به گزارش کودک پرس ، زینب صباغ با اشاره به اینکه نمایش «شازده کوچولو» با حضور گروهی ۳۰ نفره از نوجوانان مرکز فراگیر شماره ۲۰ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آماده اجرا در بخش آزاد مسابقه تئاتر صحنهای جشنواره نمایش عروسکی کانون شده، گفت: در گروهمان بچههای نابینا، معلولان جسمی حرکتی و معلولان ذهنی در کنار بچههایی با تواناییهای عادی حضور دارند و برای این نمایش بیش از ۲۰ جلسه تمرین کردیم.
صباغ با اشاره به اینکه این نمایش امروز (۱۲ شهریور) در جشنواره نمایش عروسکی کانون پرورش فکری اجرا میشود، گفت: تئاتر یکی از فعالیتهایی است که در مرکز فراگیر شماره ۲۰ انجام میشود و بچهها به صورت مداوم در تمرینهای تئاتر شامل تمرین بدن، بیان، حس و… شرکت دارند.
مربی تئاتر مرکز فراگیر شماره ۲۰ کانون پرورش فکری خاطرنشان کرد: تمرینها برای بچههای با تواناییهای مختلف، اصلا متفاوت نیست و همه در کنار هم و بدون هیچ تفاوتی تمرین میکنند. تشویق یا تذکر هم برای همه بچهها مانند هم است و هیچ فرقی باهم ندارند.
صباغ با اشاره به اینکه «موضوع تئاتر و نمایش خلاق یکی از فعالیتهای کانون پرورش فکری است اما مستمر بودنش بستگی به عوامل مختلفی دارد» گفت: در مرکز فراگیر ۲۰ چون خود من تجربه تئاتر داشتهام، نمایش را حرفهایتر از سایر مراکز انجام میدهیم اما مراکزی هم هستند که مربیانشان دوره تخصصی تئاتر را نگذراندهاند.
او با اشاره به کلاسهای تئاتری که با بچهها در این مرکز دارند، گفت: فعالیت تئاتر را مثل قصهگویی هفتهای یکبار داریم؛ یک جلسه برای دخترخانمها و یک جلسه برای آقا پسرها، یکبار برای کودکان و یکبار برای نوجوانان. اما در کنار این جلسات، تمرینهای بدن، بدن و حس را هم داریم و هر از گاهی یک نمایشنامه را باهم میخوانیم و نمایشی را کار میکنیم. سالی یکبار به صورت حرفهای با بچهها خیلی مصممتر کار میکنیم.
صباغ با اشاره به فعالیت گروه تئاتر این مرکز گفت: در طول دوره، با همه بچهها تمرین تئاتر میکنیم اما در نهایت گروهی که باید اجرا برود باید به صورت منسجم مشغول تمرین و فعالیت بوده باشد. بدون هیچ تفاوتی، گروه را کاملا فراگیر میچینیم بهطوریکه بچههایی با نیاز ویژه هم در گروه هستند و در تمرینهای طی سال هم حضور دارند. بهطور مثال در «شازده کوچولو»، یکی از بازیگرانمان چند معلولیتی است؛ یعنی هم معلول جسمی حرکتی است و هم از لحاظ ذهنی کمی از بقیه عقبتر است و یک گوشاش سمعک دارد درعین حال جزو نقشهای اصلی بوده و نقش «مار» را بازی میکند. علاوه بر او، دو دختر کمتوان ذهنی و یک دختر کمبینا هم دارم. اصلا همین کلمه فراگیر یعنی اینکه بچههای با نیاز ویژه در کنار بچههای عادی کار میکنند.
مسئول مرکز فراگیر شماره ۲۰ کانون پرورش فکری با اشاره به چالشهایی که او و گروه کودک و نوجوانش با آن مواجهاند، گفت: متاسفانه کسی سراغ ما نمیآید؛ فعالیت تئاتر ما منحصر شده به جشنوارههای خود کانون و جاهای دیگر ما را نمیشناسند.
صباغ با اشاره به اینکه شرایط سختی برای سالن گرفتن پیشرویشان قرار دارد، گفت: دغدغه ما این است که بچهها بتوانند در طول سال تئاتر ببینند. کسی که تئاتر کار میکند یا میخواهد در این زمینه فعالیت کند باید بتواند تئاترهای متعددی را ببینند اما هزینههای نمایشها آنقدر بالاست که نمیتوانیم بچهها را به دیدن بیشتر از یکی، دو نمایش ببریم. مخصوصا برای بچههای من که در مناطق پایین شهر تهران که با وضع مالی نه چندان مناسب زندگی میکنند.
او رفت و آمد تا سالن تئاتر را هم یکی از مشکلات پیشروی بچههای این مرکز فراگیر خواند و گفت: سه هفته پیش برای تئاتری بلیت تخفیفدار تهیه کردیم اما نتوانستم برای ۲۵ دخترم اتوبوس بگیریم و مجبور شدیم بخشی از راه را پیاده برویم و با مترو برگردیم. درحالیکه بین این بچهها، معلول جسمی حرکتی هم هست.
صباغ یکی از مشکلاتی که در اجرای تئاتر با آن مواجهاند را لزوم تفکیک جنسیتی بچهها خواند و گفت: حتما باید کاری را ببندیم که یک گروه سنی یا جنسیتی آن را اجرا کنند. یعنی اگر نمایشی نقش مرد دارد باید همان دخترها آن را بازی کنند. برای همین در انتخاب نمایشنامه دستمان بسته است. البته این جزو قید و بندهایی است که در خود کانون داریم اما خارج از آن هم کسی سراغ ما نمیآید.
