غربت قهرمانان کشور در آثار ادبی کودکان و نوجوانان

به گزارش کودک پرس ، ما در ادبیات کلاسیک و شفاهی‌مان سردارانی داریم که به عنوان یک قهرمان و اسطوره در کتاب‌ها وارد شده و به عنوان یک الگو برای کودکان و نوجوانان‌مان مطرح می‌شوند؛ سردارانی، چون سورنا و آریو برزن یا متأخرینشان ستارخان.

اما سردارانی هم داریم که در طول جنگ تحمیلی رشادت‌های بسیاری از خود نشان داده، اما نامشان آن‌طور که شایسته و بایسته است در کتاب‌های‌مان نیامده و از آنان به عنوان قهرمان و اسطوره یاد نشده است. حال با توجه به وجه ملی شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی و حضور گسترده و بی‌سابقه مردم برای بدرقه او، این سوال پیش می‌آید، آیا او می‌تواند به عنوان قهرمان و اسطوره وارد ادبیات‌مان شود یا خیر؟

این پرسش با چند نویسنده کودک و نوجوان در میان گذاشته شده است که در ادامه می‌خوانیم:

 

نیاز به زمان داریم

داوود امیریان- نویسنده ادبیات کودک و نوجوان- با اشاره به مراسم بدرقه سردار سلیمانی و حضور میلیونی مردم، می‌گوید: مشخص است که او می‌تواند به عنوان قهرمان مطرح شود. این را از حال مردم در این چند روز که از شهادت او می‌گذرد، می‌توان فهمید. این‌طور نبوده که بخواهند با تبلیغات و هیاهو یک نفر را مشهور کنند، اگر این طور باشد، می‌شود شهرت بادکنکی. خیلی‌ها از این شهرت‌های بادکنکی به دست آورده‌اند و با یک سوزن هم ترکیده و هیچ‌نامی از آن‌ها نیست. اما شهرت سردار سلیمانی از این نوع نبوده و نیست.

 

او می‌افزاید: مگر پشت اسطوره‌هایی مانند سورنا، آریو برزن، نادر افشار، ستارخان و مصطفی چمران تبلیغات بوده که انقدر در ذهن و یاد مردم مانده و وارد ادبیات داستانی شود؟ حاج قاسم هم همین‌طور است. مردم بعد از فوت امام برای فوت چه کسی چنین تشییعی برگزار کردند؟ برای هاشمی رفسنجانی با آن همه اعتبار چنین تشییعی برگزار نشد. واقعا مردم آمدند، برخی ضدانقلاب‌ها می‌گویند ادارات را تعطیل کرده و پول داده‌اند تا مردم بیایند. انصافا این‌طور نبود. همه اقشار مردم حاج قاسم سلیمانی را از خودشان می‌دانند. او فرزند همین مردم بود. حاج قاسم هیچ‌گاه وارد منازعات سیاسی نشد و دستور آتش به سمت مردم نداد و در مقابل مردم نبود. او همراه مردم علیه دشمنان ایستاد. مردم این‌ها را می‌فهمند.

امیریان با تأکید به این‌که سردار قاسم سلیمانی در دل‌های مردم جای داشت، اظهار می‌کند: مطمئن باشید او وارد ادبیات ایران می‌شود. او قهرمان بود و با شهادتش قهرمان هم ماند. البته الان کمی احساسی برخورد می‌کنیم. برخی هم شعار می‌دهند، اما هرچه زمان بگذرد از این شعار‌ها کاسته می‌شود و چهره واقعی سردار نمود پیدا می‌کند. مانند ستارخان و مصطفی چمران و احمد متوسلیان این‌ها با گذشت زمان به مصطفی چمران و ستارخان و احمد متوسلیان تبدیل شدند. برای حاج قاسم هم چنین اتفاقی می‌افتد. اوایل یک‌سری با هیاهو می‌خواهند از او بهره‌برداری کنند، اما هرچه زمان بگذرد حاج قاسم واقعی معرفی خواهد شد.

