توجه به مسائل تربیتی کودکان در ازدواج مجدد والدین

به گزارش کودک‌پرس ، لیلا صادقی اظهار کرد: برای بررسی ازدواج مجدد والدینی که از همسر خود طلاق گرفته‌اند باید علت طلاق، نوع رفتار و اخلاق فرزند و وضعیت روانی خانواده را بررسی کرد، در هر صورت به هر دلیلی که والدین از یکدیگر طلاق و تصمیم به ازدواج مجدد گرفته‌اند، باید صراحتا این موضوع را که آنها نباید در زندگی جدید والدین‌شان دخالت کنند توضیح دهند،‌ ممکن است فرزند در پی این ازدواج لجبازی کرده و رفتارهای هیجانی و آزاردهنده از خود بروز دهند، پس لازم است والدین در پی بروز این رفتارها از سوی فرزندشان آنها را تنبیه نکنند و با صبوری این موضوع را برای فرزندشان توضیح دهند، چراکه کودک به تدریج وضعیت جدید را می‌پذیرد و والدین باید فرصت‌هایی را فراهم آورند که فرزندشان بتوانند با فرد جدیدی که با آنها ازدواج کرده بیشتر آشنا شوند.

وی معتقد است که رفتار والدین با فرزندشان باید به گونه‌ای باشد که فرزندشان احساس کند ازدواج جدید پدر یا مادرش شرایط مطلوب‌تری را برای او رقم می‌زند و والد باید اوقاتی را بدون همسر جدید با فرزند خود سپری کند.

این روانشناس کودک و نوجوان با بیان اینکه والدین در پی ازدواج مجددشان باید به نوع رفتار خود توجه کنند، تصریح کرد: اگر ازدواج مجدد والدین زود هنگام به وقوع بپیوندد؛ یعنی زمانی که فرزندان خانواده هنوز به ثبات شخصیتی نرسیده‌اند و تطابق لازم را برقرار نکرده‌اند مشکل پیچیده‌تر می‌شود، بنابراین باید به کودکان زمان دهیم تا به تدریج خود را با تغییرات هماهنگ کنند.

به گفته صادقی، در مواردی که والدین قصد ازدواج مجدد دارند باید این واقعیت را بپذیرند که امکان دارد کودکان همسر جدید والدشان (والد غیر بیولوژیک) را دوست نداشته باشند، اگرچه ممکن است آنها به والد غیر بیولوژیک وصل شوند اما نمی‌توانند مسائل مهم زندگی خود را به او واگذار کنند.

وی سپردن مسائل تربیتی کودک به والد غیر بیولوژیک (همسر جدید والد) را یک اشتباه دانست و گفت: والد غیر بیولوژیکی در مدیریت مسائل و مشکلات فرزندان نقش همراه را دارند و نمی‌تواند نقش فعالی داشته باشد.

 

صادقی در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا فرزندان در برابر ازدواج مجدد والدین‌شان مخالفت می‌کنند؟ بیان کرد: پس از طلاق والدین فرزندان سعی دارند خود را به والدین‌شان نزدیک‌تر کنند، چراکه آنها قصد دارند فقدان کانون مشترک خانوادگی‌شان را جبران کنند؛ به طور مثال در خانواده‌ای که والدین از یکدیگر جدا شده‌اند اگر پسری با مادر زندگی کند خود را مرد خانه تلقی می‌کند و اگر این فرزند دختر باشد خود را بهترین دوست و همدم مادر می‌داند، هرچه زندگی با یکی از والدین طولانی‌تر باشد پیوند رابطه آنها عمیق‌تر می‌شود و همین امر باعث می‌شود که آنها برای حفظ نقش خود به عنوان مرد خانه یا بهترین همدم مادر مقاومت بیشتری با ازدواج مجدد مادر داشته باشند و این موضوع را قبول نکنند، چراکه ازدواج مجدد جایگاه‌شان را در خانه مورد تهدید قرار می‌دهد.