به گزارش کودک پرس ، تاثیر اسباببازی بر رشد فردی و اجتماعی کودکان موضوعی انکارناپذیر است که از گذشتههای بسیار دور مورد توجه قرار داشته است؛ چنانچه وجود اسباببازیهای باستانی کشفشده بیانگر این اهمیت بوده و نشان میدهد بخشی از روند رشد کودک حتی در دوران پیشینیان، وابسته به اسباببازی بوده است.
یکی از عناصر ماندگار هر ملت کــه ارتباط تنگاتنگی با ذائقه فرهنگی آنها دارد، بازیهای سنتی است که در بطن تاریخ، مجال بروز و ظهور مییابند. کسی به شکل کاملا دقیق نمیداند بازیها از چه زمان و از کجا آغاز شدهاند و چه کسی یا کسانی آغازگر آنها بودهاند، اما گاهی این بازیها از آثار ادبی، هنری و تحقیقات سر درآوردهاند، که میتوان به قدمت برخی از آنها پی برد.
تاکنون در ایران، اشیاء باستانی زیادی از دل خاک بیرون آمدهاند؛ اشیائی که نه درون مقبرهای پیدا شدهاند، تا هویت خاصی بگیرند و نه نوشتهای همراهشان بوده تا علت ساختشان را برای ما روشن کند. اشیائی که یا در ابعاد کوچک ساخته شدهاند، یا نقش و طرحی کودکانه دارند و یا حدس به ابزار بازی بودنشان است. این آثار شامل طیف وسیعی از سفالینههای کوچک با شیوه ساخت ناشیانه، پیکرکهای گِلی و فلزی کوچک انسانی و حیوانی، مجسمههای چرخدار و پیکرکهای مادران با کودکی در آغوش است که همه به نوعی، یادآور بازیهای کودکان با توجه به شرایط زمانی آن دوره هستند.
ایران کشوری با تاریخ چندهزارساله است که باید اسباببازیهایی به همین قدمت هم داشته باشد، اما در این زمینه تاریخ مدونی وجود ندارد؛ هرچند نبود تاریخ مشخص، دلیلی بر نبود اسباببازی در دوران کهن این سرزمین نیست. کشفیات باستانشناسی که تا به حال در مناطق مارلیک، رودبار، لرستان، بیشاپور فارس، تل باکون فارس، کرمانشاه و شهرِ سوخته انجام شده اسناد مطمئنی برای اثبات این ادعاست که اسباببازی از همین دورهها وسیله محبوب کودکان آن روزگار بوده است. اشیاء کشفشده در این نواحی بیشتر مربوط به هزاره اول و دوم پیش از میلاد است که کم و بیش با تاریخ ایران همخوانی دارد. به عنوان مثال یکی از کهنترین بازیهای فکری دنیا یعنی «تخته بازی» و مهرهها و تاسهای بازی، مشابه نمونههای مکشوف از جیرفت، از داخل یکی از قبور محوطه باستانی دوران مفرغ شهرِ سوخته (۵۷ کیلومتری جاده زابل به زاهدان) به دست آمده است.
از اسباببازیهای کودکان ایرانی در دورههای پیش از اسلام، اطلاعات چندانی در دست نیست، اما پس از شکلگیری خط و کتابت نیز بعضی از نویسندگان دورههای بعد از اسلام در نوشتههای خود جسته و گریخته نام بعضی از اسباببازیها مانند دُهُل، بوق، گردونچه و اسب جوبی را ذکر کردهاند.
در ساخت اسباببازیهای باستانی ایران، استفاده از مواد سفال، مفرغ، شیشه و… دیده میشود که بر ظرافت و کارکرد اســباببازی موثر بوده است؛ برای مثال در دورههای تاریخی مختلف، از سفال و مفرغ و با پیشرفتهای بیشتر از نقره و شیشه برای قشر مرفه جامعه، اسباببازیهایی ساخته شده است.
