فاجعه‌ای عجیب در حضور وزیر آموزش و پرورش در یکی از مدارس!

به گزارش کودک پرس ، دستگاه تعلیم و تربیت این روزها با حوادث و مشکلات متعددی مواجه است؛ مدارس فرسوده و اتفاقات ناگوار ناشی از وجود این فضاهای آموزشی، تنبیه‌بدنی دانش‌‌آموزان، تعرض به حریم معلمان، کمبود منابع مالی و دغدغه‌های فرهنگیان تنها بخشی از مسائلی است که آموزش و پرورش با آن دست و پنجه نرم می‌کند.

اما یکی از نقدهای کلان بر دستگاه تعلیم و تربیت، حافظه محوری است.

سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش هفتم مرداد ماه امسال گفت: «رویکرد ما این است که بتوانیم سیطره محض آموزش و لایه صرف حافظه‌محوری را که متاسفانه سیطره بسیار پیچیده‌ای را بر مدارس ما ایجاد کرده است، به تدریج برطرف کنیم».

 

سؤال این است که این آموزش‌ محض، جدا از تمام ضعف‌هایی که داشته است، چه ره‌آوردی بر نظام تعلیم و تربیت داشته است؟

فارغ‌التحصیلان مدارس چه چیزی از این نظام آموزشی یاد گرفته‌اند؛ وزیر آموزش و پرورش روز گذشته به موضوعی اشاره کرد و گفت: « در یک بازدید سرزده از یکی از مدارس، از بچه‌های سوم ابتدایی پرسیدیم دست چپ و راست‌تان کدام است اما آنها نمی‌دانستند و نمی‌توانستند بند کفش‌شان را ببندد و ما به جای این مهارت‌ها، چرا باید به آنها آموزش تست‌زنی یاد بدهیم»

به عبارت دیگر نظام آموزشی حافظه محور حتی نتوانسته است بدیهی ترین موارد را مانند شناخت دست چپ و راست یا بستن بند کفش به دانش‌آموزان آموزش دهد و نکته جالب توجه اینکه این کودکان حد تا این سنین در محیط خانواده نیز نتوانستند این آموزش‌ها را فراگیرند.

روز گذشته وزیر آموزش و پرورش با تأسف از اینکه چرا باید به جای آموزش زندگی به دانش‌آموزان، روش‌های تست زنی و آزمون‌های شبه کنکور ارائه شود، از تبلیغات بی‌رویه مؤسسات کنکور برای دانش‌آموزان دبستان انتقاد کرد.

مادر یک دانش‌آموز کلاس سومی در این خصوص به خبرنگار فارس گفت: به نظرم ما هم به عنوان والدین دانش‌آموزان گاهی از تربیت فرزندان غفلت می‌کنیم؛ نباید تمام بار تعلیم و تربیت را روی دوش آموزش و پرورش گذاشت.

وی ادامه داد: بخش دیگر توجه عجیب به دانشگاه در ایران است. مردم فکر می‌کنند که اگر بچه‌های‌شان دانشگاه نروند، پیشرفت نمی‌کنند و البته در آگهی‌های استخدام کمتر از لیسانس جذب نمی‌کنند و این اهمیت کنکور و دانشگاه را دو چندان کرده است.

 

اینکه دانش‌‌آموزان کلاس سومی دست چپ و راست خود را نمی‌شناسند واقعا تأمل برانگیز است و باید برای آموزش مهارت‌های زندگی  و فردی برای دانش‌‌آموزان فکری کرد.