به گزارش کودک پرس، بنابر پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی در سال 1392 ۱۸ تیر به عنوان روز ادبیات کودک و نوجوان در کشور اعلام شده است.
اما با وجود اینکه یک روز در تقویم رسمی کشورمان به ادبیات کودک و نوجوان اختصاص یافته چندان توجهی به این نوع ادبیات در کشورمان دیده نمی شود و گویا ادبیات کودک و نوجوان دچار یک بی محلی شده و به بیراهه رفته ایت و تنها نامی دهان پر کن برای خود دارد و بس… این در حالی است که ادبیات کودک و نوجوان یکی از مهمترین نوع ادبیات است چرا که این نوع ادبیات نسل آینده کشور را تربیت خواهد کرد.
در آستانه این روز با لیلا علوی، دانشجوی دکترای نانوشیمی دانشگاه تهران رفتیم که سال ها است دستی در آستین ادبیات کودک و نوجوان دارد و از اینکه نوشته هایی داشته که گاه درباره شهیدانی چون طیبه واعظی و راشل کوری بوده، خدا را شاکر است.
او معتقد است نوشته هایش جامعه شناختی بوده و در واقع با این نوشته ها بهسازی جامعه را نشانه رفته است. در ادامه گپ و گفت آرمان زنان با این نویسنده ارزشی ادبیات کودک و نوجوان کشورمان را خواهید خواند:
خانم علوی؛ چه شد که یک دانشجوی دکترای نانوشیمی به سراغ ادبیات کودک و نوجوان می رود؟ ارتباط این دو چیست؟
در یک کلام بگویم دغدغه فرهنگی؛ رهبر انقلاب فرموده اند که جبهه فرهنگی را خالی نکنید، وقتی می بینیم این جبهه واقعا خالی است و به نیروهایی نیاز دارد که کار کنند و تعدادشان بسیار کم است وظیفه شرعی خود می دانیم در هر رشته ای که هستیم به آن ورود کنیم، به ویژه اگر ببینیم استعداش را هم داریم تا کمبودها جبران شود.
من دوستان خود را نیز تشویق می کنم که به این عرصه وارد شوند. هر کس استعداد دارد باید در قالب های ادب، طنز، نوشته ها، سناریوها و فیلم کار کند تا فرمان آتش به اختیار آقا به درستی اجرا شود و الا این فرمان تحقق پیدا نخواهد کرد. اگر نیروهای انقلابی بخواهند فقط به خاطر رشته ای که خوانده اند کار کنند از وظیفه شرعی خود غفلت کرده اند؛ مثلا من فقط بخواهم در آزمایشگاه کار کنم که درآمد زیادی هم دارد درست نیست؛ یادمان باشد وقتی می خواهیم جامعه سازی کنیم اول خانواده خود را خواهیم ساخت، وقتی به فکر جامعه باشیم در حقیقت اول سالم بودن خانواده خود را تضمین می کنیم که بسیار مهم است.
ادبیات کودک و نوجوان را چطور می بینید؟ آیا خلاقیت لازم در آن وجود دارد؟ این نوع ادبیات در غرب چگونه است؟
متاسفانه در ایران ادبیات کودک و نوجوان به ویژه ادبیات کودک بسیار مظلوم واقع شده اند؛ اگر نگاهی به این حوزه بیاندازید و آثار کودک و کتاب هایی که در این زمینه ترجمه شده اند را بررسی کنید به کتاب هایی بر می خورید که الگوهای غربی را ترویج می کنند مثل دخترک کبریت فروش، سیندرا، باربی و … که این بسیار خطرناک است، در دسته نوجوانان هری پاتر و … را می بینیم که مخرب است و بسیاری کتاب های دیگر که از نام بردن آن ها پرهیز می کنم. در حالی که ما الگوهای بسیار خوبی داشته ایم اما از آن ها سناریو ننوشته ایم و شخصیت سازی نکرده ایم و این است که جامعه ما هر روز بد و بدتر می شود.
الان نسل جدید به خاطر همین آسیب ها و خوراک هایی که داشته اند از زندگی واقعی و هویت خود دور شده اند و خود را با الگوهای غربی تطبیق می دهند و اگر هم نتواند طبق این الگوها رفتار کنند دچار آسیب های جدی تری خواهند شد؛ لذا ادبیات کودک و نوجوان بسیار جای کار دارد به ویژه به صورت داستان های کوتاه که در کشور ما مظلوم واقع شده است.
