات بهره‌مند باشند.

 

منبع: آرمان