راز قتل فجیع زن و کودک شش ماهه در سکوت ۲۱ ساله شوهر

به گزارش کودک پرس ، براساس اسناد پرونده، سال ۱۳۷۴، علی ۳۲ ساله داشت که پنهانی از همسر اولش، با زن 29 ساله مطلقه ای به نام «سمیرا» ازدواج کرد. زن دوم این مرد از همسر اولش دو فرزند داشت که حضانت آنها را به شوهرش سپرده بود. زندگی مشترک و پنهانی آنها ادامه داشت تا اینکه پس از تولد پسرشان، همسر اول علی پی به وجود هوویش برد و اختلافات آنها آغاز شد.

با شدت گرفتن اختلافات خانوادگی، علی در سال ۱۳۷۵ با رها کردن همسر اولش در مشهد،  به همراه «سمیرا» و پسر چند ماهه شان راهی یکی از روستاهای اطراف سبزوار شد و همسر اول خود را در مشهد رها کرد.

 

حدود چهار ماه از مهاجرت آنها به سبزوار می گذشت که روزی مادر سمیرا با حضور در اداره آگاهی مدعی شد دختر و نوه چند ماهه اش به طرز مشکوکی ناپدید شده و او به دامادشان مشکوک است.  با آغاز تحقیقات اما علی به کارآگاهان گفت: همسرم رفتارهای نامتعارفی داشت و مرا پیش همسایه ها بی آبرو کرده بود. چندی پیش تصمیم گرفت به همراه فرزندش دوباره به مشهد بازگردد من هم که از رفت و آمدهای او رفتارهایش خسته شده بودم، مخالفتی نکردم تا این که همسرم بلیت اتوبوس گرفت و به همراه پسرم به مشهد رفت ولی من در یک گاوداری مشغول به کار بودم و نمی توانستم کارم را رها کنم. با این اظهارات و در حالی که هیچ مدرکی علیه شوهر این زن وجود نداشت پرونده در بن بست تحقیقاتی افتاد.

21 سال از این ماجرا گذشت تا این که دو فرزند سمیرا که از همسر اولش بودند، به سن جوانی رسیدند اما گم شدن مادرشان برای آن ها همچنان یک معمای حل نشدنی بود چرا که فرزندان این زن به وجود اختلافاتی بین مادر و پدر ناتنی شان پی برده بودند.

 

به همین دلیل دختر و پسر جوان با نامه نگاری های متعدد به قوه قضاییه و دفتر ریاست جمهوری، خواستار رسیدگی به پرونده مادرشان شدند. به این ترتیب با دستور قاضی سید جواد حسینی (معاون دادستان و سرپرست مجتمع قضایی شهید بهشتی مشهد) این پرونده به اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی سپرده شد تا بررسی های دقیق تری درباره زنی صورت گیرد که ۲۱ سال قبل به طور مشکوکی گم شده بود.

با آغاز تحقیقات، تیم زبده ای از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی) مطالعه این پرونده قدیمی را با دقت خاصی آغاز کردند و پا به تاریکخانه این پرونده ۲۱ ساله گذاشتند. این گونه بود که کلمات و جملات ثبت شده در پرونده، زیر ذره بین کارآگاهان قرار گرفت و تناقض های کوچک و بزرگ از لابه لای اوراق رنگ و رو رفته توسط سرهنگ دوم مهدی سلطانیان (افسر پرونده) بیرون کشیده شد.

 

با جمع آوری تناقضات موجود و سرنخ های هر چند کم اهمیت، گروه کارشناسی و تجزیه و تحلیل اطلاعاتی پرونده جنایی به ریاست سرهنگ کارآگاه «حمید رزمخواه» (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) تشکیل شد و اطلاعات به دست آمده مورد بحث و بررسی کارشناسی قرار گرفت. اگرچه هر کدام از تناقض های موجود در پرونده برای کارآگاهان ورزیده پلیس آگاهی می توانست سرنخ خوبی باشد اما اشتباه بزرگ علی برای معاف شدن پسر همسر اولش از خدمت سربازی، مهم ترین سرنخ پرونده مذکور شد. استعلام کارآگاهان از مراکز قانونی برای یافتن اثری از نوزاد شش ماهه  یا مادرش سمیرا نشان داد که متهم پرونده در سال ۱۳۹۴ ماجرای مرگ ناگهانی نوزاد شش ماه اش را به مرکز ثبت احوال گزارش کرده و دو نفر از بستگانش نیز به عنوان شاهد، ادعای او را تایید کرده اند.

همین سرنخ کافی بود تا تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان درباره اختلافات خانوادگی «علی» و همسر دومش نیز وارد مرحله جدیدی شود. پیگیری های غیرمحسوس کارآگاهان که با نظارت مستقیم سرهنگ «رزمخواه» صورت می گرفت بیانگر آن بود که سمیرا (همسر دوم) در سال ۱۳۷۵ شکایتی را به اتهام ضرب و جرح و نداشتن امنیت جانی از سوی همسرش در یکی از بخش های اطراف سبزوار مطرح کرده است.

 

با دست یافتن کارآگاهان به این اطلاعات و با صدور دستور قضایی، «علی» که۵۴ ساله شده بود دوباره به پلیس آگاهی خراسان رضوی احضار شد اما این بار ماجرا با همیشه تفاوت داشت. در حالی که این مرد همچنان موضوعات اخلاقی همسرش را بهانه ای برای پیگیری نکردن ماجرا ذکر می کرد، کارآگاهان موضوع معافیت از خدمت سربازی پسر دیگرش را پیش کشیدند.

این مرد که از دیدن این سند مهم شوکه شده بود گفت: من از همسر و فرزند شش ماهه ام هیچ خبری نداشتم به همین دلیل مرگ او را گزارش کردم تا فرزند دیگرم به عنوان تک پسر خانواده از سربازی معاف شود. او در حالی این جملات را بر زبان می‌راند که از نگاه کارآگاهان می فهمید استدلال هایش ارزشی ندارد!ساعتی بعد وقتی متهم این پرونده از داستان سرایی های خودخسته شد ناگهان با دیدن مدارک و اسناد انکارناپذیری که کارآگاهان مقابل چشمانش قرار داده بودند به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل همسر و فرزندش اقرار کرد.

 

او گفت: همسرم وضعیت اخلاقی مناسبی نداشت به همین دلیل همواره از نگاه ها و سرزنش های همسایگان رنج می بردم و با او درگیر بودم .آن روزها در یکی از روستاهای اطراف سبزوار زندگی می کردیم که روزی بر سر همین مسائل با همسرم درگیر شدم و با چند ضربه مشت او را نقش بر زمین کردم ولی باز هم برای آن که از مرگ او اطمینان یابم چند بار نیز سرش را به دیوار کوبیدم. در بین این درگیری ها همسرم دو بار روی نوزاد شش ماهه اش افتاد و من هم با لگد ضربه ای به شکم پسرم زدم. وقتی از مرگشان مطمئن شدم، اجسادشان را داخل کیسه ای بسته بندی کردم و شب هنگام داخل خودروی حمل زباله شهرداری انداختم!

ادعاهای این متهم درباره انگیزه خود از این جنایت هولناک در حالی صورت می گیرد که فرزندان مقتول مدعی بودند مادرشان زمانی که با علی ازدواج کرده طلا و جواهرات زیادی به همراه داشته و علی با انگیزه سرقت طلاها او و فرزندش را به قتل رسانده است.

 

 

منبع: ایران آنلاین