از آثاری که خلق کرده اید و رتبه هایی که در جشنواره ها کسب کرده اید، بگویید؟ اثر جدیدی هم در دست چاپ دارید؟
آثار من در قالب داستان های کوتاه و بلند مختلف بوده است، سال گذشته در جشنواره امید کشور رتبه اول و دوم داستان نویسی را کسب کردم. کتاب کابوس یک رویا (Nightmare Of A Dream) که به زبان انگلیسی در کنفرانس بین المللی افق نو (New Horizon) رونمایی شد و داستان زندگی شهید راشل کوری که در فلسطین به شهادت می رسد را روایت میکند و من به عنوان نویسنده اولین کتاب داستانی استراتژیک کشور معرفی شدم. کتاب وقتی عشق می بارد درباره زندگی شهیده طیبه واعظی نوشته شده است.
اثر جدیدی نیز با نام مقدماتی شاهزاده در دست چاپ دارم که بیشتر جامعه شناسانه و آسیب شناسانه است و برای نوجوان و جوان نوشته شده است؛ این کتاب به مشکلاتی در جامعه مثل تجمل گرایی می پردازد. در این کتاب بررسی شده که چرا مردم به سمت تجملگرایی می روند و آیا تجملگرایی خوب است یا نه؟ آیا تجملگرایی باعث بهتر شدن زندگی می شود یا نه؟
آیا تجملگرایی کیفیت زندگی مردم را کم می کند یا نه؟ به طور کلی سعی کردم در این کتاب به طور داستان پردازانه به این قضیه بپردازم تا برای خواننده به صورت همزاد پنداری یک سری حقایق روشن شود و در آخر با خود بیندیشد که آیا تجملگرایی را دوست دارد یا نه؟ و در آخر کسی که دچار تجملگرایی است با خواندن این داستان از خود خوشنود می شود یا ناراضی؟
نویسندگی هنری اکتسابی است یا موروثی؟ شما در خانواده خود کسی را داشتید که کار نویسندگی کرده باشد؟
به نظر من هر دو با هم است، ما در خانواده نویسنده داریم اما اسم نمی برم. خداوند در قرآن به قلم قسم باد می کند و این نشان می دهد که قلم حیطه بسیار مقدسی است چرا که خداوند به چیزهای کم ارزش قسم نمی خورد، قطعا تلاش شما به قدرت قلم کمک خواهد کرد و در آن شکی نیست اما انسان اگر زمینه ای هم داشه باشد موفق تر ظاهر می شود.
اولین تاثیری که فردی در خانواده نویسنده باشد این است که باعث بخشیدن بخشیدن روحیه اعتماد به نفس به دیگر اعضای خانواده می شود و این خیلی مهم است و در حقیقت پایه کار است، اما اینکه بگوییم اگر در خانواده ای کسی اینکاره نباشد، سایر اعضا نتوانند به این عرصه وارد شوند نیز غلط است. کسانی بوده اند که استعداد داشته اند اما ورود پیدا نکردند. بنابراین به نظر من همه سعی کنند شانس خود را در نویسندگی امتحان کنند و ببینند آیا می توانند یا نه؛ مهم این است که فرد استعداد نوشتن داشته باشد، گاه استعداد نوشتن در همان خاطرات روزانه نمود پیدا می کند؛ لذا باید تلاش کرد، در کار با قلم هر چه بیشتر تلاش کنیم قوی تر می شویم.
چه طور می توان در این مسیر قدم برداشت؟ مراحل خاصی دارد؟
در ابتدا باید دید فرد گرایش به این سمت داشته است یا نه؟ آیا علاقه داشته خاطرات روزمره خود را بنویسد یا نه؟ در تنهایی به سمت نوشتن رفته است یا نه؟ آیا در نوجوانی به سمت شعر و متن های ادبی رفته است یا نه؟ این ها خود نشان می دهد که فرد استعداد دارد یا نه. در حقیقت باید کششی به آن سمت وجود داشته باشد. دوم اینکه فرد بنویسد و قلم خود را تست کند. مرحله سوم خواندن زیاد است چرا که با خواندن اشعار و کتاب های زیاد می توان قلم را تقویت کرد. چهارم وارد پروسه های جدید خواهد شد.
اما به طور کلی می توان گفت آموزش دیدن فقط به کلاس رفتن نیست؛ آموزش این است که وقتی یک کتاب خوب را می خوانید یاد بگیرید که آن کتاب چگونه نوشته شده است. این نیست که فقط سر کلاس بنشینیم و یاد بگیریم چگونه بنویسیم. از طریق اینترنت و … هم می توان آموزش را کسب کرد. اما مهم تر از آن خواندن و مهمتر از خواندن سعی در خلق است یعنی یک اثر را که روح خودتان در آن جاری است بتوانید خلق کنید.
از اینکه وقتتان را در اختیارمان قرار دادید سپاسگزارم.
مرجع: راه دانا
ارسال دیدگاه