اسباببازیها انواع مختلفی دارند؛ ممکن است ساختهشده از وسایل پیش پا افتاده یا پیچیده و دارای قطعات و تکههای بسیار باشند. اسباببازی صرفا برای بازی در نظر گرفته نمیشده؛ بلکه بیشتر عملکرد آن و یا حتی بحث آموزش از طریق شبیهسازی موجودات مورد توجه بوده است. اسباببازیهایی مانند موش سفالی، مجسمههای کوچک مفرغی و گوزن پیداشده در تپه مارلیک، همه به گونهای برای آشنایی کودکان با محیط اطراف، شناخت موجودات و پرورش قوه تخیل کودکان است. از منظر فرم نیز با توجه به کاربرد آموزشی اسباببازیهای ابتدایی و شبیهسازی دنیای اطراف، اسباببازیها در ابتدا از سادهترین و ملموسترین فرم ممکن برخوردار بودهاند و با گذر زمان و پیشرفت و تکامل انسانی شاهد فرمهای ظریفتر و دقیقتر این وسایل نسبت به گذشته هستیم که در ادامه به ۵ نمونه از اسباببازیهای باستانی اشاره میکنیم.
چهارچرخهها
این گونه از پیکرکها یادآور اسباببازیهای امروزی مانند خودروهایی است که کودکان با به حرکت درآوردن آنها تحرک بیشتری را تجربه میکردند. ساخت این وسایل متحرک از سفال و فلز مانند پیکرک مفرغی کشفشده در مارلیک در سههزار سال پیش در مناطق شمالی ایران رواج داشته است. پیکرکهایی که نمونههای آن در موزههای مصر و یونان به نمایش درآمده است.
پیکرک گوزن
نمونههای مختلفی از پیکرکهای حیوانی که به شکلهای مختلف ساخته میشدند، در زیستبوم ایران وجود دارند که شاید به نوعی برای آشنایی بیشتر کودکان با محیط طبیعی پیرامونشان ساخته میشدهاند. نمونه آن پیکرک مفرغی کشفشده در مارلیک گیلان است که قدمتش به سههزار سال قبل میرسد.
موش سفالی
این پیکرک سفالی به شکل موش در بیشاپور کشف شده و متعلق به ۹۰۰ سال پیش است. ابعاد آن تنها ۸.۵ در ۵.۷ سانتیمتر است و همین هم این احتمال را که بازیچه دست کودکان بوده بیشتر تقویت میکند. از آنجا که شناخت این حیوانات برای کودک و بازی با آنها در شناخت کودک با موجودات پیرامونش نقش اساسی دارد، میتوان پذیرفت که شیوههای مختلف آشنایی کودکان با اینگونه جانوران از قدیم مورد توجه بوده است.
پیکرکهای کوچک
تعدادی از این پیکرکها با توجه به اینکه در قبور و مکانهای مقدس کهن کشف نشدهاند، این نظریه را که جنبه بازی و استفاده از این پیکرکهای مفرغی کوچک بر جنبه آیینی و تزئینی آنها اولویت داشته تقویت میکند. این پیکرکهای حیوانی که قدمتشان به چهارهزار سال پیش بازمیگردد، در لرستان کشف شدهاند.
جغجغه سفالین
این اثر احتمالا یک نمونه جغجغه به صورت پیکرک حیوانی با بلندی ۵.۳ سانتیمتر مربوط به دوره عیلامی است و در شوش کشف شده است. این نمونه به همراه نمونههای زیاد دیگر که شکلهای حیوانی دارند توجه کودکان را بیشتر به خود جلب میکردند و یا شاید نمایانگر رفاه بیشتر خانواده و طبقه اجتماعی بالاتر کودک بودهاند چرا که نسبت به جغجغههای سادهتر، ارزش بیشتری از جهت ساختار داشتهاند.
به طور کلی در طول تاریخ، اسباببازیها، بیشترین تاثیر را در حیطه اجتماعی بر روی کودکان گذاشتهاند؛ رشد مهارتهای ارتباطی و اجتماعی کودک، یادگیری رفتار با دیگران، افزایش انگیزه همکاری و مشارکت، تقویت حس احترام و ارزشگذاری به خود و دیگران، رشد اعتماد به نفس و افزایش توانایی و ابراز وجود از مهمترین مزایا و اثرات مثبتی است که کودک حین استفاده از غالب اسباببازیها از آن بهرهمند شده است. از طرفی اسباببازی در حیطههای شناختی، عاطفی و جسمانی نیز بر روی روان و جسم کودکان تاثیرگذار بوده است.
پینوشت: بخشی از این گزارش با استفاده از اطلاعات «کتاب تاریخ و فرهنگ ایران»، «دانشنامه اسباببازیهای تهران قدیم» و مقاله «بررسی سیر تاریخی اسباببازیهای تمدن ایران باستان» نوشته شده است.
ارسال دیدگاه