دیدار کودک گمشده با خانواده پس از ۱۲ سال+ عکس

به گزارش کودک پرس ، «سالار»، آبان 84 زمانی که در خانه یکی از اقوامشان در تهران مهمان بود برای خرید نان از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. با طولانی شدن غیبت پسربچه، خانواده‌اش جست‌وجو برای یافتن او را آغاز کردند اما ردی از سالار نبود. آنها سرانجام با مراجعه به پلیس شکایتی مطرح کردند. پرونده‌ای در این رابطه در پلیس آگاهی تشکیل شد اما جست‌وجوی ماموران هم برای یافتن سالار بی‌نتیجه ماند.

جست‌وجو در پزشکی قانونی، کلانتری‌ها و بیمارستان‌ها هم ردی از «سالار» نشان نداد. در حالی که خانواده سالار از یافتن او ناامید شده بودند، پسر بچه 12 سال پیش و جوان 20 ساله امروز، با آنها تماس گرفت. سالار در این مدت در کرج بود و بعد از جست‌وجوهای زیاد توانسته بود خانواده‌اش را پیدا کند.

شامگاه یکشنبه سالار در میان استقبال خانواده‌اش و اهالی روستای احمدآباد مشگین‌شهر به زادگاهش بازگشت.

 

دایی سالار می‌گوید: سالار زمانی که در کلاس دوم ابتدایی مشغول به تحصیل بود برای خرید نان در تهران از خانه‌ای که آنها مهمانش بودند، خارج شد و دیگر برنگشت. در این مدت هم مدام به پلیس آگاهی می‌رفتند تا شاید ردی از او پیدا کنند اما تلاش‌ها به بن بست رسیده بود.

سالار که حالا جوانی 20 ساله شده است، درباره روز ناپدید شدنش می‌گوید: ما در تهران مهمان بودیم و من محله‌های این شهر را نمی‌شناختم. برای خریدن نان از خانه خارج شدم اما راه را گم کردم. نمی‌دانستم چه کار کنم. سوار چند تا ماشین شدم و وقتی به خودم آمدم، در کرج بودم.

 

در این مدت چه کار می‌کردی؟

وقتی نتوانستم خانواده‌ام را پیدا کنم، تصمیم گرفتم کار کنم. با جوانی دوست شدم و او مرا برای کار به کارگاهی برد. در این مدت در همان کارگاه کار می‌کردم.

 

چطور خانواده‌ات را پیدا کردی؟

دوستم وقتی متوجه شد دلتنگ خانواده‌ام هستم با یکی از دوستانش که مامور بود، تماس گرفت و سرگذشت مرا برای او تعریف کرد. آن مامور هم قول داد کمکم کند. چند وقت بعد او خانواده‌ام را پیدا کرد و من به خانه برگشتم.

 

فکر می‌کردی دوباره خانواده‌ات را ببینی؟

باورش برایم سخت است که آنها را دوباره پیدا کرده‌ام.

 

از اهالی روستا کسی را به خاطر داری؟

بله. بعضی‌ها را که در کودکی همبازی‌ام بودند، شناختم.

 

 

 

منبع: جام جم آنلاین