به گزارش کودک پرس شوراهای اسلامی شهر و روستا در ایران دایر شدند تا قانونگرایی و حضور مستقیم مردم در سرنوشتشان، مشق شود اما شواهد حاکی از آن است که تاکنون شوراهای شهر و روستا، آنچنان که زیبنده نامشان و رسالت وجودیشان است، نتوانستهاند به وظایف و مسئولیتهای خود عمل کنند.
حالا از 9 اسفند 1377 که نخستین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در کشور برگزار شد، قریب به 18سال میگذرد و نهاد شوراها در ایران دوران گذر از نوجوانی و آغاز جوانی را تجربه میکند.
آغاز انتخابات شوراهای شهر و روستا بدون زمینهسازی و فرهنگسازی از سویی و سابقه نه چندان زیاد این نهاد اجتماعی موجب شد که شوراها در ایران با مشکلاتی مواجه شوند و به کارکرد و ظرفیت واقعی خود دست نیابند.
از جمله مشکلاتی که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد طیف افرادی است که برای حضور در انتخابات شوراها اقدام میکنند.
شوارها قرار است نقطه تبلور دموکراسی و محفلی با امکان حضور و تلاش افراد با دیدگاههای مختلف برای بهبود شرایط شهر و روستای خود باشند اما حضور افرادی که برای حل مشکلات و ارائه نظرات سازنده و نظارت بر عملکرد شهرداریها، ویژگی خاصی جز احساس تکلیف و معروفیت که میشود آن را سلبریتی بودن خواند، ندارند را چگونه باید تحلیل کرد.
سلبریتیها، آنان که به دلایل مختلف، هر یک در حوزهای نامشان آوازه شده و با شنیدن نامشان، تعداد زیادی از مخاطبانشان دلشان غنج میرود و کیفور میشوند، از گذشته تلاش کردهاند با بهرهمندی از نامآشنا بودن خود در نهادهای تصمیمگیری حضور یابند.
در ایران اسلامی در گذشته حضور این افراد را در مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا شاهد بودهایم. در مجلس شاید بیش از همه، نام و آوازه بهروز افخمی در مجلس ششم شورای اسلامی را بشود به یاد آورد. دورانی که افخمی که از کارگردانان و فیلمسازان به نام ایران بود، در شرایطی که دولت اصلاحات و مجلس اصلاحات افسار سیاست را در دست داشتند، به خانه ملت راه یافت و نه از خود یادگاری از این مجلس نشینی باقی گذاشت و نه خود بار دیگر هوس سکونت در خانه ملت به سرش زد.
در دوره هفتم هم نامورترین سلبریتی راه یافته به خانه ملت، امیررضا خادم بود که فقط یک دوره حضور در مجلس را و البته بدون اثرگذاری چندان جدی تجربه کرد اما در شوراهای اسلامی شهر و روستا که به نوعی به بدنه مردمی و جنس مردم نزدیکتر است، بارها شاهد اشتیاق سلبریتیها برای کاندیداتوری و عضویت در پارلمانهای محلی بودهایم.
در تهران و در دور نخست انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا، جو روانی سیاستزده بود و ذوب شدگان در اصلاحطلبی سر از پا نمیشناختند و در پوست خود نمیگنجیدند. اینگونه بود که جمعی 15 نفره از سیاسیون وارد گود شورای شهر تهران شدند و آنقدر آش دستپختشان برای مردم تهران شور شد که وزیر کشور دولت اصلاحات، تنها سه ماه قبل از پایان دوره خدمت شورای شهریها، مهر انحلالشان را کوبید و پرونده شورای شهر تهران را اینچنین پیچید.
دور دوم انتخابات اما، اگر چه با رخوت و سردی و کمرونقی برگزار شد اما درست در این ایام برخی سلبریتیها به صرافت افتادند تا برای شورا و شاید برای مردم وارد گود شوند. خوب وارد گود شدن برای چه کسی زیبندهتر از ناموران کشتی ایران بود که قهرمانان جهانی را شکست داده بودند و پرچم ایران را در عرصههای جهانی به اهتزاز درآورده بودند. رسول خادم آمد و آرای نسبی خوبی را از آن خود کرد تا نخستین ورزشکار و البته ستاره ناموری باشد که با اتکا به آوازه نام خود، وارد پارلمان شهری تهران شود.
شاید یکی از دلایل رأی 92606 نفر از مردم تهران به رسول خادم، دلدادگی و اعتماد مردم به تقید این قهرمان کشتی به آیین پهلوانی و به کارگیری از این روحیه متعالی در مصوبات شورا و نظارت و پیگیریهای مصوبات بود.
در انتخابات دوره سوم شوراهای اسلامی شهر و روستا که در روز 24 آذر 85 و سال پس از آغاز دولت نخست محمود احمدینژاد برگزار شد، شور و شوقی بیش از دورههای قبل با خود داشت.
ورزشکاران هم با توجه به تجربه حضور رسول خادم در شورای شهر تهران، جسارت و اعتماد به نفس بیشتری در خود برای حضور در پارلمان شهری سراغ گرفتند.
در تهران، یک میلیون و 656 هزار و 558 نفر، یعنی حدود سه برابر مشارکت در دوره دوم، رأی دادند و از این بین ورزشکاران با سه نماینده وارد شورای شهر شدند. رسول خادم با 427097 رأی، هادی ساعی با 384358 رأی و علیرضا دبیر با 306809 رأی، توانستند در مجموع یک میلیون و یکصد رأی را از آن خود کنند و این یعنی مهر آری و اعتماد مردم تهران به ورزشکاران.
