به گزارش کودک پرس ،در ۳۰، ۴۰ سال اخیر در هر خانوادهای داشتن فرزند زیاد مرسوم بود و در کمتر خانوادهای کمتر از ۴ نفر وجود نداشت. خانواده های پر جمعیت، فضای گرم و صمیمی که این روزها خبری از آنها نیست.
حالا در دنیای امروز تصور غلط تک فرزندی در بین خانوادهها رخنه کرده است. خانوادههایی که معتقدند داشتن فرزند کمتر، هم به نفع فرزند و هم به نفع خانواده است. تک فرزندی در حال افزایش است و به دلیل شرایط سخت اقتصادی، اجتماعی، شاغل بودن زوجین و … خانوادههای چند فرزندی به خانوادههای تک فرزندی و البته منزوی و گوشه گیر تبدیل شده اند.
این تک فرزندی شاید به ظاهر منفعتهای اقتصادی و فرهنگی داشته باشد، اما متاسفانه آسیبهای روانی زیادی برای کودک متولد شده دارد، خانوادهها فکر میکنند با داشتن یک فرزند میتوانند شرایط بهتری از جمله آسایش بیشتر، تحصیل در مدرسه نمونه، تامین همه خواستههای کودک و مواردی از این دست را برای او مهیا کنند، اما این موضوع معایب زیادی نیز به همراه خواهد داشت که بسیاری از خانوادهها از آن آگاهی کافی ندارند.
در دوران کودکی، کودک بیشتر از هر چیزی به تفریح و شادی احتیاج دارد و در این میان کودک تک فرزند بدون داشتن همبازی و خواهر و برادر ساعت بیشتری را در تنهایی سپری میکند که این موضوع آسیبهایی را برای کودک و جامعه با خود به همراه دارد. متاسفانه زوجهای جوان امروزی به دلیل وجود مشکلات اقتصادی، اجتماعی کمتر میل به فرزند آوری دارند. همچنین بالا رفتن سن ازدواج و همچنین ازدواج دیر هنگام از جمله دلایلی است که خانوادهها به سمت تک فرزندی میروند.
امروزه در جامعه طوری به زوجهای جوان القا شده است که فرزند داشتن و یا فرزندآوری یک حماقت است و هرکس که دلسوز آینده فرزندانش است نباید برای داشتن فرزند اقدام کنند. اما این را نمیدانند که فرزندآوری عامل بقای نسل، رشد استعدادها، پویایی نیروی انسانی و قدرت جمعیتی به حساب میآید و در فقدان و خلأ آن علاوه بر به خطر افتادن کانون و نظام خانواده، بافت جمعیتی جامعه هم با چالشها و نارساییهایی روبرو میشود که اثرات و پیامدهای مخرب آن، بعضا در حوزهها و عرصههای بزرگ و ملی کشور نمود و ظهور پیدا میکند.
مهتاب معتمد روانشناس، درباره چند فرزندی و تأثیرات آن بر روی روابط خواهران و برادران گفت: از مزایای چند فرزندی بودن این است که کودکان، هم بازی دارند و از لحاظ رشدی و ارتباطی با الگوگیری از یکدیگر زودتر یاد میگیرند که تا آخر عمر پشتیبان هم باشند. کمتر بی حوصلگی و روزمرگی را تجربه میکنند و پذیرش مسئولیت و هویت در آنها بیشتر احساس میشود.
وی در ادامه به معایب چند فرزندی اشاره کرد و گفت: والدین وقت کمتری برای اختصاص به هر کودک به صورت جداگانه دارند و همچنین امکانات مالی و رفاهی باید بین فرزندان تقسیم شود.
این روانشناس تصریح کرد: وجود ناهنجاری و آسیب در یکی از فرزندان تأثیر مخربی بر فرزندان دیگر میگذارد. علاوه بر آن گاهی حس حسادت، سرخوردگی، رقابت و مقایسه بین فرزندان به وجود میآید.
وی درباره تأثیرپذیری فرزندان کوچکتر از خواهر و برادر بزرگتر، گفت: از آن جایی که تجربه والدین به خاطر بزرگ کردن فرزندان قبلی، بیشتر است، فرزندان کوچکتر محدودیتهای تربیتی و حساسیت کمتری دارند. الگوپذیری آنها بهتر است و مهارتهای حرکتی، زبانی و ارتباطی را به راحتی یاد میگیرند.
معتمد عنوان کرد: فرزندان کوچکتر یادگیری غیرمستقیم و بدون فشار دارند، مادر به کودک بزرگتر آموزش میدهد و فرزند کوچکتر هم ناخودآگاه یاد میگیرد.
وی در پاسخ به اینکه چرا گاهی تأثیر فرزندان بزرگتر روی خواهر و برادر کوچکتر بیشتر از تأثیر والدین روی آنهاست؟ عنوان کرد: والدینی که قاطعیت و اعتبار کمتری دارند، حوصله، وقت و دانش کمتری دارند. فرزندان ارشد معمولا ریاست محورند و تمایل به کمال گرایی دارند و بقیه را مدیریت میکنند.
وی با تأکید بر اینکه فرزندان بزرگتر خود را جانشینان غریزی و نماینده والدین میدانند، افزود: آنها در رابطه با خواهر و برادر کوچک خود، سختگیر و محافظه کار هستند. الگوی آنها والدین و بزرگسالان خانواده بوده و اولین تلاش هایشان به تنهایی بوده است که تأثیر فراوانی بر اعتماد به نفس آنها داشته و تمام این عوامل افراد را مستعد توجه بیشتر به بچههای کوچکتر میکند.
معتمد در مورد بروز رفتارهای نامناسب بین خواهران و برادران و نقش والدین در جلوگیری از بروز این گونه روابط گفت: کشمکشها، تمسخر، مقایسه، آزار و اذیت تلافی جویانه و پرخاشگری فیزیکی اگر بین بچهها مدیریت و اصلاح نشود، تأثیرات مخربی دارد.
وی با اشاره به اینکه فرق گذاشتن والدین و توجه بیشتر به یکفرزند، خشم درونی ایجاد میکند، عنوان کرد: قضاوت و دخالت بیش از حد والدین روابط فرزندان را دچار مشکل میکند. همچنین شرایطی، چون بیماری، اعتیاد، ناهنجاری و … یکی از فرزندان، احساس قربانی بودن را در سایر اعضای خانواده افزایش میدهد.
ارسال دیدگاه