این هنرمند و مربی تئاتر ادامه داد: دوست داریم اعلام کنیم ما گروه تئاتر داریم تا بیایند با ما کار کنند یا از ما دعوت کنند برویم در سالنهای عمومی اجرا کنیم. دلمان میخواهد کمی به ما امکانات بدهند.
صباغ با اشاره به اینکه سالنهای تئاتر و سینما برای افراد معلول آمادهسازی نشده، گفت: جامعه هنری ما که دید بازتری به مسائل دارند باید بیش از هرجای دیگری آماده پذیرایی از افرادی که نیاز ویژه دارند، معلول جسمی حرکتی یا نابینا و ناشنوا هستند باشد.
او خاطرنشان کرد: وقتی بچهها را به تماشای تئاتر بردم به دلیل نبودن امکاناتی برای ورود افراد معلول، مجبور شدم یکی از دختران معلول جسمی حرکتی را که دقیقا هم قد و قواره خودم است بغل کنم تا بتواند وارد سالن شود. این کار هم برای خودش بد است چون احساس سرشکستگی میکند و دوست دارد مانند بقیه باشد و هم برای من سخت است. متاسفانه از این دست مشکلات بسیار زیاد داریم.
صباغ با اشاره به اینکه به دلیل نبودن مترجم یا زیرنویس، بچههای ناشنوا امکان استفاده از تئاترها را ندارند، گفت: دو سال پیش گروه تئاتر کارگردان ایتالیایی، «پینو دی بودوا» به ایران آمدند و به دلیل تفاوت زبان، تئاترشان را زیرنویس فارسی کردند. وقتی این تئاتر را با زیرنویس دیدم گفتم چه حیف؛ این اتفاق میتواند برای تئاترهای ما هم بیفتد و برای بچههایی که ناشنوا هستند به زبان ساده نوشته و در پردهای نشان داده شود.
او با اشاره به اینکه برخی از مشکلات میتواند با پیگیری هنرمندان به فرجام خوبی برسد، گفت: کاش برخی از گروههای تئاتر کودک و نوجوان، وقتی میگوییم از جنوب شهر میآییم و بچههایمان دوست دارند تئاتری ببینند اما وسع مالیشان نمیرسد یک اجرای رایگان بروند… هر سالن حدود صد نفر ظرفیت دارد، میتوانند بیست بلیت رایگان برای این بچهها اختصاص بدهند. این بچهها متعلق به جنوب شهرند و گاهی توانایی مالی برای دیدن یک تئاتر هم ندارند. در کنار اینها، به دلیل مشکل مالی کانون برای تامین دکور، لباس، آکسسوار و… یک نمایش عروسکی به مشکل برمیخوریم.
صباغ تصریح کرد: تاکنون از هنرمندان بسیاری دعوت کردهایم که برای جشنها در خدمتشان باشیم و برای بچهها حرف بزنند و امیدواری بدهند اما خیلیها یا دعوتمان را نپذیرفتهاند یا اگر قبول کردهاند اولین سوالشان این بوده که «چقدر در نظر دارید به ما بپردازید؟» درحالیکه ما بودجهای نداریم. نهایتا به عنوان مهمان میتوانیم هدیهای از کارهای دستی بچهها به این افراد هدیه بدهیم.
مسئول مرکز فراگیر شماره ۲۰ کانون پرورش فکری یادآور شد: البته برخی بزرگان هم بودهاند که دعوتشان کردیم و آمدند؛ مثلا سعید بیابانکی، محمدعلی بهمنی، عرفان نظرآهاری و عباس جمشیدی را دعوت کردیم و آمدند و چقدر هم حس خوبی به بچهها دادند. یا مثلا آقای فرزین محدث را دعوت کردیم و وقتی آمد نهتنها هیچ هزینهای نگرفت بلکه آن کارت هدیه کوچکی که به ایشان دادیم را هم به یکی از بچههای با نیاز ویژه تقدیم کرد که مشکل مالی داشت.
صباغ ادامه داد: جدای از مساله پول، متاسفانه اصلا هنرمندان دعوت ما را قبول نمیکنند. یا قرار میگذارند و آن روز نمیآیند؛ در حالیکه پلاکارد زدهایم و بچهها منتظرند. دلمان میخواهد هنرمندانمان، کمی بچهها را درک کنند چون اگر این زیرساخت از کودکی و نوجوانی ایجاد شود میتواند منجر به اتفاقهای خوبی شود؛ وقتی هنرمندی میآید و انگیزهای به بچهها میدهد در واقع جامعهای برای آینده ساخته میشود.
او با بیان اینکه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تواناییها و استعدادهای بچهها را میشناسد و آنها را شکوفا میکند، گفت: ولی متاسفانه بچهها وقتی 16 سالشان میشود باید از کانون بروند. بعدش کجا میروند؟ همه که بچه منطقه بالای شهر تهران نیستند، وضع مالی خوبی ندارند و حتی خانوادهشان فرهنگ پذیرش تئاتر را ندارند. این بچه بعد از کانون باید کجا برود؟ کاش جامعه هنری ما میتوانست در هر فراخوان بازیگری که میدهد امکانی بگذارد که دو هنرجوی رایگان هم از بین بچههای مستعد این مراکز بگیرد.
ارسال دیدگاه