او خاطر نشان می‌کند: الان همه‌مان احساسی برخورد می‌کنیم و البته برخی هم موج‌سواری می‌کنند، مثلا کارگردانی می‌گوید می‌خواهم فیلم بسازم، نویسنده‌ای می‌گوید می‌خواهم داستان بنویسم و برخی هم شعر و سرود می‌گویند که به‌نظرم الان وقتش نیست. درست است که باید به‌نحوی احساست خودمان را بروز بدهیم، اما به‌نظرم به مقداری زمان نیاز داریم.

 

ترس نویسنده‌ها برای نوشتن از قهرمانان

همچنین حسن احمدی نویسنده ادبیات کودک و نوجوان نیز در این‌باره با اشاره با حضور گسترده مردم در مراسم بدرقه پیکر شهید سردار قاسم سلیمانی در اقصی نقاط ایران و مطرح شدن موضوع شهادت او در سطح دنیا و محبوبیت فرا ملی او، می‌گوید: ما قهرمانانی نداشتیم که بتوانیم در داستان‌هایمان بیاوریم تا الگویی برای بچه‌هایمان باشد اماحالا چنین شخصیتی را نویسنده‌های ما دیده‌اند و می‌توانند بر روی او کار کنند. شهید قاسم سلیمانی هیچ مخالفی نداشت و از هر قشری در مراسم تشییع او حضور داشتند و دارند. وقتی به چهره‌های مردم نگاه می‌کنید همه حالت بهت‌زدگی و حیرت دارند. خوب این فرد می‌تواند قهرمان بزرگی برای بچه‌های ما باشد. البته به شرطی که نویسنده‌ها ما واقعا بتوانند حقش را ادا کنند و این شخصیت را درست و حسابی معرفی کنند.

 

او تأکید می‌کند: باید به شکل صحیح قصه‌هایی درباره سردار سلیمانی نوشته شود. یا اگر زندگینامه‌ای درباره او نوشته می‌شود، درست باشد، عین چیزی که سردار سلیمانی بود. ایشان القاب مختلفی دارد، اما در نامه‌ای به همسرش می‌نویسد، روی سنگ قبر من بنویسید «سرباز سلیمانی». یک دنیا حرف در آن نهفته است؛ این که این فرد به این دنیا تعلق نداشت. من هرگاه عکسی یا مصاحبه‌ای از او می‌دیدم، مشخص بود این فرد واقعا آدم آسمانی است و معتقد بودیم یک روزی به شهیدان جنگ تحمیلی می‌پیوندد.

این نویسنده خاطرنشان می‌کند: سردار سلیمانی الگوی عجیب و بزرگی برای داستان‌ها ورمان‌های ماست و ما می‌توانیم این شخصیت را در کتاب‌هایمان بیاوریم تا ماندگار باشد؛ البته او ماندگار است.

او سپس با اشاره به کم کاری نویسندگان درباره نوشتن درباره قهرمانانی مانند سلیمانی، می‌گوید: ما امثال سلیمانی بسیار داشتیم و نمونه‌های بسیاری را مثلا در خرمشهر می‌توانم مثال بزنم که همه‌شان بزرگ‌انداما نویسنده‌ها می‌رسند که درباره آن‌ها بنویسند، می‌ترسد انگ بخورند و همین ترس باعث می‌شود سراغ قهرمانان نروند. قهرمان‌پروی در کار‌های ما وجود ندارد. من مدتی در مرکز صبا بودم و بار‌ها گفتم در انیمیشن‌ها قهرمان‌هایی داشته باشیم، اما کسی به این وضوع توجه نمی‌کرد و اهمیتی نمی‌داد.

 

احمدی سپس با اشاره به شمارگان اندک کتاب، اظهار می‌کند: با این شمارگان پایین حتی اگر کار خوبی منتشر شود، چه تأثیری در جامعه خواهد گذاشت و چه بردی در جهان خواهد داشت؟ نهایت ۵۰۰ کتاب است که در انبار کتاب‌فروشی می‌مانند یا به دست آشنایان نویسنده می‌رسد. به همین دلایل است که قهرمانان ما بی‌صدا می‌آیند و می‌روند و کسی آن‌ها را نمی‌شناسند و مظلومانه می‌روند.