به گزارش کودک پرس ، چند روز قبل مأموران گشت پلیس در یکی از خیابانهای جنوبی شرقی پایتخت متوجه درخواست کمک خواهی پسر جوانی شدند که سرو صورتش زخمی و لباسهایش خونی بود. پسر جوان با دیدن مأموران گفت: من معتادم و برای مصرف مواد به پاتوق خلافکاران در یکی از خیابان اطراف میروم که متوجه شدم دو افغانی که پاتوق، متعلق به آنها است دختر نوجوان ایرانی را در پاتوقشان به زور نگه داشتهاند که تصمیم گرفتم او را فراری بدهم که آنها متوجه شدند و مرا به داخل اتاقکی بردند و آنجا حبس کردند.
آنها یک روز مرا به شدت شکنجه دادند و مدعی بودند که من پولهای آنها را سرقت کردهام تا اینکه ساعتی قبل از غفلت آنها استفاده و از شکنجه گاه آنها فرار کردم. پس از این مأموران راهی پاتوق خلافکاران در حوالی جاده خاوران شدند و از دو مرد افغانی تحقیق کردند. یکی از آنها در ادعایی گفت که پسر جوان مزاحم نامزد او شده بود و به همین دلیل با او درگیر شده و او را کتک زدهاند، اما او را حبس و شکنجه نکردهاند. مأموران در ادامه در بازرسی از یکی از اتاقها تعداد زیادی تلفن همراه گرانقیمت سرقتی که به طرز ماهرانهای مخفی کرده بودند کشف کردند. بررسیهای مأموران حکایت از این داشت دو افغانی، سارقان موبایلقاپ حرفهای هستند که از مدتی قبل تحت تعقیب مأموران پلیس قرار دارند. بدین ترتیب مأموران دو متهم را بازداشت و برای تحقیق به اداره پلیس منتقل کردند.
دو متهم چند روز قبل برای تحقیق به دادسرای ناحیه ۳۴ تهران منتقل شدند و از سوی قاضی بهشتی، بازپرس شعبه دوم مورد بازجویی قرار گرفتند. دو متهم در بازجوییها به سرقتهای متعددی اعتراف کردند. متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
من سعید هستم معروف به سعید کابلی.
مجوز اقامت داری؟
نه. من و دوستم مراد چند سال قبل به صورت غیرقانونی برای کار به ایران آمدیم.
کار یا سرقت؟
اول کار میکردیم، اما مدتی بعد تصمیم گرفتیم موبایلقاپی کنیم.
چرا؟
چون درآمدش خوب بود. ما تلفنهای سرقتی را به افغانستان میبردیم و آنجا به قیمت خوبی میفروختیم. حتی تلفنهایی گرانقمیتی که در ایران پس از سرقت قفلش بسته میشود را به افغانستان میبردیم و آنجا قابل استفاده بود.
درباره پاتوقتان توضیح بده؟
آنجا کارگاه مخروبهای است که ما دو، سه تا اتاق درست کردیم و معمولاً افراد معتاد برای مصرف مواد به آنجا رفت و آمد دارند و ما لوازم سرقتی آنها را میخریم و به آنها مواد میدهیم تا مصرف کنند.
یعنی آنها هم برای شما موبایلقاپی میکنند؟
من و مراد خودمان با موتورسیکلت موبایلقاپی میکنیم و معتادان هم اگر موبایل سرقتی بیاورند از آنها میخریم.
چرا شاکی را شکنجه دادید؟
مدتی قبل با دختر ۱۶ساله فراری که از شهرستان به تهران آمده بود آشنا شدم. او جای خواب نداشت و من او را به پاتوقم بردم و آنجا خوابید. پس از آن روز این دختر هر شب برای خواب به پاتوق ما میآمد تا اینکه با شاکی که پسر جوانی بود آشنا شد. آنها عاشق هم شده بودند و تصمیم گرفته بودند پس از سرقت پولهای ما با هم از پاتوق فرار کنند که متوجه شدم و همراه مراد او را در اتاقی حبس و شکنجه کردیم، اما دختر ۱۶ساله فرار و روز بعد هم شاکی فرار کرد.
چرا دختر ایرانی را به زور در پاتوقتان نگه داشته بودید؟
او با رضایت خودش برای خواب به پاتوق ما میآمد و اصلاً جای دیگری نداشت که شب بخوابد.
ارسال دیدگاه