در دوران انتخابات چهارمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا، میل و رغبت و تشنگی سلبریتیها برای حضور در شوراهای اسلامی شهر و روستا، بیش از تمام دورههای قبلی خودنمایی کرد البته این دوره علیرغم دورههای قبل انتخابات شورای شهر تهران که برای 15 نفر اصلی کرسی پیشبینی شده بود، با برخی تصمیمات انجام شده تعداد اعضای شورای شهر تهران به 31 نفر افزایش یافت. از همین رو با استقبال عمومی بیشتری نسبت به دوران قبلی مواجه شد؛ این بود که جز ورزشکاران که در دو دوره قبل کاندیداتوری را تجربه کرده بودند، هنرمندان و چهرههای سینما و تلویزیون هم به میدان آمدند تا شاید از آتش شورای تهران آبی هم برای آنها گرم شود.
در انتخابات تهران، گردانی از سلبریتیها مشتاق حضور در خیابان بهشت شدند و با هجوم به رسانهها و ستاد انتخاباتی خبر از کاندیداتوریشان در زبانها پیچید.
در این دوره از برخی بازیگران و ستارههای سینما برای کاندیداتوری نام برده میشد اما بیش از همه نام هدیه تهرانی برای کاندیداتوری بود که بمب خبری کاندیداهای سلبریتی شد اما او خود وادار به تکذیب شد که تمایل ندارد نه در شورای اسلامی تهران و نه در هیچ شورایی عضویت داشته باشد.
از اهالی سینما و چهرههای تلویزیون عدهای برای کاندیداتوری اقدام کردند؛ امید زندگانی، افسانه بایگان، دانیال عبادی از بازیگران سینما و تلویزیون و حبیبالله کاسهساز تهیهکننده سینما، اسماعیل آذر شاعر و «الهه رضایی» مجری نوستالژیک برنامه کودک و نوجوان و محمد سلوکی مجری تلویزیون از این دست بودند اما این بار هنرمندان حوزه موسیقی هم علاقمند به حضور در شورای شهر تهران شده بودند. عبدالحسین مختاباد و محمدرضا عیوضی هر دو از خوانندههای نامدار برای انتخابات ثبتنام کردند.
ورزشکاران هم که پیش از این طعم حضور در شورای شهر تهران را چشیده بودند، این بار با عِده و عُده بیشتر برای فتح کرسیهای شورا حاضر شدند.
از قهرمانان کشتی، عباس جدیدی، علیرضا دبیر و حمید سوریان کاندیدا شدند و از سایر رشتههای ورزشی هم حسین رضازاده وزنهبردار، هادی ساعی تکواندو کار، آرش میراسماعیلی جودوکار، بهنام ابوالقاسمپور فوتبالیست، میرشادماجدی سرپرست کمیته جوانان فدراسیون فوتبال و محمد فنایی کمک داور فوتبال در انتخابات حضور یافتند. رسول خادم هم پس از کاندیداتوری، از حضور در انتخابات کنارهگیری کرد.
اگر چه این تعداد اسامی سلبریتیها، در مقایسه با 1732 نفری که کاندیدای شورای شهر تهران در چهارمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا شدند، چندان تعداد قابل توجهی نیست اما همین تعداد هم نیازمند بررسی و تحلیلهای جامعهشناسانه است برای دستیابی به ریشههای این خاستگاه که در ایران و با چه تحلیل و منطقی نامآوران عرصه فرهنگ و هنر و میادین ورزشی مشتاق حضور در شورای شهر شدند و مردم هم بر چه مبانی و افکاری به این جمعبندی رسیدند که با آرای به نسبت مطلوبی حضور نمایندگانی از اقشار ورزشی و هنری را در شورای شهر تهران محقق کنند.
چهارمین دوره انتخابات شورای شهر و روستا 24 خرداد 1392 برگزار شد. در این انتخابات در تهران و از 2 میلیون و 242 هزار و 662 رأی صحیح علیرضا دبیر با 467 هزار و 700 رأی، پس از مهدی چمران، در رشدی محسوس نسبت به انتخابات پیشین، نفر دوم انتخابات شد. حسین رضازاده هم که برای نخستین بار انتخابات شورای شهر تهران را تجربه میکرد، با 270 هزار و 390 رأی چهارمین نفر انتخابات از تهران شد. هادی ساعی هم با افتخارات متعدد در آوردگاههای جهانی تکواندو با 260 هزار و 457 رأی نفر ششم انتخابات شد.
سیدابوالحسن مختاباد که شاید به نوعی به نمایندگی از اهالی موسیقی بتوان از او نام برد با 129 هزار و 969 رأی نفر بیستم انتخابات شد و آخرین سلبریتی راه یافته به چهارمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران، عباس جدیدی با 117 هزار و 503 رأی بود که با رتبه 29 به شورای شهر تهران راه یافت.
حالا و پس از گذشت قریب به سه سال و نیم از فعالیت چهارمین شورای شهر تهران، سلبریتیها و پرونده فعالیت و اثرگذارییشان در شورا، محمل سوالی جدی است از اینکه آیا برای دورههای بعد مردم تهران در برابر حضور نامداران عرصه فرهنگ و هنر و ورزش در انتخابات شوراها چه موضعی باید اخذ کنند؟
آیا مردم تهران به رأی دادن به چهرههای سینما و تلویزیون و ورزش، در شورای شهری که برای قریب 8 میلیون تهرانی برنامهریزی میکند و مصوبه تصویب میکند، فارغ از میزان تخصص و اثرگذاری آنها ادامه خواهند داد و روزی شاهد شورای شهر تهران با حضور رنگارنگ سلبریتیها از طیفهای مختلف خواهیم بود یا این بار تهرانیها به توانمندیها توجه خواهند کرد نه نامها.
منبع : خبرگزاری تسنیم
ارسال دیدگاه